• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4557 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۱۸ دي

خورَد گاوِ نادان ز پهلوي خويش

توطئه يا توهم توطئه؟

عظيم محمودآبادي

همه ‌چيز دارد داد مي‌زند اتفاقي در راه است؛ اتفاقي كه صدايش قرار است گوش بدخواهان اين كشور را كر و چشم‌‌شان را كور كند، كاري كارستان كه به توفيق الهي مشكلات اقتصادي و تهديدات امنيتي‌مان را نه حل بلكه منحل مي‌كند. اما اينها همه فرع بر مساله اصلي است. اصل مساله اين است كه وفاقي بي‌نظير و وحدتي باشكوه در بين آحاد گوناگون ملت ايران نصيب اين كشور شده كه در شرايط كنوني سخت بدان محتاج بوديم.

اين وفاق حداكثري لازمه توانايي نظامي، امنيتي و سياسي ايران در عرصه‌هاي منطقه‌اي و جهاني بود. بُرد موشك‌هاي ما با طنين غريو شهروندان خواب را بر بدخواهان اين كشور حرام كرده است. وفاقي كه البته برايش هزينه‌اي غيرقابل محاسبه‌ پرداختيم؛ خون سليماني و همرزمانش غرامت اين وفاق بود و چه خون مبارك و شهادت خجسته‌اي.

وفاقي كه اكنون در برابر شديدترين تهديدات قدرت‌هاي جهاني و بزرگ‌ترين پايگاه‌هاي تروريستي جهان شكل گرفته است. از قضا سركنگبين صفرا فزود! امروز ديگر شك و شبهه‌اي براي كسي باقي نمانده كه دولت ايالات‌متحده امريكا بزرگ‌ترين دشمن ملت -و نه صرفا نظام جمهوري اسلامي- ايران است. همان «دشمني» كه سعي داشت القا كند در عين انجام حركات به غايت خصمانه با ملت ايران، «دشمني» ندارد و اين تصور بلكه «توهم توطئه»اي بيش نيست.امروز اما بر همگان آشكار شده كه آن دشمني وجود داشته و فروكاستن آن به «تحليل‌هاي دايي‌جان ناپلئوني» خود نيز اهرم ديگري براي اعمال عداوت و تحقير اين ملت در تشخيصش بوده است.

اما خوني كه از سردار ايراني در كف خيابان‌هاي بغداد جاري شد، نه فقط براي ملت ايران بلكه براي ساير ملل منطقه نيز «دست‌ چدني در زير دستكش مخملي» را رو كرد همچنان كه عيار صلح طلبي و مذاكره‌خواهي‌ و ديپلماسي بازي‌اش را.اگر بتوانيم لحظاتي از احساسات فاصله بگيريم و به تحليل اوضاع فارغ از اندوه شهادت اسفناك سردار بپردازيم، مي‌توان گفت در طول چهار دهه‌اي كه از انقلاب اسلامي مي‌گذرد، هيچ فرصتي براي كشور ما به اندازه روي كار آمدن دونالد ترامپ در ايالات‌متحده امريكا مفيد به فايده نبوده و نيست.

درست مثل پدري كه بعد از سال‌ها تلاش و تدبير، جهان را ترك مي‌كند و مايملك خود را براي فرزند نالايقي به ارث مي‌گذارد كه در مدت كوتاهي همه آن ميراث و دارايي را بر باد مي‌دهد. در تاريخ هم كم نداريم دولت‌هايي كه براي خود امپراتوري بودند اما فريب قدرت خود را خوردند و در دمي يا كمتر از آن از اوج شوكت به حضيض ذلت رسيدند.

بلاهت به مثابه اسيدي است كه مي‌تواند تمام ثروت، مكنت، اعتبار، حيثيت، قدرت نظامي، سياسي و اقتصادي يك كشور را در طرفه‌العيني بسوزاند و خاكسترش را بر باد دهد و كيست قمارِ بامداد جمعه شومنِ (Showman) روسياه كاخ سفيد را اوج بلاهت و ندانم‌كاري سياسي نداند؟

اما در پايان نكاتي را مي‌خواهم با ايرانياني كه در شبكه‌هاي فارسي‌زبان منتسب به دولت‌هاي متخاصم مشغول به كارند يا افراد معدودي كه با نهادهاي امنيتي آن دولت‌ها همكاري دارند و در تحريم و تهديد ملت ايران به آنان ياري مي‌رسانند در ميان گذارم:

1- اول اينكه به قول دكتر محمدجواد ظريف وزير خارجه توانمند كشورمان روي اسبِ مرده، شرط‌بندي نكنيد. عاقبت مسيري كه در آن قرار گرفته‌ايد نه تركستان بلكه موتستان خواهد بود.

2- دوم اينكه شاهنامه بخوانيد. فردوسي به شما ياد مي‌دهد چطور در مورد كشورتان بينديشيد. او آنچه را زندگي‌تان از شما دريغ كرده به رايگان دراختيارتان قرار مي‌دهد.

شاهنامه ياد مي‌دهد كه نبايد «گاوِ ناداني» بود كه از پهلوي خويش تغذيه مي‌كند.

بايد به شاهنامه برگرديم و دوباره نبرد رستم و سهراب را بخوانيم. وقتي سهراب به همراه سپاه تورانيان درصدد حمله به ايران براي به زير كشيدن كاووس بود، گردآفريد خردمند، دلير و دلارا توجه او را به لشكر تورانيان جلب كرد كه با حمايت‌ از سهراب، مي‌خواستند به رزم با سپاه ايران بپردازند. آنجا بود كه گردآفريد به سهراب تذكار مي‌دهد ايرانيان با تورانيان جفت نمي‌شوند و تو مثل گاوِ ناداني نباش كه از پهلوي خود مي‌خورد؛ «خورد گاو نادان ز پهلوي خويش.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون