نقد فيلم «پروفسور و معادله محبوبش»
«تاكاشي كوئيزومي»، كارگردان و فيلمنامهنويس ژاپني، فيلم «پروفسور و معادله محبوبش» را از رمان «پروفسور و خدمتكار» (2006) اقتباس كرد و توانست جايزه بهترين كارگرداني بخش «سينماي معناگرا» را از بيستوششمين جشنواره فيلم فجر از آن خود سازد. همچنين فيلم «بهترين آرزوها براي فردا» (2008) از «كوئيزومي» برنده سيمرغ بلورين بخش جلوهگاه شرق مسابقه بينالملل بيستوهفتمين جشنواره فجر شد. «كوئيزومي» از جشنوارههاي «ونيز»، «سائوپائولو» و «پورتلند» براي كارگرداني فيلم «پس از باران» جوايزي دريافت كرده است. داستان «پروفسور و معادله محبوبش» از اين قرار است كه طي تصادفي حافظه كوتاهمدت پروفسور آسيب ميبيند و تنها حوادث قبل از تصادف را به ياد ميآورد و اتفاقاتي كه در حال حاضر روي ميدهند را تا 80 دقيقه ميتواند به ذهن بسپارد كه همين هم وابسته به يادداشتهاي كوچكي است كه اطلاعات ضروري را به ياد او ميآورد. خدمتكاري براي مراقبت از او استخدام ميشود و رابطه آنها به تدريج پيش ميرود و شكل ميگيرد و... گرچه تفاوتهايي در فيلم و كتاب «خدمتكار و پروفسور» ديده ميشود (به طور مثال، فيلم به رابطه پروفسور و همسر برادرش ميپردازد اما در كتاب خواننده از جزييات رابطه آنها مطلع نميشود) اما تنها تفاوت بارز فيلم و كتاب در اين است كه داستان كتاب از نگاه خدمتكارِ پروفسور روايت ميشود اما راوي داستان فيلم پسر 29 ساله خدمتكار به نام «روت» است. «روت» خاطراتي كه از پروفسور داشته را براي دانشآموزانش ميگويد. به نوعي ميتوان گفت موضوع داستان، رياضيات، طوري مطرح شده كه اگر بيننده يا خواننده در طول عمرش علاقهاي به رياضيات نداشته، بعد از ديدن فيلم يا خواندن كتاب طرفدار رياضي شده باشد كه البته كتاب و فيلم در دستيابي به هدف مشتركشان موفق بودهاند. ببيننده فيلم از شيوهاي كه رياضي به فيلمنامه، شخصيتها و زندگي آنها راه يافته و اين موضوع كه رياضي داراي روح و زندگي از آن خود است، لذت ميبرد. فيلم علاقه بيننده به اعداد كامل، اعداد اول، اعداد موهومي، عدد پي، معادله مشهور اويلر را احيا ميكند. حتي اگر از مفهوم اين عبارتها سردرنميآوريد، اين فيلم به شيوهاي لذتبخش و مختصر مفاهيم اين عبارتها را شرح ميدهد. در انتها سوالي كه براي بيننده مطرح ميشود اين است كه چطور اين مفاهيم پيچيده در روايت داستان جاي گرفتهاند. ببيننده با صحنههاي تاثيرگذاري مواجه ميشود كه حول محور رياضيات، غذا و بيسبال ميچرخد. اما در آخر متوجه ميشويد پيام اصلي فيلم در فلسفه رياضي نهفته است؛ استفاده از فرمولها و معادلات و اعمال آنها در زندگي واقعي. رابطه دوستي بين سه شخصيت اصلي، هسته اصلي داستان را شكل ميدهد كه شخصيتها و اجراي بازيگرها بسيار دوستداشتني است. تنها شخصيت منفي داستان كسي نيست جز بيوه برادر پروفسور كه سعي دارد خوشي را به كام ديگران زهر كند. در مجموع تجربه تماشاي فيلمي ساده با عناصر مثبتي كه بيننده از فيلم دريافت ميكند بسيار شاعرانه و زيباست.