فرهنگ ديجيتالي
محمود آموزگار
عصر ديجيتال زندگي بشر را با تغييرات عمدهاي مواجه كرده است. يكي از اين تغييرات مهم، نوع خواندن كتابها و دسترسي به اطلاعات و اخبار است. با ورود اينترنت به زندگي مردم رفتهرفته بسياري از كتابها به سوي كامپيوترها و دستگاههاي هوشمند روي آوردند. طبيعي است كه وقتي نوع خواندن تغيير پيدا كند، نوع نوشتن نيز تغيير مييابد. سرعت زندگي وضعيتي پديد آورده است كه بشر فرصت و حوصله آن را ندارد كه متنهاي طولاني بخواند. حتي اخبار هم بايد به صورت خلاصه و در راحتترين شكل به دست مخاطب برسد؛ بنابراين احقاق حقوق صاحبان آثار نيز دچار تغييراتي ميشود. يكي از موانع بزرگي كه پيش روي ارايهدهندگان خدمات اينترنتي قرار دارد، حقوق مالكيت فكري است. يعني حقوق صاحبان آثار؛ كساني كه با علم و دانش و خلاقيت خود آثاري را توليد كردهاند كه تحت مراقبت كپيرايت قرار گرفتهاند. در سال 1998 براي هموار كردن مسير شركتهاي ارايهدهنده خدمات اينترنتي، استثناهاي بيشتري وارد قانون كپيرايت امريكا شد. در اين سال قانوني تصويب شد كه به قانون كپيرايت هزاره ديجيتال موسوم است. مهمترين بخش اين قانون فصلي است كه تحت عنوان «حاشيه امن» است، شرايطي را فراهم ميكند و از محدوده مسووليت فعالان خدمات اينترنتي ميكاهد.
بعد از اين دوره است كه نسل تلفنهاي هوشمند وارد بازار ميشود. ابزارها از كامپيوترهاي روميزي و حتي لپتاپها به گوشيهاي هوشمند ميرسد؛ وسيلهاي كه هميشه و همه جا همراه تكتك ماست. وسيلهاي كه نه تنها شامل تمام امكانات كامپيوترهاست، بلكه محدود به امكانات كامپيوتر نميشود و برنامه يا اپليكيشنهاي متعددي پديد ميآيند و امكانات بيشتري براي كاربران فراهم ميكنند. در ادامه كسب و كارهاي جديدي پا به عرصه وجود ميگذارند.
تا اينجا بحث بر تاثيرات فناوري روي كتابخواني است. اينكه تا كجا عادت بشر از خواندن كتاب چاپي به خواندن متون آنلاين تغيير ميكند. اما اين پديده در عين حال براي كليه كساني كه در جهان به شبكه اينترنت دسترسي دارند، امكاناتي را فراهم ميكند؛ اينكه بتوانند وارد سايتي شوند، هر چيزي كه دلخواهشان است، بارگذاري كنند و همين موضوع دامنه نقض كپيرايت را وسيعتر ميكند. در شرايطي كه قانون نيز آمادگي لازم و كافي را براي برخورد با چنين قانونشكني ندارد. ارايهكنندگان خدمات اينترنتي به راحتي پيش ميروند و در اين بين درآمدهاي سرشاري نيز از جمله از محل تبليغات كسب ميكنند. افزايش بيماريهاي استرس و افسردگي نيز بهزعم بسياري از محققان از جمله ديگر عوارض اين عصر است.
در امريكا، به عنوان مبدع اين عصر كتابهايي توسط متخصصان در حوزههاي گوناگون و از جنبههاي مختلف با رويكردي انتقادي نوشته و چاپ شده است. كتابهايي كه به بررسي عوارض اين موضوع ميپردازند كه بشر با استفاده از اين فناوري چه چيزهايي را از دست ميدهد. چه تغييراتي در نوع زندگياش رخ ميدهد و اين تغييرات بهطور مشخص چيست. براي مثال براي يك پژوهشگر دسترسي به موتور جستوجوي گوگل امكان فوقالعادهاي است، اما آثار منفي اين تكنولوژيها هم رفتهرفته خود را به نمايش ميگذارند.
در ايران تعدادي از اين كتابها ترجمه و منتشر شده؛ از جمله «كتاب اينترنت با مغز ما چه ميكند» كه با استقبال نيز مواجه شده و كتاب «گوگل و حقوق» كه عمدتا تجزيه و تحليلي است از نحوه كسب درآمد غولهاي اينترنتي و تاثيراتشان بر مناسبات اجتماعي و فرهنگي جامعه و بالاخره چالشهايي كه بر حقوق به ويژه حقوق مالكيت فكري تحميل ميشود. بعضي از اين كتابها راهكارهايي نيز براي مقابله با اين پديده يا كنترل آن ارايه كردهاند. كتاب «در ستايش زمان تلف شده» نوشته آلن لايتمن كه اخيرا به فارسي منتشر شده در زمره اين كتابهاست. جامعه ما هم با توجه به وسعت استفاده از فضاهاي مجازي و ابزارهاي ديجيتال نيازمند آن است كه در حوزههاي فرهنگي، اجتماعي و حقوقي تجزيه و تحليل مناسبي از شرايط حاكم بر اين عصر داشته باشد.