مرجعيت پويا
مدتی را هم به امر استادش در مسجد خضرا نجف اقامه نماز میکرد؛ جایی که پیش از این سالها امامت مرحوم خویی را به خود دید. آیتالله خویی پیش از آقای سیستانی قریب 29 سال مرجعیت محور حوزه علمیه نجف بود و تقسیم شهریه مدارس را برعهده داشت اما انگار آقای خویی جلوهای از خویش را در سیدعلی سیستانی میدید و او را قدم به قدم پیش میبرد تا بر کرسیاش تکیه کند. همین تلقی هم در میان طلاب، مردم و مقلدان ایشان وجود داشت؛ به خصوص اینکه در مرداد ماه 1371 پس از ارتحال آیتالله خویی، آقای سیستانی در تشییع جنازهای غریبانه که در نهایت کنترل نیروهای بعثی در حرم امیرالمومنین(ع) برگزار شد بر پیکر استادش نماز گزارد که به گمان جانشینی ایشان هم دامن زد اما تا یک سال بعد و ارتحال آیتالله سبزواری، مرجعیت آقای سیستانی در خاموشی آغاز شد. با ارتحال مراجع بزرگی چون حضرات آیات گلپایگانی و اراکی، میزان رجوع شیعیان جهان به آقای سیستانی بیش از گذشته شد تا اینکه به نقطه پرگار حوزه هزار ساله نجف در زمانه ما بدل شد.
دو- عمامه مشکی با پیچش نجفی، پیشانی بلند، ابروان گره خورده، چشمانی نافذ با پلکهای افتاده و محاسنی سپید و انبوه؛ این ویژگیهای چهرهای است که در اولین روزهای سال 1382 و اشغال عراق توسط امریکا، ایرانیان آن را هر روز در قالب یک یا دو عکس تکراری در اخبار میدیدند. تا آن روز شاید بسیاری از عامه مردم ایران با چهره و نام کاریزماتیک آیتالله سیدعلی سیستانی آشنا نبودند اما جذبه و صراحت لهجه مرجع بیداری که در حصر خانگی بازمانده از رژیم بعثی صدام، تهاجم غیرانسانی بیگانه را برنمیتابید و مردم را پشتیبانی میکرد، باعث شد ترند جستوجوی گوگل تا سالها بعد روی نام او ثابت بماند. آیتالله سیستانی در جریان انتفاضه خونین شعبانیه که در کنار آیتالله خویی به حمایت و رهبری این حرکت پرداخت که پس از شکست سنگین و خونین آن به همراه جمعی از علما بازداشت شد و مورد شکنجه و بازجویی قرار گرفت تا اینکه پس از مدتی موجبات رهایی ایشان فراهم آمد. اما پس از رحلت آقای خویی و رغبت روزافزون شیعیان به آیتالله سیستانی، رژیم سابق عراق احساس خطر کرد و آیتالله را در فروردین 1377 در منزلش محصور کرد که به فروردین 1382 و اشغال عراق متصل شد و آقای سیستانی این بار به لحاظ مسائل امنیتی و تا امروز در خانه محقر و سادهاش در یکی از کوچههای شارعالرسول نجف مانده است. او در این 21 سال تنها 3 بار تحت شدیدترین تدابیر امنیتی از خانه بیرون آمده است. اول در سال 83 برای انجام عمل جراحی در لندن، دوم در سال 89 و حضور در منزل آیتالله سیدمحمدسعید حکیم به مناسبت رحلت پدر ایشان و سوم سال 98 و انجام عمل جراحی در کربلا که تنها در مورد اول توفیق زیارت امیرمومنان را داشتهاند. مقاومت آیتالله سیستانی در برابر جبر رژیم بعث در برابر سلطه نیروهای بیگانه امریکایی و ایجاد ناامنی و گسترش تروریسم منطقهای هم ادامه پیدا کرد و مردم عراق را بیش از گذشته قدردان وجود ایشان قرار داد تا آنجا که با سیاستهای مدبرانه آقای سیستانی و پشتیبانی مردم، امریکا رسما در 24 آذر ماه 1390 به حضور نظامیاش در عراق پایان داد. از آن روز، آیتالله سیستانی و حوزه نجف تمام تلاش خود را تا الان در تشکیل نظام مردمی و مستقل عراق، ایجاد مجلس نمایندگان و تدوین قانون اساسی برای عراق جدید بهکار برده و میبرند و در مواقع بحران به یاری آن آمدند. نمونه واضح آن که تحسین تمام دنیا را در پی داشت، صدور حکم جهاد کفایی برای مقابله با هجوم نیروهای داعش به عراق بود که منجر به تشکیل نیروی بسیج مردمی(حشدالشعبی) و نجات منطقه از یکی از فاجعهبارترین جنایات تاریخ بشریت شد. شیوه موضعگیریهای سیاسی آیتالله سیستانی برخلاف برخی تصورات، اعتقاد به همان اسلام سیاسی و انقلابی ولی با شیوه قدیم است به این معنا که عملا بیرون از گود، نظرات خود را بیان میکند ولی در موقع لازم با جدیت وارد عمل میشود. در واقع آقای سیستانی به صراحت، راه میرزای اول و دوم شیرازی، آخوند خراسانی و آیتالله خویی را ادامه میدهد. نوع نگاه آقای سیستانی به ایران، شخص امامخمینی(ره) و حضرت آیتالله خامنهای هم کاملا نشان از بینشعمیق سیاسی او دارد چراکه همواره جمهوری اسلامی و رهبران آن را به عنوان تنها پرچمداران جهان اسلام و شیعه علوی معرفی کرده که هر گونه آسیب به آن متوجه تمام عالم اسلام خواهد شد. اما آنچه که بیش از همه توجهات را به سوی این مرجعاعلی جلب کرده و میکند، شیوه خاص حیات رسانهای شخص ایشان است به طوری که با تهیه هر گونه تصویر یا خبر از خود، دیدارها و دفترشان بهشدت پرهیز میکنند. با این وجود در این سالها هم تصاویری متعدد همچنین صوتی منصوب به ایشان از یکی از جلسات درسشان که به فارسی سخن میگویند، منتشر شد. مستندات هم از اوج سادهزیستی و پارسای این فقیه وارسته در نوع زندگی و برخورد اجتماعیاش حکایت دارد. اما مکتب فقهی آیتالله سیستانی که خود تفسیری مفصل دارد، یکی از موارد عجیب در سابقه چند دهه گذشته حوزههای علمیه است و آن تلفیق 3 مکتب مشهد(میرزامهدی اصفهانی)، قم (حاجآقاحسین بروجردی) و نجف (حاجسیدابوالقاسم خویی) است که آیتالله در هر سه به قدر کافی بهرهها برده و بر هر یک تسلطی جامع دارد که اکنون با عملی کردن آن توانسته، حوزه علمیه نجف را پس از رهایی از اختناق صدامیان بهخوبی احیاء کرده و ارتقا بخشد. اما امسال این مرجع عظیمالشان قدم بر 90 سالگی میگذارد درحالی که هنوز برای دوستدارانش در سرتاسر گیتی امکان دیدار مانند بسیاری از همتایان ایشان پیش نیامده است اما برای من به عنوان یکی از مقلدان حضرتشان، آیتالله سیستانی مصداق ایمان به پیامبر ندیده و امام غايب؛ با چند خط بر کاغذ هستند که بنابر قول پیامبراعظم(ص) این مردم با ایمانترینِ مردمانند.