• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4504 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱۶ آبان

نگاهي به كتاب «زني ميان دو تاريكي»، مجموعه شعر فرناز جعفرزادگان

شكل‌هاي بعد از حرف

هوشنگ چالنگي

سروده‌هاي فرناز جعفرزادگان بهتر از آن است كه فكر مي‌كردم؛ به‌ طوري كه در هر دفتر چندين شعر با رگه‌هاي قدرتمند و درخشان ديده مي‌شود. مجموعه شعر جديد او با نام «زني ميان دو تاريكي» از همان ابتدا خوب شروع شده است و سروده‌ها ما را به تامل و تفكر وا مي‌دارند.

«اي فكر جذام گرفته/ كلاف سر در گمت را/ به گور كه مي‌سپاري/ كه در باور علف‌هاي هرز/ به سرزمين مغزهاي مرده/ سلام مي‌دهي/ برگرد/ برگرد/ ديگر/ نه ايوبي مانده/ و نه گيسوي زني/ تا صداي شيون تمام زنان جهان باشد» (شعر شماره 2)

اين سروده در واقع پشت جلد كتاب نيز آمده است با وجود اينكه كلمه جذام در شعر ديگران نيز زياد استفاده شده است اما در اين سروده استفاده‌اي جديد از اين كلمه صورت گرفته است؛ استفاده‌‌اي بسيار بديع. شعر حامل دردهاي اجتماعي است و اسطوره‌ها را براي ما تداعي مي‌كند. از اسطوره «ايوب» گرفته تا «سياوش» و «سيتا»، حرف از درد است و فرياد بشري.

«هميشه/ كودكي در من مي‌دود/ تا آن نقطه/ كه نيست/ ميان آرزوهايي/ كه در بعد شكل گرفت/ شكل‌هاي بعد از حرف/ حرف از چشم نقطه مي‌افتد/ مي‌ماند/ ميان بعدهاي سر درگم/ هميشه كودكي در من» (شعر شماره 6)

اين سروده از ابتدا تا انتها ما را به چينش واژه‌ها به صورت بديع دعوت مي‌كند. فضايي نو و روشن با زباني هنري در برون‌ريزي درونيات انساني كه لذت خواندن را در مخاطب تيزهوش امروز شعر دو چندان مي‌كند.

«جنون مي‌زاييد/ با آواز آفتاب گردان‌ها/ در گوشه‌گوشه مزرعه/ گوش‌اش بدهكار كسي نبود/ آن را سپرد/ به دختري با گوشوار روز/ و يك صدا/ تن‌ها يك صدا در نگاه دويد/: اگر چه درونش پر از دانه‌هاي تاريكي است/ اما هميشه/ رو به آفتاب است آفتابگردان»

با خواندن اين شعر ابتدا ذهن مخاطب به سمت ونسان ونگوگ نقاش هلندي كشيده مي‌شود. شاعر با بازي‌هاي زباني و آوردن كلماتي نظير «گوشه، گوش، گوشواره» مخاطب را به معماري كلمات در چينشي شاعرانه دعوت مي‌كند. بند آخر اين سروده بسيار زيباست:

«اگر چه درونش پراز دانه‌هاي تاريكي است/ اما هميشه رو به آفتاب است/ آفتابگردان»

راجع به آفتاب گردان شعري داريم از «حسين خليلي» متولد 1316 كه از دوستان احمد شاملو بود. اين شعر ناخودآگاه من را به آن سوها برد و آن روزها...

در انتها اين را بگويم كه در مجموعه «زني ميان دو تاريكي»، شعرها با طمأنينه سروده شده‌اند. اين‌گونه سرايش، زبان و بيان را در نوشتن تثبيت مي‌كند. درهم آميزي اسطوره و فلسفه و پيوند دادن آن با دردهاي اجتماعي و سرودني بي‌مرز در اكثر شعرها، به طوري كه خواننده نداند شعر را زن سروده يا مرد، هنري بودن زبان و فرا بردن آن از كاربردهاي روزانه به ناسوتِ آدمي، متن را ژرف‌تر نشان مي‌دهد.

هر چه فرناز جعفرزادگان پردامنه‌تر و وسيع‌تر در ساحت انديشه و زبان قدم بردارد، جايگاه مطمئن‌تري در عرصه شعر و ادبيات خواهد داشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون