محمدرضا تاجيك مطرح كرد
«گفتوگوي ملي» با حضور شهروندان، نه صرفا بازيگران سياسي
به عقيده محمدرضا تاجيك اصلاحات دوران اصلاحات هنوز در 40 سال گذشته منحصر بهفرد است. رييس مركز بررسيهاي استراتژيك رياستجمهوري دوران اصلاحات، با بيان اينكه آن دوران در خاطره مردم باقي خواهد ماند، گفت: «اصلاحات با تمامي ناهمواري راه و با تمامي بيم و موج و شب تاريك، توانسته خاطرهاي تاريخي را بسازد كه به نظرم در اين چهار دهه، يك مقطع خاص تاريخي با رياستجمهوري آقاي خاتمي، يونيك است؛ نه اينكه به آن مقطع نقدي وارد نباشد اما به هر حال يكي از دورههاي مشعشع تاريخ چهار دهه گذشته ماست.»تاجيك كه با ايلنا گفتوگو ميكرد در بخش ديگري از سخنانش تاكيد كرد: «صراحتا بگويم آنهايي كه آمدند و تمام وجود و هستي اصلاحطلبي را در ماكرو سياست و ماكرو قدرت خلاصه كردند و همه آمال و آرزويشان اين شد كه از رهگذر جريان اصلاحات سهمي از قدرت داشته باشند، به جريان اصلاحات جفا كردند.» به گفته اين استاد دانشگاه شهيد بهشتي، اين افراد كساني بودند كه از اصلاحات، تنها نامي را يدك ميكشيدند و منش و روش اصلاحطلبي نداشتند. او گفته است: «اينها از جريان اصلاحات يك برج بابلي ساختند كه ميشود از آن بالا رفت و به عرش قدرت و ثروت رسيد، بنابراين طبيعتشان همان طبيعت منجمد ديكتاتورمنش منفعتجويي بود كه فقط صورتكي از اصلاحات را بر چهره داشتند. طبيعي است كه اين افراد براي رسيدن به هدفشان به هر حشيشي متوسل ميشوند و براي رسيدن به هدفشان همواره ميتوانند گفتار و رفتارشان را تغيير بدهند.»مشاور محمد خاتمي و ميرحسين موسوي همچنين گفت: «يادمان نرود كساني كه در فرآيند انتخابات ۹۲ تمام هستي و سرمايه تاريخي اصلاحطلبي را در سبد يك گروه گذاشتند و
چك سفيد بدون امضا دادند، آن موقع نقش پوزيسيون را ايفا كردند، امروز كه ميبينند از اين رهگذر ديگر حيثيت و شخصيتي براي جريان اصلاحطلبي باقي نمانده و همانها بايد سينه ديوار نقد گذاشته شوند كه چرا با اين سرمايه تاريخي چنين كردهاند، امروز نقش اپوزيسيون را ايفا ميكنند و ناقد شدهاند و فاصله نقادانه گرفتهاند اما اين طبيعت سياست و متاسفانه سياست به بلوغ نرسيده و بعضا صغير جامعه ماست.تاجيك در بخش ديگري از سخنانش با اشاره به اينكه «آگورا در يونان باستان ميداني بود كه مردم در آن جمع ميشدند و آزادانه بحث و گفتوگو ميكردند و يك نوع دموكراسي مستقيم بود»، ادامه داد: «چرا وقتي داريم به يك نوع تفاهم و ديالوگ ملي ميانديشيم صحنه، شهر و كشور را به يك آگروا تبديل نميكنيم كه جامعه و فضا وارد فضا بشوند و بتوانند به جاي خود و براي خود سخن بگويند؛ چرا همواره جامعه را صغير ميپسنديم؟!» به گفته اين تحليلگر اصلاحطلب، تفاهم ملي اين نيست كه دو بازيگر سياسي بر سر تقسيم قدرت با هم ديالوگ كنند و با آن به نتيجه برسند؟ او گفته است: «(اين درست نيست كه) آن (تفاهم دوجانبه بازيگران سياسي) را به كل جامعه تسري بدهند و چون با هم تفاهم كردهاند كه چگونه سر اين سفره جمع و همنشيني داشته باشند و چگونه قدرت را بين هم تقسيم كنند، بگويند كه به تفاهم رسيديم و اين تفاهم ملي است.او گفت: «اين فريب افكار عمومي است و بايد به سمتي برويم كه اگر به تفاهم و ديالوگ ملي ميانديشيم، اجازه بدهيم كه از خصيصه ملي برخوردار باشد و مردمان خودشان راجع به آينده و سرنوشت خودشان در آگوراي بزرگي كه فراهم ميكنيم، تصميم بگيرند؛ اين ميشود تفاهم ملي. من اين نوع تفاهم ملي را كاملا از آن فضايي كه در جامعه مطرح است، خارج ميكنم و اين فضايي كه الان مطرح است و اينكه چند گروه با هم بنشينند و با هم صحبتي داشته باشند را هر چه بدانم ديالوگ ملي و ماحصل آن را تفاهم ملي نميدانم.»