اصلاحطلبان از پايان استراتژي «ائتلاف» براي انتخابات سخن ميگويند
نبردي نابرابر در انتظار اصلاحطلبان
اين روزها اصلاحطلبان در مورد انتخابات ساكتترند. نه اينكه هيچ برنامهاي براي 1400 نداشته باشند اما پيروزي تمامعيار رقيب در انتخاباتي بيرقيب انتخاباتي تا حدودي شرايط حضور در انتخابات دوره سيزدهم رياستجمهوري را براي آنها روشن كرده است. همين هم باعث شده كه اين جريان سياسي با نگاهي به محدوديتهاي سياسي اعمال شده و تنگناها نيازمند استراتژي جديدي براي حضور در انتخابات باشد. نكتهاي كه باعث شده، اصلاحطلبان قدري تامل كنند و فعلا سخني از چهره يا كانديدايي مشخص به ميان نياورند تا تكليف مشخص شود. مساله و معضلي كه اصولگرايان با آن دست به گريبان نيستند و از همين روي نام كانديداهاي احتماليشان در رسانهها و افواه سياستمداران پشت هم قطار ميشود. از سويي جريان و سران اصلاحات بايد فكري هم به حال بدنه اجتماعي ناراضي و نااميد از اصلاح كنند كه عدم حضورشان در انتخابات دوره يازدهم مجلس زمينهساز مشاركت كمتر از 50 درصدي آن انتخابات شد.اگرچه اصلاحطلبان در مورد كانديداهاي محتمل يا حضور و عدم حضور در انتخابات كمتر سخن ميگويند اما آنچه ازسوي اغلب آنها شنيده ميشود، تغيير در استراتژي جواب پس داده سال 92 يعني «ائتلاف» است. گروهي پس از رويگرداني حسن روحاني از گفتمان اصلاحطلبي و روندي كه پس از انتخابات 96 تشديد شد از ائتلاف ابراز پشيماني كردند و گروهي نيز اين استراتژي را مختص زماني خاص دانستند كه نبايد تكرار شود. بنابراين به نظر ميرسد كه غالب اصلاحطلبان-به جز جريان كارگزاران و چهرههاي نزديك به آنها- با تكرار ائتلاف موافق نيستند. كمااينكه علي صوفي، وزير دولت اصلاحات ديروز به صراحت به ايسنا گفت «اصلاحطلبان از ائتلاف انتخاباتي عبور كردهاند» و توضيح داده كه «در انتخابات 98 تاكيد كرديم كه كانديداها حتما بايد اصلاحطلب باشند. اگر در انتخابات رياستجمهوري هم همان راهبرد مورد تاييد شوراي سياستگذاري باشد، ديگر نميشود به ائتلافي همچون انتخابات رياستجمهوري 96 و 94 فكر كرد؛ چراكه هم مردم از ما نميپذيرند و هم ما نميتوانيم پاسخگوي كانديدايي باشيم كه نسبت اصلاحطلبي با ما ندارد.» اين فعال سياسي اصلاحطلب البته معتقد است كه اصلاحطلبان «راهي غير از انتخابات» ندارند اما اگر در انتخابات رياستجمهوري امكان رسيدن به يك كانديداي واحد براي شركت در انتخابات را داشته باشند، تمام تلاششان را خواهند كرد كه يك كانديداي اصلاحطلب را شناسايي كرده و از طريق شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان، كانديداي اصلح را معرفي كنند.ناصر قوامي ديگر فعال سياسي اصلاحطلب و نماينده مجلس ششم نيز با اظهارات صوفي موافق است؛ تا آنجا كه تاكيد دارد كه «اگر اصلاحطلبان از فردي غيراصلاحطلب حمايت كنند، اشتباه بزرگي مرتكب ميشوند.» اين فعال سياسي اصلاحطلب در گفتوگوي اخيرش با ايسنا درباره نامزدهاي احتمالي اصلاحطلبان براي انتخابات 1400 توضيح داده كه «اصلاحطلبان درجه يك مثل مصطفي تاجزاده، عبدالله نوري، محمد خاتمي و محمدرضا خاتمي كه اگر نامزد انتخابات هم شوند، رد صلاحيت ميشوند. افرادي مثل جهانگيري، پزشكيان و عارف هم كه امتحان خود را پس دادهاند» و باور دارد «فعلا اصلاحطلبان فردي در قد و قواره رياست جمهوري ندارند.» شرايط بغرنج اصلاحطلبان البته هم براي خودشان مبرهن است و هم بر رقيب. كما اينكه ديروز غلامرضا مصباحيمقدم، تشكيلات اصولگراي سخنگوي جامعه روحانيت مبارز در گفتوگو با اعتمادآنلاين تاكيد كرده كه «اصلاحطلبان براي انتخابات ۱۴۰۰ وضعيت خوبي ندارند.» البته مصباحيمقدم در مصاحبهاش به محدوديتهاي سياسي اصلاحطلبان اشارهاي نكرده و تنها گفته «بسياري از اصلاحطلبان هم در تحليلهايشان اذعان دارند براي انتخابات ۱۴۰۰ موقعيت و شرايط مناسبي ندارند چه رسد به اينكه بخواهند كانديدا هم معرفي كنند. به هر حال آنچه مهم است اينكه مردم معمولا هر اتفاقي كه در پايان دوره مجلس و دولت رخ بدهد در انتخابات نسبت به شرايط پيش آمده واكنش نشان ميدهند و حتما در اين چند سال اتفاق خوبي نيفتاده كه مردم در اسفند سال گذشته تصميم گرفتند در انتخابات مشاركت نكنند.» در واقع اصولگرايان به خوبي واقفاند كه احتمالا در انتخابات بعدي نيز رقابت سختي در پيش ندارند و همين موضوع باعث شده اغلب در اظهاراتشان از پيش اصولگرايان را برنده اين نبرد نابرابر بدانند. چراكه اگر اصلاحطلبان از ائتلاف رويگردان شوند و بخواهند كانديدايي درخور رياست جمهوري معرفي كنند كه در جريان اصلاحطلبي جايگاهي داشته باشد قطعا ريسك رد صلاحيت براي كانديدايي با اين ويژگيها بسيار بالا خواهد بود و عرصه رقابت به اصولگرايان واگذار ميشود.