يكي از مديران دولت نهم و دهم معتقد است 8 سال رياست جمهوري براي احمدينژاد كافي است
احمدينژاد؛ پديده 1400؟!
به كانديداي بالقوه هر انتخاباتي مبدل شده است. او و همراهانش اگرچه امروز ديگر «جريان سوم جمهوري اسلامي» به معنا و مفهومي كه روزگاري «سيداحمد خميني» در مصاحبه با روزنامه «كيهان» از آن سخن ميگفت به حساب نميآيند اما نبايد ناديده گرفت كه بهجز خط و مرز پررنگشان با اصلاحطلبان و اصلاحطلبي، مرز مشخصي هم با اصولگرايان و محافظهكاران سياسي دارند كه هر چه پيش ميرود اين حد و مرز پررنگتر ميشود. محمود احمدينژاد سردمدار اين جريان به اصطلاح «بهاري» است كه فرقي ندارد انتخابات مجلس باشد يا رياستجمهوري، صحبت از آمدن يا نيامدن او و نزديكانش به عرصه سياسي و رسانهاي راه باز ميكند. اما حضور او و برخي از نزديكانش همواره با 2 پرسش اساسي همراه است.
محمود احمدينژاد 8 سال عاليترين مقام اجرايي كشور بوده و 2 سال نيز به عنوان عاليترين مقام اجرايي تهران مشغول كار در «بهشت». پيش از آن هم سوابق اجرايي اندكي داشته اما مديريتش در هيچ دورهاي بيحرف و حديث نبوده به همين دليل هم تصميم دوبارهاش براي كانديداتوري اين پرسش را به وجود ميآورد كه اساسا اين «پديده هزاره سوم» چنانكه بعضي يارانش گفتهاند، چه حرف جديدي براي گفتن دارد و قرار است چه كند كه پيش از اين انجام نداده يا نتوانسته انجام دهد؟
از سويي محمود احمدينژاد اگر روزي «خودي» محسوب ميشده و از محمد يزدي تا مصباحيزدي و بسياري از مقامات ارشد نظام از او صراحتا حمايت ميكردند، امروز خبري از اين لطف بيدريغ نيست؛ آن هم به اين دليل كه محمود احمدينژاد 2 سال پاياني دوران رياستجمهوري به جرگه «غيرخوديها» پيوست. مصداق عيني و عملي آن را نيز بهجز دستگيري و احكام قضايي براي نزديكانش، ميتوان در رد صلاحيتش در انتخابات رياستجمهوري 96 رديابي كرد. حال اين پرسش مطرح است كه آيا ممكن خواهد بود كسي كه در انتخابات 96 از سوي شوراي نگهبان رد صلاحيت شده، سال 1400 تاييد شود يا به اصطلاح صلاحيتش براي اين نهاد نظارتي احراز شود؟!
چه كاري از دست احمدينژاد برميآيد؟
زماني كه حرف و حديث در مورد حضور محمود احمدينژاد در انتخابات رياستجمهوري جدي شد، برخي نزديكان او در گفتوگوهايي اين اخبار را تكذيب كردند اما احمدينژاد پس از چند روز در اقدامي غيرمنتظره-كه تكنيك محبوبش در سياستورزي است- در گفتوگو با يك رسانه فارسيزبان كانادايي اعلام كرد كه اگرچه هنوز به اين موضوع فكر نكرده اما حاضر است به خاطر مردم هر فداكاري كند. اين نخستين پالس احمدينژاد در مورد تمايل به كانديداتوري بود؛ آن هم در شرايطي كه اغلب همراهان سابقش و اصولگرايان خاطره رد صلاحيت احمدينژاد در انتخابات 96 را يادآور ميشدند. در اين ميان بيشتر تمركز بر سر احراز صلاحيت او بود اما كسي اين پرسش را پيش نميكشيد كه به واقع از آغاز قرن جديد خورشيدي، چه كاري از دست محمود احمدينژاد براي اين اوضاع پيچيده كشور برميآيد كه پس از انتخابات 84 و البته انتخابات پرحاشيه 88 نيمهكاره مانده يا ميشد، انجام شود و نشد؟!
