نيمكتهاي طلايي
وحيد معتمدنژاد
«دريافت پول هنگام ثبتنام ممنوع». اين جملهاي است آشنا كه هر سال مسوولان آموزش و پرورش به هنگام ثبت نام براي راضي نگه داشتن افكار عمومي به زبان ميرانند و بيان آن خطي است كه مرز بين مدارس دولتي و غيردولتي را ترسيم كرده و تفاوت استعدادها را در آن سوي آموزشهاي طلايي در مدارس غيرانتفاعي به نخبگان جامعه يادآور ميشود! جامعهاي كه سنگبناي آموزش را در سبقت از پرداخت هزينههاي كلان در تربيت فرزندان خود دانسته و هر روز با پافشاري در تخصيص چنين هزينههايي، اقتصاد خانواده را به ترازي ناهمگون سوق ميدهند. اين در حالي است كه از طرف همين مسوولان محترم، ميانگين رشد شهريه در تهران بر اساس الگوي جديد تعيين شهريه مدارس غير دولتي 26درصد است، اما در مدارس دولتي بر عدم پرداخت وجه تاكيد فراواني ميشود. حال با اين مرزبندي، به راستي چه تفاوتي در كميت و كيفيت آموزشي در مدارس دولتي و غيردولتي وجود دارد؟ با يك نيمنگاه به اين دو خبر، آنچه مسلم است اهدافي كه در پس راهاندازي اينگونه مدارس از بدو تاسيس آن مشهود بود، مبني بر كشف استعدادهاي درخشان در بين خانوادههاي متمكن و كاستن از هزينههاي آموزش و پرورش، امروزه كمتر از باردهي فرهنگي آن خبري به گوش ميرسد و بيشتر شاهد نوعي «فاصله فرهنگي» در نظام آموزشي كشوري هستيم كه ادعاي «يكسانسازي فرهنگ» در ميان اقوام، طبقات و اقشار گوناگون جامعه را داشته و انتظار شكوفايي استعدادها را در رقابتي ناسالم دارد! رقابتي از آن دست كه آموزشهاي گرانبها در مدارس غيردولتي «تبحر» جاي خود را به «تبختر» داده و جالبتر آنكه اين فخرفروشي در هيچ يك از كرسيهاي مراكز عالي دانشگاهي، جاي نميگيرد و قريب به اتفاق فارغالتحصيلهاي اينگونه مدارس سر از همان مراكزي درآورده كه با شهريههاي گرانتري در انتظار اخذ مدارك نظام عالي آموزش هستند.
شوربختانه اين فاصله چنان در پايههاي آموزشي جا خوش كرده كه در تربيت اوليه، نشان از آشكار شدن امتيازهاي واهي و تلقين نادرست براي دانشآموزان اين نوع مدارس دارد كه با خود تا شكلگيري شخصيتي خاص با حضورشان در جامعه مدرن امروزي به همراه دارند و اين به تعبيري همان شكاف طبقاتي است كه در اين مدارس بستر آن فراهم ميشود.
معمولا در كشورهايي كه از اين دو نوع سيستم آموزشي بهره ميگيرند، هيچ شباهتي با كشور ما نداشته و ركن اصلي آموزش در نظام آموزشي آنها، يكسانسازي سطح توقع و انتظارات جامعه در مواردي از قبيل: اشتراك در نقشپذيري يكسان و به دور از امتيازات فردي، قبول مسووليتهاي اجتماعي و حتي سياسي آن هم بدون كوچكترين رانت، اعتماد به نفس و احترام حاكميت به خواستههاي بجا و منطقي و بطور كلي جايگاه واقعي دانشآموختهاي است كه نظام حاكم آن جامعه براي او قائل است، بر خلاف كشور ما كه آموزش را در هزينههاي سرسامآوري ميدانند كه از آن نيمكتهاي طلايي ساخته ميشود؛ نيمكتهايي كه هيچگاه از آن هيچ مدال طلايي بر گردن هيچ دانشآموز نخبهاي آويخته نميشود.