انسان جزيره نيست
سيدحسن اسلامياردكاني
پس از آنكه يادداشت هفته گذشته را نوشتم، مسوول پيگيري يادداشتها به من زنگ زد و گفت اگر تا فردا اينترنت وصل نشود، تلفني يادداشت را از شما خواهم گرفت. همين طور هم شد. زنگ زد. من هم كلمه به كلمه يادداشتم را، عين معلم املاي مدارس ابتدايي، ديكته كردم و او هم نوشت. بعد براي آنكه مطمئن شويم چيزي از قلم نيفتاده يا به غلط ثبت نشده است، دوباره يادداشت را برايم خواند و من دو، سه مورد جزيي را اصلاح كردم. كار تمام شد. البته چون خارج از وقت اداري بود، امكان فكس وجود نداشت. نفس راحتي كشيدم و با خودم گفتم خدا را شكر كه يادداشتي 600 كلمهاي بود. اگر قرار بود مقالات بلند خودم را اينگونه ارسال كنم
چه ميشد.
يادم آمد زماني مقالاتم را بر كاغذ مينوشتم، سپس تحويل تايپيست ميدادم تا آن را تايپ كند و بعد متن را ميخواندم و اصلاح ميكردم و دوباره تحويل تايپيست ميدادم و بعد كه كار آماده ميشد، آن را به اداره پست ميبردم و از طريق پست سفارشي به مقصد ارسال ميكردم. بعد هم زنگ ميزدم و پيگيري كارها. با اين حال گاه مقاله نميرسيد يا در وقت مطلوب نميرسيد. خلاصه خاطراتي از اين دست در هفته گذشته برايم زنده شدند. اينقدر به وضع فعلي عادت كرده بودم و از طريق اينترنت پيام و يادداشت و مقاله و كتاب رد و بدل كرده بودم كه عادات كهن اقدامات فيزيكي مانند رفتن به كتابخانه و جستوجو در منابع در كارم كمرنگ شده بود.
بعد كه گفته شد اينترنت داخلي باز شده است، خواستم چند مطلب را جستوجو كنم. اما متوجه شدم كه جستوجوگرهاي خارجي كار نميكنند و هر چه گشتم خبري از مرورگر داخلي هم نبود. خلاصه تجربه غريبي بود. ميتوانستم كل عادات اينترنتي خود را بازنگري و اصلاح كنم و به عقب بازگردم، اما كمابيش ميدانستم اين وقفه و قطع اينترنتي هميشگي نميتواند باشد. با اين حال، نميدانستم چه مدت طول خواهد كشيد. حالت كسي را داشتم كه پروازش به تاخير افتاده است و پرواز بعدي مشخص نيست. هم از او خواستهاند سالن را ترك نكند و هم نميداند چه مدت بايد انتظار بكشد. اين دست بلاتكليفي، مايه اختلال كارهاي علمي و اجتماعي ميشود و نميتوان انتظار داشت كه به راحتي با آن كنار بياييم.
البته ميشد اين حادثه را نوعي توفيق اجباري دانست كه ما را به بازنگري در روش و عادات اينترنتي خود وادار ميكند. سالهاست كه يكي از توصيههاي متخصصان محدود كردن آگاهانه استفاده از اينترنت و گرفتن روزه اينترنتي است. براي مثال كال نيوپورت كه خود استاد و پژوهشگر علوم كامپيوتري در دانشگاه جرج تاون است، يكي از راههاي كار عميق در دنياي پرآشوب امروز را محدود كردن استفاده از اينترنت ميداند. اما اين يكسوي قضيه است. مساله آن است كه ما امروزه در جهاني در هم تنيده زندگي ميكنيم و عملا سياستهاي كلان كشوري و جهاني ما را به سوي وابستگي به فضاي مجازي و اقدام از طريق اينترنت ميكشاند.
براي مثال تا سالها غالب مردم و حتي نوجوانان براي انجام كارهايي مانند پرداخت قبض به بانكها ميرفتند، اما امروزه اين دست عادتها منسوخ شده است. حال در فضايي اينگونه مجازي شده، قطع ناگهاني و گسترده اينترنت آن هم به مدت حدود يك هفته فشار رواني قابل توجهي به شهروندان وارد ميكند. امروزه بخشي از هويت شخصي و اجتماعي ما در گرو همين ارتباطات اينترنتي است. پنج قرن پيش جان دان، شاعر انگليسي نوشت: «هيچ انساني جزيرهاي خودبسنده نيست. هر انساني بخشي از يك قاره است».