• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4773 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۱ آبان

وقتي از حرفه‌اي‌ها يك كاريكاتور مي‌ماند

وينسنت وگاس‌‌هاي پرسپوليس

علي ولي‌اللهي

 

حرفه‌اي‌ها هميشه آدم‌هاي جذابي هستند. مرد و زن هم ندارد. توي فيلم‌ها حتما ديده‌ايد. لئون با بازي جان رنو يا جف با بازي آلن دلون در سامورايي. خونسرد و كم‌ ديالوگ. در فيلم‌هاي هاليوودي هم كه تا به دل‌تان بخواهد،كاراكترهايي به تصوير كشيده مي‌شود كه مو لاي درز كارشان نمي‌رود. عادت‌هاي خاصي دارند و يك نظم مشخص بر زندگي‌شان حاكم است. آدم‌هاي پرفكتي كه يك ويژگي مشترك دارند. هميشه منطق را بر احساسات غلبه مي‌دهند و متوجه شرايط موجود هستند. شخصي كه پسوند حرفه‌اي را يدك مي‌كشد اما نمي‌داند اوضاع از چه قرار است و تصميماتش كلي باگ دارد، باعث خنده مي‌شود. درست مثل وگان وينسنت در پالپ ‌فيكشن با بازي تراولتا. كاراكتري كه تارانتينو به عنوان كارگردان و نويسنده عمدا او را يك حرفه‌اي خنگ تصوير كرده. مردي كه تيپيكال شخصيت‌ حرفه‌اي‌هاي سينما را دارد. شات‌گان حمل مي‌كند. خوشگل سيگار مي‌كشد و كت‌وشلوار مشكي و خفن مي‌پوشد. اما مدام گند مي‌زند. مثلا در حالي كه با يك گروگان مشغول گفت‌ وگوست اسلحه توي دستش ناغافل شليك مي‌كند و مغز گروگان را مي‌پاشاند توي دوربين. مخاطب مي‌خندد. از آن لحظه هر چه وگاس بيشتري روي حرفه‌اي بودنش تاكيد مي‌كند بيشتر خنده‌دار مي‌شود. درست مثل برخي از بازيكنان پرسپوليس در اين روزها.  روز سه‌شنبه يحيي گل‌محمدي، سرمربي پرسپوليس در واكنش به شايعه داشتن پيشنهاد نجومي از شرق آسيا يك جمله گفت و شد ختم كلام. «پيشنهاد ندارم. فينال آسيا و قهرماني احتمالي‌اش را با هيچ چيزي عوض نمي‌كنم.» به گل‌محمدي نقدهايي وارد است و اتفاقا در شماره‌هاي قبلي همين «اعتماد» به آنها اشاره كرديم. با اين حال از اصلي‌ترين ويژگي‌هاي يحيي مي‌توان به حرفه‌اي بودن او در انتخاب‌هايش اشاره كرد. وقتي بعد از ناكامي در دوره نخست حضورش در پرسپوليس كنار گذاشته شد بدون جنجال رفت سراغ تيم‌هاي ديگر و بهتر كردن خودش. با تراكتور، ذوب‌آهن و شهرخودرو. او آنقدر بي‌حاشيه و منطقي پيش رفت كه خود پرسپوليسي‌ها او را دوباره با منت و سلام و صلوات برگرداندند. يحيي مي‌دانست كي بايد برود و كي بايد برگردد. او حالا هم به خوبي مي‌داند در چه موقعيتي است. فينال ليگ قهرمانان آسيا. جايي كه هر تيم هر سرمربي يا هر بازيكني آرزويش را دارد. مهم‌ترين تورنمنت فوتبالي باشگاهي آسيا و حتي مهم‌تر از جام ملت‌هاي آسيا. فرصتي براي حضور در جام باشگاه‌هاي جهان و قرار گرفتن كنار رئال و بايرن و ديگر بزرگان فوتبال جهان. يعني باز شدن يك دريچه بزرگ به دنيايي كه تا ديروز غيرقابل دسترس به نظر مي‌رسيد. يحيي مي‌داند اگر تيم‌هايي به دنبالش باشند با نايب ‌قهرماني آسيا يا گذشت چند ماه نظرشان عوض نمي‌شود.  بايد گفت هر مربي ديگري هم جاي يحيي باشد بايد همين حرف را بزند. اين اصول حرفه‌اي‌هاست. هر كس چه مربي و چه بازيكن كه ادعا مي‌كند، حرفه‌اي است بايد همين نگاه را داشته باشد. اما آنچه در واقعيت براي پرسپوليس به عنوان فيناليست آسيا رخ داده، داستاني متفاوت دارد. انگار ‌برداري سامورايي را تبديل به پالپ‌فيكشن كني. جايي كه آدم‌هاي حرفه‌اي داستان تصميماتي مي‌گيرند و كارهايي مي‌كنند كه موجبات خنده ديگران را فراهم مي‌كنند و مخاطب از خودش مي‌پرسد:«واقعا اون كارو انجام داد؟» همان‌طوري كه اين روزها هواداران پرسپوليس و كارشناسان فوتبال از خودشان مي‌پرسند: «بازيكنان پرسپوليس واقعا دارن اين كارو مي‌كنن؟» و جواب متاسفانه مثبت  است. برخي بازيكنان پرسپوليس به محض فيناليست شدن در آسيا شروع به بحران‌سازي كردند و با كليدواژه «پيشنهاد خارجي چند صد هزار دلاري» باشگاه را در منگنه گذاشتند و خون به دل هواداران كردند. تاكيد مي‌كنم بازيكنان تيمي كه دو ماه ديگر بايد در فينال آسيا بازي كنند!  