• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4675 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۴ تير

نقدي بر فيلم «جاندار» به بهانه نمايش در شبكه خانگي

پُر آب و تابِ بي‌جان

فاطمه شاه‌بنده

دقايق پاياني فيلم است و بيننده هنوز درگير نسبت‌ها. ذهن‌مان گرفتار اين حجم از چالش‌هاي پيش آمده است. نسبت‌هاي عجيب خواهر و برادري نيز همچنان حل نشده و اين سردرگمي مخاطب را اذيت مي‌كند.

«جاندار» تنها به اين دليل در ذهن مي‌ماند كه خوب توانسته با احساسات مخاطب بازي كند. «جمال» كه قاتل نبود، دعوايي از سر بي‌خردي ديوانه‌اي پيش آمد و شخصي مرد. «ثريا» محق است از «اسما» انتظارات نامعقولي داشته باشد؛ باري مادر است و نگران پسرش. «اسما» حق دارد درمانده باشد و براي تصميم‌گيري مردد. جان برادر در گرو تصميم اوست. «ياسر» هم مجنون است و با اينكه تمام مشكلات پيش آمده به او ختم مي‌شود اما باز هم كسي از يك مجنون انتظار معقولانه رفتار كردن ندارد. پس مقصر كيست؟ 
بهتر است به تك‌تك تيپ‌ها دقت كنيم. پدر جمال مردي آرام و متين، مطيع قانون، مادر زني دلسوز كه تا اين لحظه فرزندان هووي خود را مادري كرده است، جمال پسر خانواده دوست و صادقي كه قرار بود داماد شود حالا در يك قدمي چوبه‌ دار ايستاده و اسما خواهر مرددي كه حاضر است زندگي خود را فداي برادر كند. او تنها از فرزندش در مقابل خانواده مقتول نمي‌گذرد. نقش مسعود را بازيگري با ميميك بسيار خشن به عهده دارد؛ عليرضا مهران كه در سريال زير هشت توانست مهارت‌هاي بازيگري خود را به خوبي نشان دهد. كاملا واضح است دليل انتخاب چنين چهره‌اي براي اين نقش كوتاه چيست. بيننده بايد در همان لحظه اول از ديدن اين چهره و آن پوشش كه با هيبتي بلندتر از پدر ريش سفيد معصوم قرار مي‌گيرد به پليدي شخصيت پي ببرد. «ياسر» نيز به كلي ديوانه، غيرمنطقي، بي‌احساس و بي‌رحم است كلا تمام خصلت‌هاي منفي درون اين دو برادر جمع شده. تنها همسر مسعود مقبول است كه او نيز كاملا به حاشيه رانده مي‌شود. فضا به گونه‌اي چيده شده كه بيننده به قولي كاملا يك طرفه به قاضي برود و دلش به حال كل خانواده جمال بسوزد و مقتول و برادرش را لايق مرگ بداند. حتي مكان‌ها نيز به همين صورت ميان بدي و خوبي چيده شده. خانه جمال همان حس شيرين خانه‌هاي كودكي‌مان را يادآور مي‌شود. خانه‌اي حياط‌دار و قديمي با شيشه‌هاي رنگي و پر از گل و گياه در مقابل كارگاه ياسر شلخته و خشن كه مملو از تير آهن‌هاي زنگ‌زده كه بيننده را بيزار و غايت قانوني كه پشت چنين ياسري ايستاده مقصر اصلي جلوه مي‌كند.
كارگردان تمام شرايط را به گونه‌اي چيده كه جز قانون محكومي پيدا نشود. حتي اگر فيلم مي‌خواسته نگاهي ناقدانه به قانون قصاص داشته باشد، بهتر بود شرايط خانواده‌ها به اين صورت در افراط و تفريط نمي‌بود و در يكي خوبي‌هاي آشكار و محض و در ديگري بدي‌ها و پليدي‌هاي مسجل نمي‌ديديم. آن‌ وقت نه قاتل اين‌گونه بي‌گناه جلوه مي‌كرد و نه مقتول اين‌طور لايق مردن نشان داده مي‌شد. آن‌ وقت، فيلم منطق پذيرفتني‌تري مي‌داشت و نقدش بر وجهي از قانون تاثيرگذارتر مي‌بود. 
از طرفي اثر شباهت‌هايي به فيلم «اينجا ته دنياست» ساخته كارگردان جوان كانادايي «خاوير دولان» دارد؛ از اين منظر كه خانواده‌اي پيچيده را نشان مي‌دهد كه هيچ چيز قادر به حل كردن مشكلات بين اعضاي خانواده نيست. طبيعي ا‌ست كه آثار خاوير دولان از نظر فرمي با آن فيلمبرداري خاص و متفاوت، كلوزآپ‌هاي بجا و اسلوموشن‌هاي تركيب شده با موسيقي‌هاي غني در سطح بسيار بالاتري نسبت به اثر پيش‌رو قرار دارد. اگر كارگردانان «جاندار» توجه فرمي بيشتري به اين اثر مي‌كردند، امروز با فيلم جاندارتري از «جاندار» روبه‌رو بوديم.
در فيلم «جاندار» نيز شرايط خاص پيش آمده باعث مي‌شود مشكلاتي براي اعضاي خانواده رخ بدهد كه در پايان هيچ چيز قادر به حل مسائل آنها نباشد و به اصطلاح، خانواده ديگر خانواده نشود. بهتر مي‌بود اين كارگردانان جوان فيلم كه تنها اين اثر را در كارنامه خود دارند، داستان را در همين حد - خانواده‌اي كه از هم مي‌پاشد- نگه مي‌داشتند و ديد انتقادي‌اش به مسائل گسترده‌ترا زماني كه مي‌توانست اثر بهتري بسازد  به كار مي‌بستند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون