ارزنهاي مغرور
غلامرضا طريقي
تا جايي كه من به خاطر دارم، پروسه تغيير در كتابهاي درسي چند سالي است كه به آرامي دارد مراحلش را طي ميكند. منظورم اين است تغييرهايي كه در روزهاي گذشته دربارهاش حرف زده و نقد نوشته شد يك مرتبه انجام داده نشده بلكه يك مرتبه شنيده شده است.
يعني اگر قرار بود ما غمگين شويم يا اعصابمان خرد شود بايد در طول چند سال گذشته دچار اين عصبانيت شده باشيم كه نشدهايم. اصلش اين است كه ابتداي تاليف اين كتابها بايد معترض ميشديم، زيرا چه در زماني كه ما درس ميخوانديم و نويسندگان كتابهاي درسي هيچ اعتنايي به شعر و داستان معاصر نميكردند و چه در حدود دو دهه گذشته كه خواستند اين كار را بكنند هيچ وقت كتابهاي فارسي و ادبيات ما آيينه تمامنما كه هيچ بلكه آيينه تكهنماي ادبيات ما هم نبودهاند.
حضور نام و اثر يك شاعر و نويسنده تابع سياستهايي است كه برخي از آنها به نويسندگان كتابها برنميگردد. چنين است كه هر از چندگاهي كجسليقگي نويسندگان آن دوره خاص هم به سياستها و ممنوعيتها اضافه ميشود تا ملغمهاي بسازد نگفتني. مثل همين اتفاقي كه در يكي، دو سال گذشته دارد ميافتد. بهطور مثال اينكه شعر نيما به دلايلي از يكي از سالهاي تحصيلي حذف شود يك چيز است و اينكه با كجسليقگي در مقطعي ديگر از نيما كه تكليف شعرش معلوم است شعري ضعيف در قالبي كلاسيك نقل شود چيز ديگري. در حال حاضر تركيب سياست غلط و بيدانشي است كه مسالهساز شده است.
واقعيت اين است كه حذفكننده شعر فلان شاعر بزرگ معاصر از كتاب درسي ميداند كه نميتواند نام او را از حافظه تاريخ ادبيات ما حذف كند و بالعكس خود او ميداند كه برخي از نامهايي كه به كتاب درسي تحميل ميكند حتي به قدر مصراعي در حافظه دوستداران شعر حضور ندارند و نخواهند داشت اما در حقيقت دارد از يك رانت استفاده ميكند.
اگر از همدورهايهاي ما نام شاعري معاصر را بپرسيد فقط از پروين اعتصامي نام ميبرند چون تنها شاعري كه دربارهاش در كتابهاي درسي چيزي خوانده بودند و جزو قدما نبود، پروين اعتصامي بود.
90 درصد همدورهايهاي ما هيچ وقت آنقدر به ادبيات علاقهمند نبودند كه خودشان بعدها پيگير شعر شوند و نام ديگر شاعران معاصر را ببينند پس تصورشان از شعر معاصر همان اعتصامي مانده است و بس.
درباره نسلهاي جديد هم ماجرا همينطور است. اغلب اين بچهها بعدها با شعر سروكاري نخواهند داشت و تنها تصورشان از سياهه شاعران هماني خواهد بود كه در كتاب درسي خواندهاند. كسي كه با اعمال سليقه در كتابهاي درسي دارد طيف خاصي از شاعران و رفقايش را معرفي ميكند در حقيقت دارد حافظه اين گروه را دستكاري ميكند والا اينكه نامي از نيما و اخوان و شاملو و فروغ و سايه و منزوي و... در كتابهاي درسي باشد نه به بناي عظيم شعر آنها اضافه ميكند و نه نبودشان به ارزن بسياري از آنان كه چيزي ندارند و نامشان در كتابها آمده چيزي اضافه ميكند.