• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4587 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۷ بهمن

جابه‌جايي متن و حاشيه

سيدمحمد بهشتي

اتفاق مهمي كه با پيروزي انقلاب در سينماي ما رخ داد و با پيش از انقلاب تفاوت داشت، اين بود كه جاي حاشيه و متن عوض شد. پيش از انقلاب، سينماي سطحي، مبتذل و عوامانه متن سينما را شكل مي‌داد و جريان اهل فكر و انديشه عمدتا در حاشيه قرار داشت. اين نسبت بعد از انقلاب تغيير كرد و تلاش شد حاشيه به متن بيايد و آنچه سينماي سطحيِ عوامانه به شمار مي‌رفت به حاشيه رانده شود. بايد بدانيم كه «حاشيه» و «متن» تفاوتي ماهوي با هم دارند، به اين معنا كه احوالات حاضران در «متن» همواره بهتر از «حاشيه‌نشينان» است و فكر مي‌كنند همه ‌چيز درست و خوب پيش مي‌رود. به بيان ديگر، «متن‌نشينان» در روشنايي به سر مي‌برند و زمام سرنوشت خويش را خود بر عهده دارند. در مقابل حاشيه‌نشينان و رانده‌شدگان از متن، در تاريكي به سر مي‌برند و احساس تحقيرشدگي دارند و به همين علت از وضعيت ناراضي‌اند. به هر شكل در سال‌هاي ابتدايي انقلاب، تلاش‌ بسياري صورت گرفت تا بالاخره موفق شد جاي متن و حاشيه سابق عوض شود. اما اگر به سال‌هاي 73 و 74 دقت كنيم، خواهيم ديد عملا حركت‌هايي با هدف تغيير مجدد اين گفتمان آغاز شد. نتيجه اينكه وقتي دقت مي‌كنيم، امروز مجددا جرياني سطحي و مبتذل متن سينماي ما را گرفته و طبيعي است كه بسيار خوش مي‌گذراند؛ چراكه از لحاظ اقتصادي وضعيت بسيار خوبي دارد، نسبت به هيچ چيز اعتراضي‌ ندارد و اوقاتش اصلا تلخ نيست. سينماي اهل انديشه اما چند دهه‌اي‌ است به حاشيه رانده شده و اين به حاشيه رانده شدن، توام با احساس تلخ‌كامي و تحقير، استقرار در تاريكي و عدم رضايت است. آنچه شرح دادم چشم‌انداز عمومي اتفاق افتاده است. مثال مي‌زنم؛ در دهه شصت، سينماي مبتذل و سطحي را از جشنواره فيلم فجر دور مي‌كرديم. يعني كار هيات انتخاب اين بود كه فيلم‌هاي توليد شده در جريان سطحي را كنار بگذارد ...

و به سينماي اهل انديشه اجازه دهد در متن حضور يابد. به عبارت ديگر آن زمان جشنواره بود كه سينماي مبتذل را كنار مي‌گذاشت، امروز شاهديم كه جريان سطحي جشنواره را كنار مي‌گذارد؛ يعني سازندگان فيلم‌هاي مبتذل كه از بد روزگار حالا در «متن» قرار گرفته‌اند حضور در جشنواره را به نفع خود نمي‌دانند. همين موضوع سبب شده كه در سال‌هاي اخير، جشنواره فيلم فجر به عرصه عرض‌اندام حاشيه‌نشينان سينما تبديل ‌شود كه هر چند اهل فكر و انديشه‌اند، اما چون در حاشيه‌ قرار گرفته‌اند، كا‌م‌شان تلخ است؛ نتيجه‌ آنكه اولا آثارشان دچار عوارض حاشيه‌نشيني يعني سياهي و تلخي شده است كه فقط زخم‌ها را به نمايش مي‌گذارد و دوم آنكه رفتار خود سينماگران نيز در جشنواره توام با ترشرويي و اوقات ‌تلخي است و از فرصت جشنواره فقط و فقط براي بيان نارضايتي‌هاي‌شان استفاده مي‌كنند. اين موضوع مربوط به امسال هم نيست، چندين دوره است كه مي‌بينيم كام جشنواره فجر تلخ است و در نهايت همه‌ چيز به گلايه و اعتراض ختم مي‌شود. حالا «جشنواره» كه به گواهي نامش بايد‌ بيشتر به جشن عروسي شباهت داشته باشد كه محل ظهور رفاقت‌ها و صميميت‌هاست، بيشتر مبدل به صحنه نمايش كدورت‌ها و سوءتفاهم‌ها شده است. بنده اعتقاد دارم تا وقتي وضعيت سياستگذاري به همين منوال باشد، يعني متن سينما در اختيار سينماي مبتذل قرار گيرد و سينماي اهل انديشه به حاشيه رانده شود و دچار عوارض حاشيه‌نشيني باشد، همين آش است و همين كاسه. اگر مي‌خواهيم احوال جشنواره تغيير كند، بايد برنامه‌ريزي‌هاي كلان را تغيير دهيم و متن سينما را به همين سادگي به سينماي سطحي واگذار نكنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون