• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4759 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۳ مهر

سوزن‌دوزي بلوچ در سايه ركود اقتصادي و بازار اجناس تقلبي در گفت‌وگو با مريم عيسي‌زهي سوزن‌دوز بلوچ:

زيستن ميان گره‌هاي كور سوزن‌دوزي

نيلوفر رسولي

«سوزن توي پاش شكسته بود، يازده سال داشت و هنوز مدرسه نمي‌رفت، شناسنامه نداشت و دختر پيرزن و پيرمردي بود كه شناسنامه نداشتن، لنگون لنگون اومد، با يه چادر پريده‌رنگ به سرش، يه لنگه دمپايي به پاش، با خجالت نشست كنار مادرش، پرسيدم مگه جاي سوزن توي جيبه دختر؟! چيزي نگفت و لبخند تلخي بهم زد، گفتم حالا برو دكتر و بعد دوباره سوزن مي‌دوزي. نگاهم كرد و چيزي نگفت.» آمنه يكي از ده‌ها دختر بلوچي است كه سوزن‌دوزي مي‌كند، يكي از ده‌ها دختري كه كنار دست مادر يا مادرشوهر، خرج اصلي خانه را به دوش مي‌كشد. آمنه به همراه حدود دويست دختر و زن ديگر، سوزن‌دوزان كارگاهي هستند كه «مريم عيسي‌زهي» كارشناس كيفيت آن است. مريم خانم هم مثل ساير دختران بلوچ، كودكي‌اش را با سوزن‌هايي به ياد مي‌آورد كه در دستان مادر و مادربزرگ مي‌چرخيدند و آبي و طلايي‌ها را روي پارچه‌هاي گاندي كنار هم رديف مي‌كردند. مريم حسابداري خواند، اما بعد از اتمام تحصيلات دانشگاهي، بار ديگر به سرخوشي روزهاي كودكي بازگشت، اين‌بار اما قلم و كاغذ به دست براي آموختن رمز و راز گره‌هاي سوزن‌دوزي بلوچ. مريم خانم براي آموختن گره‌ها، از زاهدان تا مكوران سفر كرد، نزد مادربزرگ ناتني رفت و كنار دستش نشست و چشم‌هايش خيره ماند به دستاني كه مثل دست‌هاي «مهتاب نوروزي» تند و تند سوزن مي‌زدند و گره‌ها را پشت سر هم روي آسينگ (سرآستين)، پانچك (پارچه شلوار) و زيگ (يقه پيراهن) جا مي‌گذاشتند. «مادربزرگم زن صبور و كمي هم اخمو بود، مي‌گفت من نمي‌توانم توضيح بدهم، مي‌دوزم و ياد بگير، مي‌نشستم كنار دستش و او به سرعت مي‌دوخت و من فقط مي‌توانستم گره‌ها را روي كاغذ بكشم، حوصله تكرار و توضيح نداشت و من حتي نمي‌رسيدم به سرعت دست او گره بزنم.» مريم خانم حالا بعد از گذشت 10 سال، ناظر كيفي سوزن‌هاي زنان سرپرست خانواري است كه از روستاهاي اطراف نيك‌شهر گرفته تا روستاهاي اطراف زاهدان، خاش، چاه احمد، حسين‌آباد، ملك‌آباد، چشمه زيارت و زهك، گوشواره، كراوات، سريگ (شال يا روسري) و پيراهن مي‌دوزند. مريم‌خانم مي‌گويد كه بيشتر زنان سوزن‌دوز، سرپرست خانوار هستند، اگر هم سرپرست خانوار نباشند، نان شب خانه به چرخش تند انگشت‌هاي آنها وابسته است تا بدوزند و بدوزند. زناني كه براي يك روز كاري، نهايتا ۳۰ هزار تومان دريافت مي‌كنند، يك زن سوزن‌دوز ماهر بلوچ، اگر خوش‌شانس باشد و 
30 روز ماه سفارش داشته باشد، نهايتا از سوزن‌دوزي يك ميليون تومان درآمد خواهد داشت، آن‌هم در بيشتر مواقع بدون داشتن بيمه تامين اجتماعي يا بيمه صنايع‌دستي. براي بافتن يك جفت گوشواره سوزن‌دوزي بلوچ، يك زن بلوچ ماهر سوزن‌دوز بايد يك الي دو روز سوزن بزند، بسته به پركار يا كم‌كار بودن كار، دستمزد دو روز سوزن‌دوزي او ميان ۴۰ تا ۶۰ هزار تومان مي‌تواند متغير باشد. مريم خانم مي‌گويد: «بيشتر زنان ۲۰ تا ۳۵ سال دارند، برخي به همراهي دختران خود سوزن‌ مي‌دوزند. زنان ۵۰ ساله هم كار مي‌كنند اما تعداد آنها كمتر است، بعد از عمري سوزن‌دوزي كم‌كم سوي چشم‌هاي‌شان مي‌رود يا دست‌هاي‌شان ديگر قوت نگه داشتن سوزن در دست را ندارد، هيچ بيمه‌اي هم مخارج درمان آنها را تقبل نمي‌كند.» پيش از آنكه بيمه قالي‌بافي محدود شود، زنان سوزن‌دوز بلوچ تحت پوشش اين بيمه روزگار آسوده‌تري را مي‌گذراندند، حالا اما سوچن‌دوزان اگر شناسنامه داشته باشند، در بهترين حالت مي‌دانند بيمه عشاير و روستايي اندك اندوخته‌اي را براي روزهاي سالخوردگي آنها فراهم خواهد كرد.

