• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4652 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت

شمايل ‌نگاري ديني و حيوانات

سيد حسن اسلامي اردكاني

در شمايل‌‌نگاري معروفي از حضرت علي (ع) او را مي‌بينيم كه نشسته است و در برابرش شيري آرام لميده. نوعي آرامش و اعتماد در چشمان شير ديده مي‌شود. در ديگر شمايل‌نگاري‌هاي ديني نيز اين شير گاه ديده مي‌شود؛ گويي يكي از اعضاي خانواده است. چرا شمايل‌نگاران براي بيان عظمت اولياي خدا اين‌گونه شيري را تصوير مي‌كنند؟ حضور شيران و ساير حيوانات، در اين نقاشي‌ها دو تفسير مي‌تواند داشته باشد. يكي آنكه معنويت و اقتدار اين بزرگان چنان گسترده است و روحي بدان حد نيرومند دارند كه حيوانات را مسخر خويش مي‌كنند. تفسير دوم آن است كه اين شخصيت‌ها چنان زندگي معنوي سرشاري دارند كه حيوانات در كنار آنها احساس ايمني عميقي مي‌كنند و آزادانه به آنها نزديك مي‌شوند. در اينجا تفسير دوم را دنبال مي‌كنم. از اين منظر اولياي خدا همواره نگاهي احترام‌آميز به كل طبيعت دارند و مراقب هستند كه مبادا به حيوانات يا گياهان آسيبي نابجا وارد شود.
حيوانات با فهمي كه دارند به خوبي دوست را از دشمن خويش تشخيص مي‌دهند و به كساني نزديك مي‌شوند كه از آنها بيمي نداشته باشند. عطار نيشابوري داستاني در اين باره نقل مي‌كند كه هم در الهي‌نامه(تصحيح محمدرضا شفيعي‌كدكني، تهران، سخن، 1392، 204) به صورت شعر و هم در تذكره‌الاوليا (تصحيح شفيعي‌كدكني، تهران، سخن، ج1، ص 64) به نثر آمده است. رابعه عدويه، بانوي عارف قرن دوم در بيابان نشسته بود و بزهاي كوهي و آهوان و نخچيران پيرامونش را گرفته بودند. حسن بصري از عارفان بنام روزگار خود به آنها نزديك شد. همين كه حيوانات حسن را ديدند «ز پيش رابعه يكسر رميدند». حسن خشمگين پرسيد چرا حيوانات از تو فرار نمي‌كنند ولي از من مي‌گريزند؟ رابعه از او پرسيد:«چه خوردي؟» پاسخ داد مقداري پيه آب كردم و با پياز خوردم. رابعه معترضانه پاسخ داد:«كه خوردي پيه اين مشتي پريشان/ چگونه از تو نگريزند ايشان؟»
حاصل اين‌گونه داستان‌ها دو نكته است. يكي آنكه حيوانات كم‌ و بيش اعتمادي غريب به بزرگان معنوي داشتند و بي‌واهمه به آنها نزديك مي‌شدند و از سر و گوش‌شان بالا مي‌رفتند. دوم آنكه آنها با ديدن كمترين نشاني از خصومت يا خطري كه آنها را تهديد مي‌كرد از انسان‌ها دور مي‌شدند. بدين ترتيب بخشي از داستان زندگي، واقعي يا تعليمي، صاحبان معنا، روايت همزيستي مسالمت‌آميز با حيوانات بوده است.
حال چون ما نه آن قدرت معنوي را داريم تا حيوانات را مسخر خود كنيم و نه آن رفتار دوستانه و اعتمادساز را كه آنها را جذب خويش كنيم به شيوه‌هاي مختلفي كه يكي از ديگري ناخوشايندتر است، مي‌كوشيم حيوانات را كنار خود نگه‌ داريم. گاه آنها را در قفس مي‌گذاريم تا از شنيدن صداي‌شان لذت ببريم، گاه آنها را در باغ وحش حبس مي‌كنيم و گاه در جايي كه به ناروا، باغ پرندگان ناميده مي‌شود، محبوس‌شان مي‌كنيم تا هميشه آنها را در اختيار خود داشته باشيم. همه اين رفتارها به دليل فقر روحي و معنوي ماست. اين كارها فضيلت نيست، فضيلت آن است چنان عمل كنيم كه حيوانات خود به سوي ما بيايند، صداي‌شان را بشنويم، بخواهند با ما زندگي كنند و به وسيله ما ديده شوند. به گفته سعدي: 
او را خود التفات نبودش به صيد من
من خويشتن اسير كمند نظر شدم

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون