• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4517 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۲ آذر

احوال امروز موسيقي ما

نيوشا طبيبي

تصنيف «جان جهان» اثر استاد معظم پرويز مشكاتيان را حتما شنيده‌ايد، اگر هم سن و سال من باشيد احتمالا در سال‌هاي جواني آن را هرروز مي‌شنيده‌ايد و كيف مي‌كرده‌ايد. در اين تصنيف، شادي موج مي‌زند. با اينكه ريتم آرام و ملايمي دارد اما شعف نغمه‌ها و حال و هواي مولانا را مي‌توان از آن به خوبي دريافت. آهنگ و ضرباهنگ در آن سال‌ها هنوز ارزش خود را داشتند. هر صدايي به نام موسيقي عرضه نمي‌شد و خريدار پيدا نمي‌كرد. سليقه مردم كار خوب را از كار ضعيف تمييز مي‌داد. به آهنگ‌هاي كوچه و بازاري قديمي هم كه گوش كنيد، رگه‌هايي از ذوق و سليقه - به سبك و سياقي كه عده‌اي مي‌پسنديده‌اند - در آن پيدا مي‌كنيد.

خلاصه كنم، به نظر من موسيقي امروز آميزه‌اي است از ريتم‌هاي تند و آهنگ‌هاي زشت و فرياد كشيدن‌هاي مكرر. اگر خواننده محترم صداي خوشي داشته باشد، اين فريادها، با آرايه و افكت كمتري به گوش مي‌رسند و اگر صداي خوشي هم نداشته باشد كه كار خراب‌تر مي‌شود و با فيلتر‌ها و افكت‌هاي مختلف صدا را تغيير مي‌دهند. افسوس كه شنيدن آثار سخيف و ضعيف براي گوش‌ها عادي شده و گوش‌هاي‌مان به اين سر و صداها به جاي موسيقي سالم و خوش، خو گرفته.

سال‌هاست كه ديگر آهنگسازي در سطح و تراز استاد فرامرز پايور، استاد پرويز مشكاتيان، استاد محمدرضا لطفي و استاد حسين عليزاده ظهور نكرده است. كامكارها، كم و بيش با حفظ همان كيفيت و كار كم‌نظير خود تنها گروهي هستند كه ثابت‌قدم تا امروز آمده‌اند و تن به كار بازارپسند و سخيف نداده‌اند.

موسيقي پاپ آن هم از سطحي‌ترين و بازاري‌ترين نوعش موسيقي رايج و پر توليد اين سال‌هاست. به جرات مي‌توان گفت تقريبا تمامي آثار توليدشده در اين حوزه، مطلقا فاقد ارزش هنري و فرهنگي هستند. نه آهنگسازي نه سازبندي و نه اجراي قابل شنيدن، هيچ ندارند. فقط با تبليغات و ايجاد جذابيت‌هاي مصنوعي و حباب‌وار براي خواننده، مخاطب را جذب مي‌كنند.

ريتم تند و ناله‌هاي زشت و بد آهنگ فراوان به گوش مي‌رسند. بعضي آهنگسازان پاپ تصور مي‌كنند هر چيز كه با ريتم تند ساخته و نواخته شود لزوما موسيقي شاد و جذاب است! موسيقي پاپ غربي هم كه الگوي آهنگسازان وطني است حال و روز بهتري ندارد، حتي اگر ژست روشنفكري و هنرفهمي ايجاب كند كه عده‌اي خلاف اين را بگويند. به آثار خوانندگان شاخص اين روزهاي آنها هم گوش كنيد، بدتر از بد. غير قابل شنيدن.

پس از استاد محمدرضا شجريان، سنت آوازخواني ايراني، يعني بخش فاخر هنر موسيقي دستگاهي ما به محاق رفته. ديگر كسي غزل سعدي را با صدايي خوش و لحني شيرين و شنيدني نمي‌خواند. همه ترانه‌خوان شده‌اند. همه با آخرين نيروي در حنجره‌هاشان فرياد مي‌زنند، فقط فرياد مي‌زنند و به خيال خود ترانه مي‌خوانند. فرم‌هاي اصيل موسيقي سنتي مثل تصنيف و رنگ و چهارمضراب و پيش‌درآمد از رونق افتاده‌اند. اگر چند نفري هم دور هم جمع مي‌شوند و در اين حوزه ذوق‌آزمايي مي‌كنند نتيجه، چندان چنگي به دل نمي‌زند. بايد به حال و روز موسيقي ملي و سنتي ايران رسيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون