• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4622 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۲۷ فروردين

بهانه‌هاي دوقطبي‌سازي

محمد خيرآبادي

تاريخ بشر يك تاريخ دوقطبي است. پُر است از انسان‌هايي كه در دو صف مخالف روبروي هم قرار گرفتند، يا به جنگ و جدال با يكديگر مشغول شدند، يا به خصومت، كينه‌ورزي و فحش بده و فحش بستان بسنده كردند. كهن‌الگوي هابيل و قابيل، صرف‌نظر از برداشت‌هاي ايدئولوژيك و بحث حق و باطل، نشان‌دهنده نوعي نياز به كسب هويت است؛ نيازي كه قرار است به كمك دوقطبي و چند قطبي‌سازي و گروه‌بندي و تعلقات گروهي رفع شود. اما نكته اينجاست كه در همين تاريخِ كهن با تمام صف‌بندي‌هاي غيرقابل‌انكارش، بين دو قطبي حقيقي و دو قطبي جعلي تفاوت وجود دارد. در دوقطبي حقيقي به قول معروف محل نزاع، مشخص است. يعني مي‌فهميم كه طرفين آن، چرا و به چه دليلِ روشن و قابل توضيح در دو صف مجزا قرار مي‌گيرند. به عنوان مثال مشخص است كه دوقطبي اشاعره/معتزله چگونه شكل گرفت و اينها چه تفاوت‌هاي نظري و كلامي با هم داشتند. اما در دوقطبي جعلي محل نزاع ساختگي است. دو طرف، تفاوت‌هاي ساده و طبيعي را تبديل به محلي براي نزاع مي‌كنند و با اينكه دليلي براي تقابلِ هويتي وجود ندارد، شروع مي‌كنند به گروه‌بندي و تخاصم گروهي. يكي از راه‌هاي شناخت دوقطبي جعلي اين است كه وقتي به طرفين آن نگاه مي‌كني ياد هواداران استقلال و پرسپوليس مي‌افتي. انگار بحث، بحث هواداري است. اصلا بحث فكت و استدلال نيست. كدام استقلالي توانسته يك پرسپوليسي را با استدلال قانع كند و بالعكس؟ استقلالي بودن و پرسپوليسي بودن بخشي از هويت هواداران آنهاست. در ابتداي امر بين يك استقلالي و يك پرسپوليسي هيچ تفاوتِ هويت‌سازي وجود ندارد جز اينكه يكي طرفدار تيم استقلال است و ديگري طرفدار تيم پرسپوليس. اما به مرورِ زمان شاخ و برگ داستان به جايي مي‌رسد كه انگار تفاوت ماهيتي، ذاتي و خوني بين طرفداران اين دو تيم وجود دارد. اين شاخ و برگ‌ها لازمه ايجاد همان دوقطبي جعلي است كه طرفداران براي كسب هويت به آن نيازمندند.
جامعه ما در سال‌هاي اخير و به خصوص در چند ماه گذشته مدام در حال بازتوليد دوقطبي‌هاي كوچك و بزرگ بوده است؛ دوقطبي‌هايي كه بعضي از آنها البته حقيقي و بسياري از آنها جعلي و ساختگي بوده. انگار ما به ‌شدت مستعد ايجاد دوقطبي‌هاي جعلي شده‌ايم. در همين سال‌ها مربي تيم ملي فوتبال در دست ما تبديل به امري براي هويت‌سازي شد. طرفداران كي روش يك طرف و مخالفان كي‌روش در سمت ديگر. فيلم‌هاي سينمايي بهانه‌اي شدند براي تعلقات گروهي. هواداران اخراجي‌ها و هواداران جدايي. يك اتفاق فرهنگي و هنري مثل جشنواره فيلم فجر مي‌تواند ما را به دو دسته موافقان شركت در جشنواره و تحريم‌كنندگان جشنواره تقسيم كند. نه فقط تقسيم كه اگر همين بود هيچ ايرادي نداشت. بلكه عده زيادي در دو طرف اين دوقطبي صف‌آرايي مي‌كنند و در فضاي مجازي با اخبار، عكس، ويديو، آمار و شاهد به وضوح به جنگ يكديگر مي‌روند تا بتوانند يكديگر را مقهور كنند تا سرانجام يكي به ديگري بقبولاند كه ما درست مي‌گوييم و شما غلط. همين روزها در مواجهه با ويروس كرونا جامعه دو شقه شد. كساني كه از ويروس كرونا مي‌ترسند و كساني كه آن را جدي نمي‌گيرند. خيلي‌ها گفتند «نترسيم ولي جدي بگيريم» ولي صداي آنها در ميان هياهوي طرفداران دوقطبي گم شد و به هوا رفت.
در مراحل تكوين علم پزشكي، كشمكش بين طب سنتي و پزشكي مدرن هميشه وجود داشته اما هم پزشكي مدرن دستاوردهاي طب سنتي را نفي نمي‌كرده و هم طب سنتي سوداهاي عجيب و غريب در سر نداشته. بين طب سنتي و پزشكي مدرن، وجود اختلافات رويكردي و عملكردي غيرقابل ترديد است. در واقع يك دوقطبي حقيقي در اينجا وجود دارد. به شرط آنكه پاي عقل و خرد در ميان باشد. در اين صورت طب سنتي جايگاهش مشخص خواهد بود. نمي‌توان از آن انتظار داشت براي هر بيماري شناخته شده و ناشناخته‌اي نسخه داشته باشد. بايد آن را بيشتر به عنوان يك سبك زندگي پاكيزه و مبتني بر پرهيز براي حفظ سلامتي و پيشگيري از بيماري دانست. از طرف ديگر پزشكي مدرن هم يك علم مبتني بر آزمايش و تجربه است كه هر ادعاي آن چنانچه به تجربه اثبات شود، معتبر و قابل تبعيت خواهد بود. اما اگر عقل و ميانه‌روي را حذف كنيم طب سنتي مي‌شود يك مدعي براي درمان سرطان، پاركينسون و كوويد 19 و پزشكي مدرن هم مي‌شود دشمن خوني هركس كه بگويد از خوردن چه غذاهايي باهم بپرهيزيد و آب نمك غرغره كردن چه فوايدي دارد. اگر اعتدال از ميان برداشته شود طب سنتي مي‌خواهد هر دردي را با يك نسخه واحد درمان كند و پزشكي مدرن هم براي ساده‌ترين امراض، داروهاي شيميايي قوي تجويز مي‌كند. هدفم از اين نوشته كمك به درك موقعيتي بود كه در آن قرار داريم. به نظر مي‌رسد مشكل بزرگ ما تضعيف جايگاه عقلانيت و غيبت ميانه‌روي است. متاسفانه اگر بخواهيم همچنان منتظر بمانيم تا شخصي، نيرويي و قدرتي بيايد و اينها را به ما هديه كند، مشخص نيست كه استعداد دوقطبي‌سازي ما را به كجا خواهد برد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون