• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4576 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۱۳ بهمن

كتاب‌سازي يا كتاب‌سوزي

سيد‌حسن اسلامي ‌اردكاني

جامعه علمي معمولا در معرض دو آفت جدي قرار دارد، كساني با كتاب‌سازي به سلامت آن آسيب مي‌زنند و كساني با كتاب‌سوزي آن را تهديد مي‌كنند. در اينجا فقط به منطق كتاب‌سوزي اشاراتي مي‌كنم.

كتاب‌سوزي پديده تازه‌اي نيست و اختصاص به قشر خاصي نداشته و ندارد. در گذشته معمولا حاكمان و ارباب قدرت اين كار را مي‌كردند، اما با گسترش دموكراسي و تفرد، اينك هر كسي مي‌تواند اين كار انجام دهد. آنچه اخيرا رخ داد، اگر اهميتي داشته باشد، تنها در رسانه‌اي شدن سريع آن و عامل اين عمل است. و گرنه همواره سوزندان كتاب اقدامي نمادين براي نشان دادن انزجار بوده است. معروف‌ترين كتاب‌سوزي معاصر به اقدام حزب نازي در سوزاندن كتاب‌هاي فراوان در ميدان اپراي برلين در سال 1933 بازمي‌گردد. اين اقدام بيانگر نوعي تفكر بود كه تحمل انديشه رقيب را نداشت.

بخشي از مجريان اين اقدام كه در آن آثار نويسندگاني چون توماس مان و زيگموند فرويد به آتش سپرده شد، دانشجويان بودند. اين تفكر همه‌ قشري ديده مي‌شود و حوزوي و دانشگاهي ندارد. كتاب‌سوزي رفتاري است نمادين و معنادار. بحث كتب ضلال و لزوم اتلاف آن، توجيه ديني كتاب‌سوزي را براي كساني فراهم مي‌كند، محافظت از روح آلماني و اخلاق و جامعه، توجيه اجتماعي و سياسي آن را نبايد اين بحث را صنفي كرد و ميان طلبه و غيرطلبه تمايز
قائل شد. در سنت علمي ما نيز بي‌اعتبار شمردن نظر رقيب و ممانعت از حضور آن پديداري ريشه‌دار است؛ لذا گاه برخي عالمان در قبال نظر شخص مخالف نيز دست‌كم تمايل به نابود كردن كتاب‌شان از خود نشان مي‌دادند. براي نمونه، مرحوم نجفي، نويسنده كتاب فقهي معتبر جواهرالكلام، هنگام بحث از وجوب عيني نماز جمعه، به فيض كاشاني و كتابش مي‌تازد كه چرا به وجوب تخييري نماز جمعه قائل شده است. سپس ادامه مي‌دهد: «بعيد نيست كه اين رساله و رساله‌هاي همانند آن، از كتب ضلال باشند كه نابود كردن‌شان واجب است.» (جواهرالكلام في شرح شرائع الاسلام، محمدحسن نجفي، بيروت، ‌دار احياء التراث العربي، 1981، ج11، ص178.) چنين كتاب‌هايي را نگه داشت تا بيشتر مايه رسوايي نويسندگان‌شان بشود.

اين رفتار يك عالم تراز اول با عالم تراز اول ديگري است؛ لذا بحث مخالفت علم ديني با علم دنيوي يا طب معروف به طب اسلامي (نك: پديده طب اسلامي، سيدحسن اسلامي‌اردكاني، روزنامه اعتماد، 18/10/97، صفحه آخر) با طب مدرن نيست. مساله منش نهادينه شده در جامعه علمي ما است و كساني در آن بر اين باورند كه نظر مخالف را بايد نابود كرد و به نشانه آن، كتابي را كه حاوي اين نظر مخالف باشد سوزاند.

اما هنگامي كه با كتابي يا نظري مخالفيم، كافي است از منطق شناخته شده براي مخالفت با آن نظر، يعني نقد، استفاده كنيم. ليكن هنگامي كه كتابي را كه بخشي از هويت علمي جامعه را تشكيل مي‌دهد مي‌سوزانيم، تنها كاري كه كرده‌ايم، افزون بر بيان نفرت خويش، درماندگي خود را آشكارا جار زده‌ايم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون