در سالهاي پس از ۲۰۱۱ روند تحولات سياسي در جهان عرب به ويژه با رويدادها در سوريه، يمن و عراق به تدريج سبب شد گروهي از تحليلگران غربي از كاهش محبوبيت و جايگاه ايران در افكار عمومي كشورهاي عربي خبر دهند. طي ماههاي گذشته اين ادعاي كاهش محبوبيت ايران، دستاويزي براي امريكا شد تا با استفاده از رويكرد فشار حداكثري خود تلاش كند ايران را در سطح منطقه منزوي كرده و از اتحاد كشورهاي منطقه با ايران جلوگيري كند. امريكا به دنبال ايجاد يك ساز و كار امنيتي منهاي ايران يا ضدايراني در منطقه است. در برابر ايران، پيشنهادهايي براي ايجاد يك ساز و كار امنيتي بومي مطرح كرده است. تازهترين اين پيشنهادها، پويش صلح هرمز است كه توسط حسن روحاني رييسجمهور اسلامي ايران مهرماه امسال در نشست مجمع عمومي سازمان ملل متحد رونمايي شد. دكتر سيد سلمان صفوي، مولف كتابهاي «گفتمان انقلابي در جهان اسلام» و «تاملي در فلسفه سياسي» معتقد است كه افكار عمومي منطقه از طرح ايران براي امنيت منطقه استقبال ميكند و در برابر نسبت به سياستهاي امريكا بدبين و حتي متنفر است. صفوي معتقد است كه اقدام تروريستي اخير امريكا در به شهادت رساندن سردار سليماني، شانس منطقه براي ثبات و آرامش را به شدت كاهش داده است و يك چرخه خطرناك انتقام و جنگ را براي قرن جديد در منطقه آسياي غربي و خاورميانه آغاز كرده است. در ادامه متن كامل گفتوگوي «اعتماد» با سيد سلمان صفوي، رييس مركز بينالمللي مطالعات صلح را مطالعه ميكنيد.
دولت امريكا و رسانههاي غربي، از ناخرسندي مردم منطقه از سياستهاي ايران ميگويند و اين مساله را بهانهاي براي تحت فشار قرار دادن و منزوي كردن ايران حساب ميكنند، ريشههاي اين ادعا چيست؟
اين ادعا كاملا كذب است. ادعاي دروغين كاهش محبوبيت جمهوري اسلامي ايران نزد افكار عمومي جهان عرب بخشي از جنگ رواني دشمن به وسيله امپرياليسم خبري است. واقعيت اين است كه با نقش پررنگ ايران در مبارزه با داعش در سوريه و عراق، افكار عمومي ملتهاي عرب و حتي جهانيان، متوجه نقش سازنده ايران در مبارزه با تروريسم و برقراري امنيت در منطقه شدهاند. از سوي ديگر ادامه حمايت ايران از آرمانهاي ملت فلسطين، آن هم در شرايطي كه بسياري از دولتهاي عربي در مقابل صهيونيسم و اشغالگري سرزمين فلسطين كوتاه آمدهاند، ملتهاي عرب را متوجه كرده كه ايران فارغ از گرايش مذهبي، حامي آرمانهاي ملت عرب و مسلمانان است. هر چند اكثر جمعيت مسلمانان جهان و كشورهاي عربي سني هستند، اما اين موضوع هم باعث كاهش دلبستگي و باور آنها به آرمانهاي مشترك جهان اسلام كه ايران يكي از پرچمداران اصلي آن محسوب ميشود، نيست.
وقتي ملت يمن با سلاحهاي امريكايي توسط مزدوران آل سعود به خاك و خون كشيده شدند، تنها ايران از آنها حمايت كرد، از اينرو ملت يمن نيز به خيل حاميان و دوستداران ملت ايران پيوستند. وقتي ملت قطر با محاصره همهجانبه ائتلاف سعودي مواجه شدند، ايران با وجود اختلافنظرهايي كه با حاكميت قطر داشت، به حمايت از ملت قطر پيوست و آنها را از محاصره اقتصادي و انزواي سياسي نجات داد و امنيت آنها را در مقابل سعودي تضمين كرد، بنابراين آنها نيز به محبين ملت ايران پيوستند. اينها واقعيتهاي ميداني منطقه است نه فقط ادعاي تبليغاتي.
به نظر شما با توجه به رويدادهاي منطقه در سالهاي اخير، افكار عمومي كشورهاي عربي تا چه اندازه از يك ابتكار صلح از سوي ايران، براي حفظ امنيت و ثبات منطقه استقبال ميكنند؟
افكار عمومي ملتهاي عرب، حامي ابتكار صلح ايران براي امنيت بومي منطقه هستند. علاوه بر آنها حكومتهاي عمان، قطر، عراق و تا حدودي كويت نيز به ابتكار دولت ايران سمپاتي دارند، زيرا متوجه هستند كه بدون ايران امنيتي وجود ندارد. امريكا در طول سه دهه نتوانسته است براي آنها امنيتي ايجاد كند و تنها از طريق ايرانهراسي، ميلياردها دلار از آنها چاپيده است. شهريور ماه امسال در ماجراي حمله به آرامكو نيز شاهد بودند كه امريكا حاضر به انجام هيچ اقدامي براي دفاع از حكومت سعودي نشد و گفت اين مساله به خود سعوديها مربوط است. از سوي ديگر سلاحهاي پيشرفته امريكايي فروخته شده به آلسعود نيز نتوانست امنيت اين كشور را تامين كند.
فرموديد كه دلبستگي به ايران در ميان ملتهاي جهان عرب وجود دارد، پس چرا در كشورهايي مانند عراق و لبنان كه ايران بيشترين نفوذ را دارد، شاهد نارضايتيهايي هستيم؟
ملتهاي منطقه رويگردان شدهاند، اما نه از ايران، بلكه از سياستهاي امريكا ناراضي و حتي از آن متنفر شدهاند. ملت يمن نمونه عيني اين نفرت از امريكاست، آنها با پوست و گوشت خود و با دست خالي، تنها با حمايت ايران در مقابل سياستهاي امريكا و اذنابش ايستادهاند. روز يكشنبه ۱۵ ديماه 1398 پارلمان عراق اخراج نيروهاي امريكايي از عراق را تصويب كرد. در مصيبت شهادت سپهبد سليماني و همراهانش ميليونها نفر در عراق و يمن عزاداري كردند و اسماعيل هنيه رييس دفتر سياسي حماس فلسطين در دانشگاه تهران در مراسم تكريم سردار سليماني سخنراني و از حمايتهاي ايران از آرمانهاي ملت عربي فلسطين قدرداني كرد. دولت و ملت لبنان، سوريه و عراق امنيت خود را مديون ايران ميدانند و در قضيه شهادت سردار سليماني؛ روساي جمهور لبنان و سوريه و نخست وزير عراق پيامهاي همدلي ارسال كردند. فقط حكومت عربستان به عنوان رقيب ايران تنها كشوري در ميان كشورهاي عربي است كه بهطور جدي عليه ايران دست به اقدامات خصمانه ميزند كه اين اقدامات هنوز هم متوقف نشدهاند.
آيا افكار عمومي عربستان و برخي دولتهاي متحدش مانند امارات، بحرين و مصر نيز با دولتهاي خود در اين عدم حمايت همراه هستند؟ آيا واقعا افكار عمومي كشورهاي عربي به اندازه كافي از نقش ايران در تامين امنيت منطقه آگاه شدهاند؟
افكار عمومي ملتهاي عرب منطقه مطابق ديدگاههاي وهابي سعودي نيست. آنها با افرطگرايي ديني كه در داعش ظهور كرده، شديدا مخالفند. ملتهاي عرب منطقه به خوبي ميدانند كه تنها ايران بود كه با تروريسم داعش مبارزه كرد. آنها آگاه هستند كه اگر مبارزات مجاهداني از ملت ايران در كنار ملتهاي عراق و سوريه نبود، اين كشورها در كنترل كامل داعش در آمده بودند. اگر عراق و سوريه سقوط ميكرد، داعش و داعشيها به سرعت ديگر كشورهاي كوچك عربي منطقه را نيز اشغال ميكردند و حتي پادشاهي عربستان هم از گزند داعش در امان نبود. افكارعمومي عرب متوجه نقش ايران در مبارزه با تروريسم داعش در عراق و سوريه هستند، اما متوجه نيستند كه اگر داعش پيروز شده بود پيروزياش فقط به اين مناطق ختم نميشد و به سعودي هم سرايت ميكرد.
آيا به اعتقاد شما پيشنهاد ساز و كار امنيت منطقهاي ايران با عنوان پويش صلح هرمز يك طرح ضدغربي به معناي برد براي ايران و باخت براي غرب است، يا يك طرح برد-برد كه در قالب آن همه جهان از منافع امنيتي در خليجفارس، تنگه هرمز و درياي عمان بهرهمند ميشوند؟
از ديدگاه غرب طرح صلح هرمز به سيطره آنها در خليجفارس خاتمه ميدهد. آنها با تمسك به ايرانهراسي، ميلياردها دلار سلاح به شيخنشينهاي عربي فروخته و ميفروشند. البته در يك نگاه راهبردي عميق طرح صلح هرمز ميتواند منافع مشروع غرب، يعني دسترسي به انرژي در منطقه را تامين ميكند. غرب بايد در نقش خود در منطقه تجديدنظر كند تا بتواند در قالب يك بازي برد-برد در منطقه از امنيت بهرهمند شود. يعني به جاي صادركننده ناامني و جنگ به منطقه، به مشتري انرژي منطقه تبديل شود. در اين صورت منافع همه طرفها تامين ميشود.
به نظر شما رويدادهاي اخير و اقدام تروريستي امريكا در ترور شهيد سردار قاسم سليماني تا چه اندازه بر شرايط منطقه و آمادگي پذيرش صلح هرمز تاثيرگذار است؟ آيا نگراني و اضطراب از افزايش تنشها بين ايران و امريكا، كشورهاي منطقه را به سوي پذيرش يك طرف سوق ميدهد؟
در نتيجه رويدادهاي اخير، با هدف افزايش تنش در منطقه پادشاهي از سوي امريكا براي ضربه زدن بيشتر به ايران ترغيب ميشود. اما كشورهايي نظير قطر، كويت و امارات خواهان افزايش تنش در منطقه نيستند. به گمان من، طرح صلح هرمز در شرايط فعلي به محاق فراموشي ميرود، زيرا رخداد ترور شهيد سپهبد سليماني فصل جديدي در روابط خصمانه بين ايران و امريكا ايجاد كرده است، رويدادي كه منجر به عمل و عكسالعملهاي زنجيرهاي متعددي ميشود. صلح و امنيت منطقه كاملا مختل ميشود. من معتقدم كه از فضاي كنوني منطقه، بوي خون و آتش استشمام ميشود نه بوي صلح و آرامش. در كوتاهمدت با عمليات تروريستي رييسجمهور امريكا عليه ملت ايران، صلح و امنيت از منطقه رخت بر خواهد بست. بيراه نيست اگر بگوييم جرقه جنگ جهاني سوم با ترور سردار سليماني كليد خورده باشد. اتفاقات بسياري روي خواهد داد كه در هيچ يك صداي صلحي نخواهد بود. هيولاي قرن جنگ جديدي را كليد زده كه پيامدهاي آن بيشمار و غير قابل كنترل است، اما كشورهاي منطقه بعدها متوجه ميشوند كه بهترين راه تامين امنيتشان نزديك شدن به ايران و ايجاد امنيت دستهجمعي بومي مشتمل بر ايران و كشورهاي عربي است. تصور ميكنم كه كشورهاي منطقه هر چه زودتر اين واقعيت را درك كنند، به نفعشان است.
افكار عمومي جهان عرب از ساز و كار بومي امنيتي حمايت ميكنند.
نزديك شدن به ايران و ايجاد امنيت دستهجمعي بومي مشتمل بر ايران و كشورهاي عربي است. تصور ميكنم كه كشورهاي منطقه هر چه زودتر اين واقعيت را درك كنند، به نفعشان است.
از ديدگاه غرب طرح صلح هرمز به سيطره آنها در خليجفارس خاتمه ميدهد.
وقتي ملت يمن با سلاحهاي امريكايي توسط مزدوران آل سعود به خاك و خون كشيده شدند، تنها ايران از آنها حمايت كرد.