فريدون عباسي، رييس سازمان انرژي اتمي در دولت احمدينژاد كه اين روزها در «بهارستان» رياست كميسيون انرژي پارلمان را برعهده دارد در مصاحبهاي به اين مساله اشاره كرده و گفته است: «اينكه مدام به گذشته بازگرديم و نام افرادي از دوران گذشته را مطرح كنيم، درست نيست؛ چرا برخي فكر ميكنند كه بايد در يك تاريخ ماند و به اصطلاح فريز شد؛ در حالي كه يك كشور براي طي مسير رشد و بالندگي بايد رو به جلو گام بردارد.» او در پاسخ به پرسش باشگاه خبرنگاران جوان مبني بر اينكه آيا با آمدن احمدينژاد مخالف است، گفته كه با حضور او مخالف نيست «اما نبايد برخي افراد را با نام احمدينژادي خطاب كرد؛ چراكه احمدينژاد يك ايدئولوژي و حزب نيست... سوال بنده اين است كه چرا منصوبان و اطرافيان اين فرد را احمدينژادي مينامند؛ مگر احمدينژاد لولو است كه با اين لفظ بقيه را بترسانند.» اين مدير دولت احمدينژاد معتقد است:«8 سال براي بودن يك فرد در جايگاه رياستجمهوري كافي است» و احمدينژاد ميتواند به عنوان «سفير» يا «كارشناس اقتصادي» يا «رهبر يك تشكيلات» فعاليت كند.
در واقع به نظر ميرسد حتي اگر بپذيريم احمدينژاد بدنه اجتماعي خاص خود را دارد اما حتي مديران دوران رياستجمهوري او هم از آمدن او به عرصه انتخابات راضي نيستند؛ چه رسد به ديگر اصولگرايان!
احمدينژاد نظر شوراي نگهبان را جلب ميكند؟
زماني كه صحبت از حضور رييس دولت يازدهم و دوازدهم به ميان آمد، بحث رد صلاحيت او جديتر از هر نكتهاي به نظر ميرسيد. عباس اميريفر از چهرههاي نزديك به او، نخستين و شايد تنها كسي بود كه اعلام كرد، رويكرد حاكميت به احمدينژاد تغيير كرده اما به شرط آنكه حلقه نزديكانش را تغيير دهد.محمدعلي پورمختار، فعال سياسي اصولگرا و نماينده مجلس نهم و دهم هم ازجمله كساني است كه با رصد فعاليتهاي احمدينژاد باور دارد، او قصد دارد براي انتخابات 1400 كانديدا شود. هر چند كه پورمختار هم باور دارد كه احمدينژاد رد صلاحيت خواهد شد. او به «نامهنيوز» گفته «آقاي احمدينژاد فعال است و در رفت و آمدهايي كه دارد، مورد استقبال قرار ميگيرد اما مواضع اخيرش نشان داد كه ديگر از ارزشها و آرمانهاي انقلاب به طور مشخص درحوزه استكبارستيزي دفاع نميكند؛ بنابراين معلوم نيست، بتواند نظر مثبت شوراي نگهبان را دوباره جلب كند.» او البته معتقد است كه اگر اصولگرايان با قاليباف و رييسي وارد انتخابات نشوند، گزينههاي بعدي علي لاريجاني و سعيد جليلي هستند و با اين حساب ظاهرا اين فعال اصولگرا هيچ شانسي براي حمايت از احمدينژاد در اردوگاه اصولگرايي قائل نيست.با اين همه اما بهمن شريفزاده، روحاني نزديك به احمدينژاد اخيرا گفته كه اگر قرار باشد، رييس دولت نهم و دهم را رد صلاحيت كنند، او براي ورود به انتخابات پا پيش نميگذارد. اظهارنظري كه وقتي كنار «اعلام آمادگي براي فداكاري» از سوي احمدينژاد قرار گيرد، ميتواند نشاني باشد از اينكه احتمالا احمدينژاد از احراز صلاحيتش اطمينان حاصل كرده يا دستكم در حال طي فرآيندي براي رسيدن به نتيجه مطلوب است. اگرچه حتي گروههاي تندرو اصولگرا ازجمله پايداريها معتقدند، او رد صلاحيت ميشود؛ به هر روي حضور او ميتواند تمام معادلات انتخاباتي را تغيير دهد.