شجاع خليل‌زاده در راس آنها و به دنبالش بشار رسن به شكل جدي و محمد نادري با آوردن اسم استقلال و چند بازيكن ديگر در حد گمانه‌زني! اجازه بدهيد همين ابتداي كار به اين نكته اشاره كنيم كه ما به عنوان اعضاي رسانه از تك‌تك مشكلات موجود در باشگاه پرسپوليس مطلعيم. مي‌دانيم مهدي رسول‌پناه مدير كاربلدي نيست. همين دو روز قبل فايل صوتي منتسب به او منتشر شد كه احتمالا تا مدت‌ها در پرسپوليس دلخوري و حاشيه ايجاد خواهد كرد. همچنين مي‌دانيم كفگير باشگاه خورده به ته ديگ. مي‌دانيم برخي از آپشن‌ قراردادها مانده. مي‌دانيم قيمت دلار بالا رفته و قراردادي كه سال پيش ارزشمند به نظر مي‌رسيد، امسال معمولي شده. مي‌دانيم بازيكنان پرسپوليس باكيفيت هستند و هر بازيكن باكيفيتي پيشنهادات خارجي دلاري دارد. مي‌دانيم وضعيت خوب نيست. واقعا مي‌دانيم ولي هيچ كدام از اينها به هيچ عنوان نمي‌تواند براي جدايي از تيمي كه در فينال آسيا حاضر است، قانع‌كننده باشد. اصلا حرف زدن در موردش خنده‌دار است. مثل اين است كه براي يك نفر استدلال كنيم وقتي خورشيد در آسمان ظاهر مي‌شود روز است. بازيكني مثل شجاع خليل‌زاده كه واقعا هم باكيفيت است چطور مي‌تواند خودش را راضي كند از تيم قهرمان ايران و فيناليست آسيا برود تيم درجه دوي قطري؟ بشار رسن چطور؟ از آن بدتر همراه با اين همه حاشيه. مي‌آيم و نمي‌آيم. پيغام و پسغام فرستادن. استوري گذاشتن. پادرمياني. بالا و پايين. بله! تياگو آلكانتارا هم از بايرني كه سه‌گانه اروپا را  گرفته بود، جدا شد. ولي به كدام تيم رفت؟ ليورپول! فاتح يوسي‌ال ۲۰۱۸ و ليگ برتر ۲۰۱۹. تازه آن هم بعد از قهرماني با بايرن.  از هر طرف كه نگاه كنيم همه ‌چيز از اساس غلط است. اصلا نمي‌خواهيم مثل خيلي‌ها بازيكنان جدايي‌طلب را به بازارگرمي و سوءاستفاده از شرايط متهم كنيم(كه اگر اين باشد واويلاست). كما اينكه روي كيفيت فني اين بازيكنان صحه گذاشتيم. پس فرض مي‌كنيم واقعا پيشنهادات هنگفت وجود دارد. آيا اين بازيكنان فكر نمي‌كنند هر پيشنهادي كه امروز دارند ۴ ماه بعد در نيم‌فصل هم خواهند داشت؟ تازه آن موقع ممكن است به عنوان بازيكني كه قهرماني آسيا دارد، بنشينند پاي ميز مذاكره و اين يعني دستمزد بيشتر. اين افراد فكر نمي‌كنند با حاشيه‌سازي‌شان چه بلايي سر تيم‌ مي‌آورند؟ نگه داشتن‌شان مي‌شود يك مصيبت و رد كردن‌شان مصيبت ديگر. افزايش دستمزدشان بازيكنان ديگر را هوايي مي‌كند(كه البته اين اتفاق افتاده و در خبرها آمده برخي بازيكنان پرسپوليس هم طلب دستمزد بيشتر كرده‌اند) و رفتن‌شان دست تيم را در روزهاي پاياني نقل‌وانتقالات مي‌گذارد توي پوست گردو. همه اينها در شرايطي است كه آنها فرصت بازي در فينال ليگ قهرمانان را دارند. آيا اين يادآور تصوير وينسنت در پالپ‌فيكشن نيست كه يادش مي‌رود براي كشتن يك آدم رفته و مي‌ايستد با همكارش در مورد ماساژ پا حرف مي‌زند؟ آيا اين همان كاريكاتور يك آدم حرفه‌اي نيست كه هيچ دركي از موقعيت ندارد و از اصول رفتاري تهي است؟ كه عوض تمركز روي مهم‌ترين موقعيت زندگي‌اش كه او را به تيم ملي هم رسانده، مي‌رود قراردادش را فسخ مي‌كند يا پنهاني با تيم قطري مذاكره مي‌كند؟ شايد برخي بگويند تقصير مدير برنامه‌هاي بازيكنان است. در پاسخ بايد گفت بازيكني كه در چنين سطحي بازي مي‌كند و آينده و اعتبارش را مي‌سپرد دست يك دلال حتي ديگر كاريكاتور يك آدم حرفه‌اي هم نيست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون