احياي بنيه مطبوعات
اما ضرر بزرگتر، سلب اعتماد جامعه از رسانههاي عمومي است. يعني به زبان ساده، چنين برخوردي باعث ميشود تا ديگر حناي رسانهها پيش مردم رنگ نداشته باشد و نتوانند در انتقال مفاهيم توفيقي را داشته باشند. در حقيقت اين رويه باعث ميشود تا رسانهها در روزهاي سخت و بزنگاههاي كشور نتوانند براي جامعه و كشورشان ايفاي نقش كنند و تبديل به ابزاري فاقد قدرت و نفوذ ميشوند! در اصل اين اقدامات خلاف قاعده كه با رسانهها ميشود، بيشترين ضربه را به رسانههاي نحيف شده كشور وارد ميآورد. بنابراين بهتر است تا دير نشده مسوولان امر فكري براي تقويت بنيه تحليل رفته رسانههاي كشور فكري كنند و با اقدامات خود باعث تقويت رويكرد جامعه و بهرهمندي آنها در قبال از وجهه آگاهيدهنده رسانهها شوند و مطمئن باشند كه در چنين شرايطي، رسانهها ميتوانند كمك حال خوبي براي دولتمردان در مواقع بحراني و عصاي دست آنها و درعين حال امين آنها بين اقشار مختلف جامعه باشند.