سوچن‌هاي چيني
«چند روز بعد خبر دادن كه دكتر گفته نياز به عمل جراحي نداره، چند روز بعد، با همون چادر و دمپايي‌ها پشت سر مادرش اومد كه كارش رو نشون بده گفتم چرا اومدي؟ مي‌موندي خونه استراحت مي‌كردي. مامانش گفت كه اين دختر آروم نداره، همش مي‌گه مي‌خوام سوزن‌دوزيمو نشون بدم. گفتم آمنه كارت عاليه، مي‌خواستم كنار درسش سوزن‌دوزي بكنه، نه اينكه كنار سوزن‌دوزي گاهي توي يه دفتر خط‌هاي نامفهوم بكشه، اونم واسه بازي.» كودكاني كه حاصل ازدواج زنان ايراني با مردان افغانستاني هستند، زناني كه شناسنامه ندارند، مادربزرگان عشايري كه گرفتن شناسنامه براي آنها به باد فراموشي سپرده شد، اينها بخش اندكي از سوزن‌دوزان بلوچ را تشكيل مي‌دهند، با اين حال سوزن‌دوزي زنان مهم‌ترين منبع درآمد همين خانواده‌هايي است كه از گرفتن اندك يارانه‌ها و كمك‌هاي معيشتي هم محروم هستند.  در غياب چتر حمايت بيمه، شيوع كرونا و نوسانات ارزي به تغيير قيمت روزانه مواد اوليه سوزن‌دوزي دامن زده است. مريم خانم مي‌گويد كه پيش از اين، قيمت نخ‌هاي ابريشم هر سه يا چهار ماه يك‌بار تغيير مي‌كرد، حالا ريسه‌هاي دو هزار توماني نخ‌هاي ابريشمي، هر روز رنگ جديد از نرخ‌ را به خود مي‌بينند و به 
۱۰ هزار تومان هم رسيده‌اند، بيشتر مواد اوليه براي توليد سوزن‌دوزي مرغوب از پاكستان وارد مي‌شود و كوچك‌ترين تغيير نرخ ارز، قيمت پارچه‌هاي گاندي و نخ‌هاي ابريشم را بالا مي‌برد، در اين ميان، آنچه همچنان پايين مي‌ماند، نرخ دستمزد زنان سوزن‌دوز است. چرا؟ «چون بازار از سوزن‌دوزي‌هاي تقلبي و دست چندم اشباع شده است، زنان بلوچ يا مجبورند كار خود را به قيمت پايين عرضه كنند يا انگيزه خود را از دست مي‌دهند و جز براي دل خودشان، ديگر سوزن‌دوزي نمي‌كنند.» مريم خانم حضور خيريه‌ها را در اين بازار بي‌تاثير نمي‌داند، گرچه خيريه‌ها توانستند انگيزه‌اي براي كارآفريني زنان سوزن‌دوز بلوچ فراهم كنند، اما توليد و فروش سوزن‌دوزي بدون ارزيابي كيفيت آنها، دسترسي به بازار را براي آن زناني سخت كرد كه همچنان به اصول و قواعد كارشان پايبند بودند و به سوداي سود بيشتر، از كيفيت و لعاب كار نمي‌زدند. مريم خانم مي‌گويد: «ورود خيريه‌ها باعث شد كه سوزن‌دوزي به جاي توسعه، به سمت بازاري شدن پيش برود. وقتي خيريه‌ها بدون داشتن كارشناس بازار را به دست مي‌گيرند، عملا كاسبي مي‌كنند و كار بدون كيفيت را به اسم سوزن‌دوزي بلوچي عرضه مي‌كنند. همه كه كارشناس سوزن‌دوزي نيستند و نمي‌دانند چيزي كه به نام سوزن‌دوزي بلوچ به آنها فروخته شده است، همان افغان‌دوزي است كه گوني‌گوني وارد كشور مي‌شود.»  تاثير مستقيم عرضه سوزن‌دوزي تقلبي به جاي هنر اصلي، به دلسردي زنان سوزن‌دوز منجر شده است، آنها وقتي مي‌بينند كه افغان‌دوزي به نام سوزن‌دوزي بلوچ فروخته مي‌شود و كسي تمايلي به خريدن جنس گران‌تر آنها ندارد، تصميم مي‌گيرند كه سوي چشم‌هاي خود را فداي سوزن نكنند. مريم خانم مي‌گويد: «خيريه‌ها كنار تمام فايده‌هايي كه داشتند، عملا هويت و اصالت سوزن‌دوزي بلوچ را از بين بردند. حالا پارچه‌هاي مهرخورده چيني به اسم سوزن‌دوزي بلوچي به كشورهاي حاشيه خليج‌فارس صادر مي‌شود، چند بار و چگونه بايد بگوييم كه اينها سوزن‌دوزي بلوچ نيست.»

 سوچن‌‌هاي مادربزرگ
«دفعه بعد خياطيشو آورد نشون بده، گفتم مي‌توني تا سه‌شنبه تمومش كني، با خجالت هميشگيش گفت آره اما الان بايد برم، مي‌خوام برم مدرسه، شيفت ظهرم، يه مدرسه توي اون محله داير شده بود براي بچه‌هاي بدون شناسنامه. پاش ديگه نمي‌لنگيد. كارشو تاكرد و گذاشت زيرچادرش و با همون پاهاش دويد سمت مدرسه» مريم خانم شوق آمنه را براي سوزن‌دوزي با شوق «مريم كريمي» قياس مي‌كند، يكي از بازماندگان عصر طلايي سوزن‌دوزي زنان بلوچ كه هنوز سوزن‌ها و نخ‌هاي طلايي قديمي خود را در بقچه دارد. «چه خبر از مريم خانم؟» «حال خوشي ندارد، قلبش مريض است.» اين پارچه‌ها و سوزن‌ها و نخ‌هاي ابريشم همان‌هايي هستند كه روزي مريم‌ كريمي گفته بود خانم جهان‌باني براي زنان سوزن‌دوز بلوچ فراهم مي‌كرد، زني كه براي خانم جان بي‌بي‌قرباني، زرملك دادكاني، فاطمه ايرندگاني، آمنه ايرندگاني، شهناز خليل، زرخاتون عظيمي، مريم جمالزهي، مهناز جمالزهي نخ و سوزن مي‌آورد و سفارش‌هاي‌شان را مي‌خريد و سوزن‌دوزي بلوچ را زنده نگه مي‌داشت. مريم خانم مي‌گويد كه حالا سوزن‌دوزي بلوچ بيش از هر زمان ديگري در خطر است، كرونا و ركود اقتصادي دست به دست هم داده‌اند تا سفارش‌ها يكي پشت ديگر لغو و به روزهاي ديگر موكول شوند. گراني مواد اوليه و دستمزد پايين سوزن‌دوزان از يك سو، بالا بودن قيمت سوزن‌دوزي‌هاي اصيل از سويي ديگر و حمايت حداقلي معاونت صنايع‌دستي از استادكاران سوزن‌دوزي همه دست به دست هم داده‌اند تا زنان بلوچ از خير سوزن‌دوزي بگذرند و زماني سوزن به دست بگيرند كه بخواهند صرفا براي خود يا دختران‌شان لباسي سوزن بزنند. مريم خانم مي‌گويد: «اگر روال همين باشد، تا چند سال بعد ديگر استادكار سوزن‌دوزي باقي نمي‌ماند و اصالت اين هنر از بين مي‌رود. زنان ما چشم‌انتظار بازار هستند اما وقتي بازار جهاني را با سوزن‌دوزي‌هاي تقلبي پر مي‌كنند، زنان ما هم مي‌گويند كه چرا چشمان‌شان را در راه سوزن‌دوزي بسوزانند، وقتي مشتري ندارند.»


اين پارچه‌ها و سوزن‌ها و نخ‌هاي ابريشم همان‌هايي هستند كه روزي مريم‌ كريمي گفته بود خانم جهان‌باني براي زنان سوزن‌دوز بلوچ فراهم مي‌كرد، زني كه براي خانم جان بي‌بي‌قرباني، زرملك دادكاني، فاطمه ايرندگاني، آمنه ايرندگاني، شهناز خليل، زرخاتون عظيمي، مريم جمالزهي، مهناز جمالزهي نخ و سوزن مي‌آورد و سفارش‌هاي‌شان را مي‌خريد و سوزن‌دوزي بلوچ را زنده نگه مي‌داشت. مريم خانم مي‌گويد كه حالا سوزن‌دوزي بلوچ بيش از هر زمان ديگري در خطر است، كرونا و ركود اقتصادي دست به دست هم داده‌اند تا سفارش‌ها يكي پشت ديگر لغو و به روزهاي ديگر موكول شوند. گراني مواد اوليه و دستمزد پايين سوزن‌دوزان از يك سو، بالا بودن قيمت سوزن‌دوزي‌هاي اصيل از سويي ديگر و حمايت حداقلي معاونت صنايع‌دستي از استادكاران سوزن‌دوزي همه دست به دست هم داده‌اند تا زنان بلوچ از خير سوزن‌دوزي بگذرند و زماني سوزن به دست بگيرند كه بخواهند صرفا براي خود يا دختران‌شان لباسي سوزن بزنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون