• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3258 -
  • ۱۳۹۴ دوشنبه ۱۱ خرداد

رضا هاكان تكين، سفير تركيه در ايران:

نمي‌توان ايران را در منطقه به حاشيه راند

  سارا معصومي /  ايران و تركيه روزهاي شلوغ اما پرافتراقي را پشت سر مي‌گذارند؛ روزهاي رونق اقتصادي و دوري سياسي. هرچند در سايه دولت يازدهم بر حجم رفت و آمدها ميان دو كشور افزوده شده است اما پرونده‌هاي منطقه‌اي كه از قريب به پنج سال پيش و در سايه بهار عربي در كشورهاي جهان اسلام آغاز شد تبديل به عامل دوري دو كشور از هم شده است. رضا هاكان تكين، سفير نسبتا تازه‌نفس تركيه در ايران را در روزهاي داغ تحولات منطقه‌اي در دفترش در مركز شهر ملاقات كرديم. تكين متولد 1967 در آنكاراي تركيه است. در سال 1989 از دانشگاه فارغ‌التحصيل شده و در دسامبر 1990 به وزارت امور خارجه كشورش مي‌پيوندد. سابقه فعاليت در بخش‌هاي فرهنگي، حقوق بشر و حوزه‌هاي آسياي ميانه و بالكان را در پرونده كاري خود در اين وزارتخانه دارد. وي  در سفارتخانه‌هاي تركيه در ابوظبي و بلغارستان هم فعاليت داشته است. او در فاصله سال‌هاي 2007 تا 2011 هم به عنوان رييس ميز عراق در دستگاه ديپلماسي تركيه حضور داشته است. تكين كه از 15 اكتبر 2014 در تهران به سر مي‌برد در اين گفت‌وگو شديدترين انتقادها را به بشار اسد، رييس‌جمهور سوريه وارد مي‌كند. او محمد مرسي را همچنان رييس‌جمهور قانوني مصر مي‌داند اما تاكيد مي‌كند كه اگر انتخابات برگزار شده و مردم ژنرال السيسي را انتخاب كنند، تركيه حرفي نخواهد داشت. با اين‌همه چنين حقي را براي بشار قايل نيست و اصرار دارد كه او بايد از ساختار سياسي در سوريه كنار زده شود. حمله عربستان به يمن را مشروع مي‌داند اما به گلايه از حضور مستشاران ايراني در عراق ياد مي‌كند. گشوده شدن گره موجود در پرونده هسته‌اي را راهگشاي حل مشكلات موجود تجاري ميان ايران و تركيه مي‌داند اما اعتقاد دارد كه براي پيش‌بيني بهبود رابطه ميان ايران و كشورهاي عربي حاشيه خليج‌فارس پس از توافق احتمالي هسته‌اي بايد منتظر ماند. متن گفت‌وگو با هاكان تكين به شرح زير است. دراين گفت‌وگو سعي شده است سياست‌هاي تركيه به چالش كشيده شود، سياست‌هايي كه مورد تاييد دستگاه ديپلماسي ايران نيست اما با شفاف‌سازي و تحليل اين سياست‌ها مي‌توان رفتار تركيه در منطقه را بررسي و نقد كرد.

دخالت ايران در مساله مبارزه با داعش در عراق مهم بود چراكه داعش به دياله و نزديكي مرزهاي ايران رسيده بود. آنها در حال حركت به سمت مناطق كردنشين بودند. بنابراين حضور ايران كمك‌كننده بود و مانع از پيشروي بيشتر داعش شد اما شما نمي‌توانيد تلاش‌هاي جامعه جهاني از جمله تركيه را هم فراموش كنيد. ما هم حمايت‌هاي بسياري كرديم
زماني كه در تابستان امسال به توافق هسته‌اي دست پيدا كنيم و ايران هم از شر اين تحريم‌ها كه ميزان تجارت آن نه تنها با تركيه بلكه با تمام جامعه جهاني را محدود كرده است، خلاص شود، ما با شرايط بهتري براي توسعه نه فقط رابطه تجاري بلكه فراتر از آن يعني سرمايه‌گذاري يا حتي مشاركت در يك پروژه در كشوري ثاني روبه‌رو خواهيم شد

 ايران و تركيه توافقنامه تجارت ترجيحي با هم امضا كرده‌اند. شما در يكي از مصاحبه‌هاي خود تاكيد كرده بوديد كه بناي تركيه تبديل اين توافقنامه به توافقنامه تجارت آزاد است. تا چه اندازه به اين هدف نزديك شده‌ايد؟
مساله‌اي كه من به آن اشاره كردم ايده‌ال ما از رابطه تجاري با تهران بود. نوعي هدفگذاري نهايي براي آينده كه گمان نمي‌كنم در بازه زماني كوتاه‌مدت ميسر شود. منظور من اين است كه ما ترجيح مي‌دهيم توافقنامه تجارت آزاد ميان ايران و تركيه امضا شود اما مشكلاتي در اين مسير وجود دارد. نخستين مساله اين است كه ايران عضو سازمان تجارت جهاني نيست كه البته اميدواريم در آينده به عضويت آن درآيد. تا زماني كه ايران عضو اين سازمان نشود امكان برقراي تجارت آزاد ميان ايران و تركيه وجود ندارد اما هدفگذاري روابط همواره مفيد بوده است چرا كه باعث جنب و جوش در روابط مي‌شود، به عنوان نمونه روساي جمهور ايران و تركيه رقم 30 ميليارد دلار را براي نرخ تجاري ميان دو كشور در آينده مورد تاكيد قرار داده‌اند. اين تعيين رقم به ما اين حس را مي‌دهد كه هدفي وجود دارد كه بايد براي رسيدن به آن سخت تلاش كنند.
 در حال حاضر توافقنامه تجارت ترجيحي چه نوع مراوده‌اي را ميان دو كشور شامل مي‌شود؟
 توافقنامه تجارت ترجيحي كه در حال حاضر ميان ايران و تركيه وجود دارد محصولات محدودي را شامل مي‌شود. 140 مورد از جانب يك كشور و 125 مورد ديگر از جانب ديگري. دو وزير مربوطه آقاي نعمت‌زاده از جانب ايران و باباخان از طرف تركيه موافقت كرده‌اند كه در يك دوره زماني مشخص و متداوم بر حجم اقلام اين توافقنامه تجارت ترجيحي بيفزايند. قرار است اين گسترش دامنه توافقنامه در جريان مذاكراتي كه هر شش ماه ميان دو كشور برگزار خواهد شد مورد بررسي قرار گيرد. علاوه بر اين در سطح فني نيز جلسات دوجانبه‌اي براي بازبيني چگونگي اجرا شدن توافقنامه برگزار خواهد شد. در شرايطي كه مشكلي در اجرا وجود داشته باشد در جلسات فني مطرح و راهكارهاي حل آن تعيين مي‌شود. اگر طرح‌هاي جديدي هم براي تحقق بيشتر و بهتر توافقنامه موجود وجود داشته باشد مورد بررسي قرار مي‌گيرد. همان‌طور هم كه گفتم ما به اين توافقنامه به چشم يك توافقنامه ثابت و غيرقابل تغيير نگاه نمي‌كنيم و به دنبال گسترش آن هستيم. هدف نهايي ما هم از اين توافقنامه تبديل كردن آن به توافقنامه تجارت آزاد ميان دو كشور خواهد بود. با اين‌همه بايد واقع بين باشيم و بدانيم كه هدفي قابل دستيابي در كوتاه‌مدت نيست.
 فكر مي‌كنيد توافق هسته‌اي احتمالي ميان ايران و 1+5 مي‌تواند به تسهيل روند رسيدن به توافقنامه تجارت آزاد ميان دو كشور كمك كند؟
قطعا. نرخ تبادل‌هاي تجاري ميان ايران و تركيه در سال 2012، 20 ميليون دلار بود كه به نوعي ركورد شكني در سطح رابطه تجاري ميان دو كشور بود. اما در سال 2014 ميلادي دقيقا دو سال پس از آن تاريخ اين رقم به 14 ميليون دلار كاهش پيدا كرد. به نظر شما چرا؟ اين كاهش به دليل عدم تمايل يكي از دو طرفين و نيت آنها براي كاستن از حجم تبادل‌هاي تجاري نبود بلكه دليل آن تحريم‌هاي بين‌المللي بود كه بر ما تحميل شد. با اين‌همه زماني كه در تابستان امسال به توافق هسته‌اي دست پيدا كنيم و ايران هم از شر اين تحريم‌ها كه ميزان تجارت آن نه تنها با تركيه بلكه با تمام جامعه جهاني را محدود كرده است، خلاص شود، ما با شرايط بهتري براي توسعه نه فقط رابطه تجاري بلكه فراتر از آن يعني سرمايه‌گذاري يا حتي مشاركت در يك پروژه در كشوري ثاني روبه‌رو خواهيم شد.
 همان‌طور كه مي‌دانيد در اجراي توافقنامه ترانزيت ميان دو كشور هم مشكلاتي ايجاد شده است و شما پيش از اين هم اعلام كرده بوديد كه شرايطي براي اجراي كامل اين توافقنامه بايد مهيا شود. آيا امروز اين شرايط مهيا شده است‌؟
من فكر مي‌كنم كه اين مساله هم به نوعي مايه رنجش ميان دو كشور تبديل شده است. از زماني كه كارم را در اكتبر گذشته آغاز كردم روي مساله ترانزيت و حركت كاميون‌ها ميان دو كشور تمركز كرده‌ام. نمي‌خواهم وارد جزييات شوم اما مي‌توانيم با آزادسازي سيستم تجاري اين مشكل را حل كنيم. مقام‌هاي ايراني مي‌گويند كه به دليل سوبسيد سوخت در ايران، آنها بايد در ازاي فروش آن به خارجي‌ها اضافه بهايي دريافت كنند. اين مساله كاميون‌هاي ترك را هم شامل مي‌شود. در اصل ما در شرايطي كه اين اضافه بها رقم محدود و مشخصي را شامل مي‌شود مشكلي براي پرداخت آن نداريم اما سال گذشته به عنوان نمونه ناگهان ايران رقم اضافه‌بها را افزايش داد. اين اتفاق تجار ترك را در شرايط بسيار ناراحت‌كننده‌اي قرار داد چرا كه آنها احساس كردند نه تنها توان رقابتي خود در ايران را از دست داده‌اند بلكه ايران تنها راهي براي تجارت دو‌جانبه نيست بلكه ما از مسير ترانزيت در ايران براي رساندن كالاي خود به آسياي مركزي هم استفاده مي‌كنيم. اگر ماجرا را از زاويه برعكس آن هم نگاه كنيم مي‌بينيم كه تركيه تنها راه انتقال كالاي ايران به اروپا هم است. بنابراين من فكر مي‌كنم كه منافع مشتركي براي هر دو كشور وجود دارد. من آدم خوشبيني هستم و هنوز هم اميدوارم كه ما مي‌توانيم در اين خصوص به توافقنامه‌اي برسيم كه منافع هر دو كشور را تامين كند.
 اگر اجازه دهيد به مسائل منطقه‌اي بپردازيم. همان‌طور كه مي‌دانيد در ابتداي آغاز بحران در سوريه زمزمه‌هايي شنيده مي‌شد مبني بر اينكه تركيه در خريد نفت سوريه از شبه نظاميان دخالت دارد. بعدها هم اسنادي منتشر شد در خصوص ورود بي‌دردسر شبه نظاميان تندرو به خاك سوريه از طريق تركيه. فكر نمي‌كنيد تركيه در ماه‌هاي ابتدايي بحران در سوريه به نوعي دچار سردرگمي و اشتباهات استرتژيك شد ؟
خير. منظور من اين است ك سياست ما در قبال سوريه از آغاز بحران همواره ثابت بوده است و فكر نمي‌كنم در اين خصوص دچار اشتباه شديم. اين درست است كه ادعاهاي بسياري در خصوص تركيه مطرح شد، ادعايي نظير اينكه تركيه از داعش حمايت مي‌كند يا در حال تجارت با اين گروه است. اما هيچ كدام از اين ادعاها مستند نيستند. در واقع ما از داعش صدمه ديديم. چرا ما بايد از نفوذ يك گروه تروريستي در منطقه حمايت كنيم؟ آن‌هم گروهي كه درست در بيخ گوش ما و آنسوي مرز ما قرار دارد؟ به بيان ديگر چه كسي يك افغانستان – منظورم در زمان وجود بحران در آن كشور است – در بيخ گوش خود نياز دارد؟ در خصوص عراق هم اين مساله مصداق دارد. ما مرز مشترك وسيعي با سوريه و عراق داريم و مي‌خواهيم كه هر دو اين كشورها تماميت ارضي و استقلال خود را حفظ كرده و همزمان دولت‌هايي در آنها در راس كار باشد كه خواسته ملت را مستجاب كند چرا كه اين مسائل منجر به برقراري ثبات براي ايران، تركيه، سوريه و عراق مي‌شود. بنابراين ريشه آغاز بحران در اوايل ماه مارس سال 2011 اين بود و ما در آن زمان رابطه بسيار نزديكي با دولت دمشق داشتيم و تلاش كرديم بشار اسد و دولت سوريه را متقاعد كنيم كه بايد به خواسته‌هاي قانوني مردم گوش كنند. متاسفانه آنها به پيشنهادهاي ما گوش نداده و برخلاف آن از زور عليه مردم خود استفاده كردند. اكنون پس از چهار سال و نيم از آغاز بحران ما در سال پنجم هستيم و نتيجه را همه شاهد هستند. 300 هزار نفر كشته شده‌اند و بسياري از سوري‌ها هم از وطن خود آواره  شده‌اند كه تنها دو ميليون نفر از آنها در تركيه مستقر شده‌اند. تركيه بيشترين ميزان پناهندگان سوري در جهان را در خود جا داده است. با اين‌همه حمام خون همچنان ادامه دارد. ما از تروريست آسيب ديديم و مي‌دانيم كه جريان‌هاي تروريستي بيشتري مشكلات را براي يك كشور به وجود مي‌آورند. ما تميزي ميان تروريسم خوب و بد قايل نيستيم. برخي كشورها براي منافع خود ميان تروريست‌ها تفاوت قايل مي‌شوند اما تركيه هرگز چنين روندي را دنبال نكرده است. ما مي‌گوييم همان‌گونه كه مبارزه با داعش يك بايد است همزمان به وجود آوردن شرايطي كه در آن داعش يا گروه‌هاي مشابه نتوانند با سوءاستفاده، حمايت عمومي را جلب كنند هم از واجبات است. اگر زماني كه موصل در تابستان گذشته به دست داعش اشغال شد در سوريه و عراق دولت‌هاي قانوني در راس كار بودند كه انعكاس خواسته عمومي بودند و به درخواست‌هاي شهروندان اهميت مي‌دادند، داعش نمي‌توانست به اين سادگي كنترل مناطق را به دست بگيرد. ما بايد ديدگاه وسيعي براي مبارزه داشته باشيم و اين مبارزه بسيار هم طولاني مدت خواهد بود. تنها به مبارزه با گروه‌هاي تروريستي ختم نمي‌شود بلكه بايد بستري را كه اين گروه‌ها در آن شكل مي‌گيرند هم از ميان برد. كليد بازگشايي اين قفل هم در اين است كه بايد دولتي مسوول در راس كار باشد.
 به هرحال همان‌طور كه مي‌دانيد بخش اعظمي از شبه نظاميان در سوريه غير‌سوري هستند. بسياري از آنها از كشورهاي آفريقايي يا پاكستان به سوريه آمده‌اند. چگونه به سوريه وارد شدند؟ بايد از يك مرز زميني راه خود را به درون سوريه بازكرده باشند؟
ما 910 كيلومتر مرز مشترك با سوريه داريم و در اين فاصله 4 ايست بازرسي وجود دارد. هيچ كشوري نمي‌تواند تمام مرزهاي خود را محافظت كند. به عنوان نمونه ايالات متحده كه كشوري توسعه يافته از نظر اقتصادي و شماره يك در بسياري از موارد از جمله امنيتي و نظامي است هم با مشكل مرزي مواجه است. امريكا هم مرز زميني بسيار وسيعي با مكزيك دارد و مهاجران غيرقانوني مكزيكي يا شهروندان ديگر كشورها از اين مرز وارد خاك امريكا مي‌شوند. بنابراين يك مساله وسعت جغرافيايي منطقه است و البته كه ما بر حجم تدابير امنيتي افزوده‌ايم و فكر مي‌كنم كه در چند وقت اخير ميزان نفوذ به سوريه از خاك تركيه كاهش يافته است. در جهان ايده‌ال بايد اين رقم به صفر برسد اما چنين امري ممكن نيست. مساله ديگر هم تبادل‌هاي اطلاعاتي است. تركيه يكي از اصلي‌ترين مقصدها براي توريست‌ها در جهان است. در سال گذشته به عنوان نمونه 41 ميليون نفر از تركيه بازديد كرده‌اند. ما از منظر ميزباني توريست‌ها جايگاه ششم را به خود اختصاص داده‌ايم. برخي از آنها با فاميل خود براي گذراندن تعطيلات به تركيه مي‌آيند. البته ما به تجربه چيزهاي بهتري هم آموخته‌ايم. مقامات شايد پس از تجربه اتفاق‌هاي گذشته برآوردهاي بهتر و صحيح‌تري هم داشته باشند. ما بايد مانع از هجوم تروريست‌ها به داخل تركيه شويم. به عنوان مثال اگر يك شهروند فرانسوي به دنبال اين باشد كه از كشورش به تركيه آمده و سپس به داعش در سوريه بپيوندد، نهادهاي اطلاعاتي فرانسوي كه بيشتر و بهتر شهروندان خود را زيرنظر دارند بايد ما را در جريان قرار دهند تا بتوانيم شخص مورد نظر را در فرودگاه متوقف كنيم. زماني كه فرد به فرودگاه استانبول و ازمير رسيد و وارد خاك تركيه شد مي‌تواند با ابزار متفاوت خود را به مرز سوريه رسانده و وارد خاك اين كشور شود. به همين دليل است كه ما از همتاهاي اروپايي خود مي‌خواهيم كه بر حجم همكاري‌هاي اطلاعاتي با تركيه بيفزايند و البته بايد بگويم كه امروز ميزان همكاري ميان ما و كشورهاي ديگر در اين زمينه افزايش خوبي پيدا كرده است. به عنوان نمونه سال گذشته ما توانستيم مانع از ورود 1000 شهروند به خاك سوريه از طريق تركيه شويم. با اين‌همه بايد بگويم كه قلب مشكل مرزهاي تركيه يا همكاري‌هاي بيشتر اطلاعاتي ميان تركيه و اروپا نيست بلكه ما بايد اين مشكل را از داخل سوريه ريشه‌يابي كرده و شرايط عادي را در اين كشور حاكم كنيم.
 امروز سوريه به بهشت جريان‌هاي تروريستي تبديل شده است. بسياري تركيه را عضو باهوش منطقه و داعيه‌دار سياست تنش صفر با همسايگان مي‌دانستند. چگونه شما با توجه به مرز مشترك و اشرافي كه به سوريه داريد متوجه پيدايش جرياني تروريستي با اين ميزان از سبعيت در رفتار نشديد‌؟
من با شما مخالف هستم. برعكس ما به همه همتاهاي خود در داخل منطقه و خارج از منطقه هشدار داديم كه اگر شرايط را ناديده بگيريم و به سياست‌هاي شكست خورده خود ادامه دهيم، گروه‌هاي تروريستي ابزار بيشتري براي جذب افراد چه در داخل كشورهاي سوريه و عراق چه از خارج اين كشورها خواهند داشت. متاسفانه سرويس‌هاي اطلاعاتي ما همواره اين برآورد را گوشزد كردند و به همين دليل است كه من فكر مي‌كنم منصفانه نيست كه تركيه را در اين جريان مقصر بدانيم.
 بنابراين فكر مي‌كنيد براندازي دولت بشاراسد در آن ماه‌هاي نخست بحران مي‌توانست به شما يا جامعه جهاني در مهار داعش يا جلوگيري از پيدايش آن كمكي بكند؟
پس از آنچه در سوريه اتفاق افتاد فكر نمي‌كنم بشار اسد مشروعيتي براي حكومت در اين كشور داشته باشد. ما در مورد دولتي صحبت مي‌كنيم كه مردم خود را بمباران كرد. من فكر نمي‌كنم كه گره زدن آينده سوريه يا هركشوري به يك فرد، كار درستي باشد. عده‌اي نگران هستند كه اگر بشار برود سوريه به يك ليبي ديگر تبديل خواهد شد. عده‌اي هم ادعا مي‌كنند كه به دليل نبود يك جايگزين بهتر است از ميان بد و بدتر، بد را انتخاب كرد. اما اين بي‌انصافي در حق مردم سوريه است. مردم سوريه جايگزيني براي بشار دارند و آن جايگزين هم داعش نخواهد بود.
 گزينه سوم شمايي كه مي‌گوييد مردم را نبايد به انتخاب ميان بشار يا داعش وادار كرد چيست؟ گزينه سوم براي كشوري كه در چهار سال و نيم‌گذشته هيچ چهره سياسي از ميان مخالفان بشار در آن نتوانسته است كاري پيش ببرد يا حداقل اجماعي ميان اپوزيسيون ايجاد كند.
آيا فرصتي به آنها داده شد؟ آيا فرصتي در داخل سوريه به آنها دادند؟ خير. آيا جامعه جهاني در خارج از سوريه به آنها فرصت اجرايي داد؟ خير. بنابراين گفتن اينكه گزينه ديگري وجود ندارد عادلانه نيست. گزينه‌هاي ديگري وجود دارد. حتي در داخل سوريه هم گزينه‌هايي است. ما نمي‌گوييم كه بايد تمام ساختار را بركنار كرده و افراد جديدي بياوريم. اما چهره‌هايي هستند كه مي‌ترسند عليه بشار اسد سخن بگويند اما مي‌توانند در آينده سوريه نقش خوبي ايفا كنند. بنابراين بايد از هر فرصتي و هر فردي استفاده كرد اما البته كه اين مساله را بايد به مردم سوريه واگذار كنيم. اگر به آنها اين فرصت را بدهيم مطمئن هستم كه بهترين انتخاب را خواهند كرد.
 فكر مي‌كنيد حمايت بين‌المللي از جريان اپوزيسيون در سوريه ناكافي بود؟
بله. كافي نبود. اپوزيسيون هيچ فرصتي و هيچ ابزاري...
 اما جلسات متعددي در سوييس و در ديگر كشورها براي به نتيجه رسيدن مطالبه‌هاي آنها برگزار شد. اما از اجماع خبري نبود.
جلسات كمك نمي‌كند. منظور من اين است كه در اين جلسات تصميم‌هايي گرفته مي‌شود اما اجرا نمي‌شود. ما هنوز به سند ژنو پايبند هستيم و اين سند توسط شوراي امنيت هم تاييد شده است. من فكر مي‌كنم اين سند هنوز بهترين فرصت براي پيشبرد امور سياسي در سوريه است و در اين سند هم بحث انتقال قدرت مطرح شده است.
 شما به اين نكته اشاره كرديد و بسياري هم در داخل ايران با شما هم‌عقيده هستند كه داعش از خلأ سياسي و امنيتي در سوريه به نفع خود استفاده كرد. اما آيا اين گروه به‌تنهايي و بدون كمك تشكيل شد؟ فكر نمي‌كنيد برخي بازيگران منطقه‌اي در شكل‌گيري آن نقش داشتند؟
قطعا حمايت‌هاي خارجي وجود داشته است. نمي‌توانيم اين مساله را رد كنيم اما مطمئن نيستم كه كدام كشورها بوده‌اند و البته اگر به شكل و شمايل داعش نگاه كنيد باز هم بايد تاكيد كنيم كه اصلي‌ترين مقصر شكل‌گيري آن دولت سوريه است. به 2003 بازگرديم زماني كه امريكا به عراق حمله كرد و بلافاصله اندكي پس از اين حمله بود كه القاعده كه پدر داعش به حساب مي‌آيد شروع به فعاليت عليه مقام‌هاي عراقي، مردم عراق و ارتش اين كشور كرد. چه كسي از آنها حمايت مي‌كرد؟ بشار اسد. اين يك فرضيه نيست چرا كه نوري مالكي در دوره نخست حضور خود در قدرت تاكيد مي‌كرد كه بشار از اين نيروها حمايت مي‌كند اما ما در آن زمان به اين دليل كه رابطه خوبي با بشار و البته دولت سوريه داشتيم اين مساله را باور نمي‌كرديم. در آن زمان اين پرسش پيش آمده بود كه چرا بشار بايد دست به چنين كاري بزند؟ اما متاسفانه گذر زمان نشان داد كه حرف مالكي درست بود و بشار خواهان بي‌ثباتي در عراق بود چرا كه امريكا در اين كشور حضور داشت. مي‌توانيم به سال‌هاي اخير و روزهاي اول بحران در سوريه هم بازگرديم. حتي امروز هم مي‌توانيم بگوييم كه براي مدت زمان طولاني بشار اسد وارد جنگ با داعش نشد. دولت بشار اسد به مناطقي كه اپوزيسيون ميانه‌رو در آن حضور دارند حمله مي‌كند و اين در حالي است كه اين اپوزيسيون خواهان مقابله با داعش شد. زماني هم كه به چگونگي شكل‌گيري و تقويت داعش در عراق نگاه مي‌كنيد، مي‌بينيد كه نوري مالكي با اتخاذ سياست چند تكه كردن مردم عراق، زمينه مناسبي را براي ظهور داعش فراهم كرد. شما نمي‌توانيد با توسل به يك شر به جنگ با شر ديگري برويد. تمام كشورهاي حاضر در منطقه بايد به عنوان يك عضو مسوول جامعه بين‌المللي عمل كنند. تركيه همسايه عراق و سوريه است و ايران هم هم‌مرز با عراق پس امنيت و ثبات در اين كشورها ربط مستقيم به امنيت و ثبات داخلي ما دارد. به همين دليل است كه ما بايد سياست‌هايي را اتخاذ كنيم كه ثبات به ارمغان آورد. كليد اين مساله هم حضور دولت‌هاي مسوول در اين كشورهاست. دولت‌هايي فراگير كه بحث‌هاي قوميتي و اقليتي را فراموش كرده و حقوق همه مردم را رعايت كنند.
 در چهار سال و نيم گذشته همگان ايران را به نوعي طرفدار دولت مركزي در دمشق و تركيه را طرفدار جريان اپوزيسيون دانسته‌اند. چرا به نظر شما ايران و تركيه‌اي كه روابط دوستانه‌اي هم در منطقه دارند، نتوانستند در اين بازه زماني به راه‌حل مشتركي براي بحران در سوريه دست پيدا كنند؟
متاسفانه اين امر بر كسي پوشيده نيست كه ما نتوانستيم به دليل اختلاف عقيده‌هايي كه در خصوص سوريه با هم داريم به فهم مشتركي در اين پرونده دست يابيم. اما بخش خوب ماجرا اينجاست كه ما مانع از نقش‌آفريني همديگر در اين مورد نشديم و اين در حالي بود كه ايران و تركيه در خصوص اين پرونده و شايد هم چند پرونده ديگر منطقه‌اي با هم اختلاف‌هاي اساسي دارند. به عنوان نمونه تركيه هيچگاه به دنبال بيرون راندن ايران از پرونده سوريه نبود. ما همواره تاكيد داشته‌ايم كه ايران بايد در نشست‌هايي كه در خصوص سوريه برگزار مي‌شود، شركت كند. ما اعتقاد داريم كه ايران به دليل تاريخ اين كشور و جمعيت آن از ظرفيتي برخوردار است كه بايد از آن به شكل مثبت استفاده شود. شما نمي‌توانيد ايران را ناديده بگيريد. تركيه در بسياري از روزهاي سخت ايران در كنار اين كشور ايستاده است. در خصوص سوريه هم در بالاترين سطوح و همچنين سطوح كارشناسي با ايران رايزني‌هايي داشته‌ايم. هنوز هم اميد خود را از دست نداده‌ايم و در هر دو كشور هم بر اين موضوع اتفاق نظر دارند كه با وجود اختلاف‌ها بايد به همكاري با هم ادامه دهيم چرا كه هيچ آلترناتيو ديگري وجود ندارد. ما نمي‌توانيم به هم پشت كنيم و اميدواريم كه با افزايش رايزني‌هاي دوجانبه در اين خصوص بتوانيم از اختلاف‌ها بكاهيم.
 شما اشاره كرديد كه تركيه از حاميان نقش‌آفريني ايران در حل بحران سوريه است. فكر نمي‌كنيد حذف ايران از ائتلاف مبارزه عليه داعش كه ايجاد شد، اشتباه بود؟
نخست آنكه ما اين ائتلاف را شكل نداديم بلكه ايالات متحده ما را در زمره آن قرار داد. آن‌طور كه من مي‌دانم ايران هم علاقه‌اي به پيوستن به اين ائتلاف نداشته است چرا كه فكر مي‌كند كه ائتلاف واقعي بين‌المللي نيست. اگر به سخنان مقام‌هاي عاليرتبه در ايران دقت كنيم، مي‌بينيم كه آنها همواره امريكا و غرب را مسوول شكل‌گيري داعش مي‌دانند. ايران اعتقاد دارد كه غرب داعش را به وجود آورد و هنوز هم از آن حمايت مي‌كند پس ائتلاف مبارزه با داعش به رهبري غرب معنا ندارد. ابتدا بايد در خصوص تشخيص مشكل با هم به تفاهم برسيم. ما نمي‌توانيم در تشخيص تنش با هم به نقطه مشتركي برسيم و به همين دليل همكاري براي غلبه بر آن مشكل هم سخت است. من فكر مي‌كنم كه پس از ظهور داعش به خصوص در عراق در تابستان گذشته، نقش ايران در مبارزه با تروريسم در منطقه بيشتر به چشم آمد. ما مي‌دانيم كه مقام‌هاي ايراني نيز به صراحت و با جديت اعلام مي‌كنند كه اين آنها بودند كه با داعش به مبارزه پرداختند. بهتر است اميدوار باشيم كه مي‌توانيم به درك مشتركي دست پيدا كرده و منابع خود براي حل بحران را ارتقا بخشيم .
 به عربستان سعودي هم سري بزنيم. به عنوان مقدمه ورود به بحث آيا حمله عربستان به يمن را قانوني و مشروع مي‌دانيد؟
بله. چگونه اين اتفاق افتاد؟ زماني كه به زنجيره اتفاق‌هايي نگاه مي‌كنيم كه از سپتامبر گذشته در يمن رخ داد، مي‌بينم كه حوثي‌ها به صنعا آمدند و بر دولت مركزي قانوني فشار وارد كردند و اندك‌اندك بر دامنه نفوذ خود در كشور افزودند. در نهايت هم رييس‌جمهور را گروگان گرفتند و در يك مرحله هم رييس‌جمهور به اين دليل كه در حصر خانگي بود مجبور به ترك پايتخت شد. وي رييس‌جمهور قانوني بود ـ مي‌توانيد او را دوست داشته يا نداشته باشيد ـ مي‌توانيد سياست‌هاي او را درست يا نادرست بخوانيد اما او فردي است كه به عنوان رييس‌جمهور انتخاب شده و از سوي جامعه جهاني رييس‌جمهور يمن شناخته مي‌شود. بنابراين حوثي‌ها به عدني آمدند كه رييس‌جمهور هادي در آن بود و محل اقامت وي را بمباران كردند بنابراين وي اين‌بار به خارج از كشور گريخت. پس از اين اتفاقات وي از عربستان سعودي و ديگر كشورها درخواست كمك كرد و اين عمليات هم به همين دليل آغاز شد. ما از اين اتفاق‌ها خوشحال نيستيم چرا كه جنگ؛ جنگ است و جنگ هم هيچگاه تميز نيست. مردم بسياري كشته مي‌شوند. ما بايد اين مشكلات را با ابزار صلح آميز حل كنيم اما زماني كه راه ديگري وجود ندارد شما چاره‌اي جز جنگ نداريد. مي‌دانيد كه چند قطعنامه در خصوص اوضاع يمن در شوراي امنيت تصويب شده و در تمام آنها درخواست‌هاي مشخصي از احزاب شده است و اين قطعنامه مشروعيت لازم را به وجود مي‌آورند. با اينهمه اين قطعنامه‌ها مورد اجراي حزب رييس‌جمهور سابق علي عبدالله صالح قرار نگرفت و به همين دليل هنوز هم اين تنش ادامه دارد. ما اميدوار هستيم كه نمايندگان حوثي‌ها و صالح كه در نشست‌هاي اخير شركت نكردند در نشست‌هاي آتي شركت كنند. اميدواريم كه تمامي احزاب به يك توافقنامه دست پيدا كرده و خونريزي‌هاي به راه افتاده متوقف شده صلح و ثبات به يمن بازگردد. تركيه به شكل سنتي با تمام احزاب در يمن تا پيش از آغاز اين بحران‌ها در ارتباط بود اما در نهايت ما مجبور به تخليه سفارت خود در صنعا شديم و سفير ما هم‌اكنون در يمن نيست. با اين‌همه ما همواره تاكيد كرده‌ايم كه آينده يمن را بايد تمام احزاب حاضر در اين كشور از جمله حوثي‌ها تعيين كنند. ما به سهم قانوني آنها در آينده سياسي يمن اعتقاد داريم اما اگر بخواهند كل كشور را بگيرند اشتباه خواهد بود.
 زماني كه در خصوص سوريه صحبت مي‌كنيد بر لزوم شنيده شدن صداي مردم تاكيد داريد. فكر نمي‌كنيد در خصوص سوريه و يمن دو استاندارد متفاوت را دنبال مي‌كنيد. انصارالله در يمن غريبه نيستند و تاريخچه سياسي دارند. چرا فكر مي‌كنيد عربستان سعودي مي‌تواند در يك مساله سياست داخلي در يمن با بمباران مناطق دخالت كند. آيا اگر سوريه هم درخواست مشابهي را از يك كشور دوست مطرح مي‌كرد شما اين حمله را قانوني مي‌دانستيد‌؟
قطعا نه. بشار تمام مشروعيت خود را از دست داده است. بسياري از كشورها ديگر او را به عنوان رييس‌جمهور سوريه نمي‌شناسند. اگر بخواهيم در خصوص استانداردهاي دوگانه حرف بزنيم بايد توجه شما را به اين جلب كنم كه بله استانداردهاي دوگانه‌اي وجود دارد. از زمان آغاز بحران در يمن، ايران در خصوص كمك‌هاي انسان‌دوستانه به اين كشور اصرار دارد و البته ما هم اين سياست را تشويق مي‌كنيم چرا كه هر تلفاتي غم‌انگيز است و تراژدي براي يك خانواده اما نكته جالب اينجاست كه در چهار
سال و نيم گذشته جمعيت بيشتري هم در سوريه كشته شده است اما ما از جانب دوستان‌مان موضع‌گيري‌هاي مشابهي در خصوص كشته شدن بي‌گناهان در سوريه نشنيديم.
 دولت شما كشته شدن شهروندان غيرنظامي در يمن را محكوم كرده است؟
بله. مهم نيست كه در يمن يا سوريه يا هرجاي ديگري باشد.
 دولت شما رسما كشته شدن شهروندان در بمباران‌هاي عربستان را محكوم كرده است؟
ما هرگز كشته شدن مردم بي‌گناه را تاييد  نكرده‌ايم.
 با اين‌همه به خاطر اين
حملات شهروندان غيرنظامي كشته مي‌شوند.
ما بسيار روي اين مساله تاكيد داريم، حتي پس از آنكه بحران شروع شد و شوراي امنيت قطعنامه را صادر كرد. مشخص است كه حوثي‌ها بايد به شرايط پيش از بحران بازگردند. بايد تسليحات سنگيني را كه از ارتش گرفته‌اند پس بدهند. اين مساله به‌راحتي قابل اجتناب بود اما پس از آتش‌بس پنج روزه اخير كه اعلام شد چه اتفاقي افتاد؟ با وجود اين آتش‌بس حوثي‌ها به فعاليت‌هاي زيرزميني خود ادامه دادند و همچنان هم به دنبال گسترش نفوذ خود هستند. شما نمي‌توانيد فقط يك روي سكه را متهم كنيد.
 فكر مي‌كنيد عربستان سعودي حق ممانعت از كمك‌رساني انسان‌دوستانه ايران به يمن را داشت؟
اين يك مساله دوجانبه نيست. سازمان ملل اين مسووليت را بر عهده دارد و تمام كمك‌ها به يمن بايد از طريق جيبوتي صورت بگيرد. سازمان ملل هم اعلام كرده هر كشوري كه خواهان كمك‌هاي انسان‌دوستانه به يمن است چه ايران چه هركشور ديگري بايد از همين مسير اقدام كند.
 عربستان سعودي دست سازمان ملل در منطقه است ؟
اين‌طور فكر نمي‌كنم.
 پس چرا با بمباران فرودگاه صنعا مانع از فرود هواپيماي ايراني شد؟
نمي دانم شايد بايد اين سوال را از همكاران سعودي من سوال كنيد.
 فكر مي‌كنيد تركيه بتواند نقش ميانجي را ميان ايران و عربستان سعودي بازي كند؟
البته اگر دو طرف چنين درخواستي داشته باشند اما در بحث ميانجيگري بايد تمايلي از هر دو طرف وجود داشته باشد. در گذشته هم ما در برخي پرونده‌هاي منطقه‌اي نقش ميانجي را داشته‌ايم. ديدگاه شخصي من اين است زماني كه به سير تحولات در چند هفته اخير نگاه مي‌كنم، مي‌بينم برخي مقام‌هاي ايراني، اسراييل و عربستان سعودي را همراستاي يكديگر تعريف مي‌كنند. بر اين اساس من فكر نمي‌كنم كه در كوتاه‌مدت توافقي ميان ايران و عربستان در كار باشد. اما اگر شانسي براي اين توافق باشد تركيه از ميانجيگري ميان دو كشور استقبال مي‌كند.
 فكر نمي‌كنيد با توجه به اوضاع منطقه‌اي، تنش بيشتر ميان تهران و رياض براي تمام منطقه ناخوشايند خواهد بود؟
بله، البته چرا كه ايران و عربستان دو كشور مهم منطقه‌اي هستند و همواره هم اين اهميت خود را حفظ خواهند كرد. به همين دليل است كه فكر مي‌كنم به دليل مصلحت منطقه هم كه شده ايران و عربستان بايد رابطه نرمالي با هم داشته باشند اما به قول امريكايي‌ها براي تانگو دو نفر لازم است و ايران و عربستان هر دو بايد آمادگي داشته باشند و نمي‌توان يك طرف را به تنهايي مقصد دانست. متاسفانه در منطقه ما، بي‌اعتمادي مفرطي وجود دارد. سعودي‌ها و برخي كشورهاي عربي از فعاليت‌هاي ايران در منطقه عصباني هستند و ايران را متهم به تلاش براي اعمال نفوذ مي‌كنند. آنها با توجه به حوادث در عراق، سوريه و لبنان احساس مي‌كنند كه در منگنه قرار داده شده‌اند. من ادعاي آنها را تاييد نمي‌كنم اما آنها تصورات اينچنيني دارند. از سوي ديگر در ايران هم اين نگراني وجود دارد كه اعراب سني منطقه هيچگاه نقشي براي ايران قايل نخواهند بود چرا كه آنها را شيعه و جداي از خود مي‌دانند. برهمين اساس است كه برخي در منطقه فكر مي‌كنند كه ايران در هر نقطه ‌اي از منطقه كه فعاليت كند بايد با آن مبارزه شود. رييس‌جمهور ما هم در سفر اخيري كه به ايران داشتند در ديدار با مقام معظم رهبري تاكيد داشتند كه مهم‌ترين مساله در جهان اسلام اين است كه بايد اين ديگركشي متوقف شود. ما بايد براي حل مشكلات جهان اسلام خودمان راه‌حلي پيدا كنيم. اگر اين كار را انجام ندهيم يك نفر از بيرون وارد صحنه خواهد شد و راه‌حل‌هاي خود را به ما ديكته مي‌كند.
 اردوغان پيش از سفر به ايران در اظهاراتي، تهران را متهم به دخالت در مسائل ساير كشورهاي منطقه كرد. چرا ما هيچگاه چنين اظهارنظرهايي را از زبان اردوغان در خصوص عربستان نمي‌شنويم؟ آيا آنچه عربستان در بحرين، يمن، عراق و مصر انجام مي‌دهد، مصداق دخالت در امر داخلي يك كشور نيست؟
تفاوت در اين حضورها وجود دارد يعني مثلا آيا شما ژنرال‌هاي سعودي را در كشورهاي ديگري مي‌بينيد؟ اما ما نيروهاي ايراني را در عراق و سوريه مي‌بينيم.
 البته در يمن هم ما جنگنده‌هاي عربستان سعودي را در آسمان مي‌بينيم. در خصوص بحرين چطور؟ آيا اكثريت جمعيت در بحرين شيعه نيست كه از قدرت سهمي نبرده‌اند؟
زماني كه بحران در بحرين شروع شد رييس‌جمهور ما در سخناني كه به مذاق بسياري از كشورهاي عربي خوش نيامد اعلام كرد كه ما كربلاي دوم نمي‌خواهيم. رييس‌جمهور ما هرآنچه را فكر مي‌كند بر زبان مي‌آورد. او يك ديپلمات نيست اما من فكر مي‌كنم كه روش او در بيان آنچه فكر مي‌كند بهترين راه براي ارتباط است. در خصوص مصر همزماني كه مرسي در قدرت بود وي به قاهره رفت و به مرسي يادآوري كرد كه دولت او بايد فراگير باشد و سكولاريسم مساله بسيار مهمي است كه نباير فراموش شود. اين مساله را مي‌گويم كه بدانيم حتي مرسي كه به رييس‌جمهور ما بسيار نزديك بود هم نازپرورده تركيه نبود.
 شما به حضور ژنرال‌هاي ايراني در عراق اشاره كرديد. فكر مي‌كنيد بدون مشورت‌هاي ايران، عراق مي‌توانست از شر داعش حداقل در برخي شهرهاي اصلي در آغاز بحران رهايي يابد؟
منظور من اين است كه دولت‌ها بايد با هم در ارتباط باشند. آنچه در عراق اتفاق افتاد به افزايش تنش‌هاي قومي چه درست و چه نادرست منتهي شد. در عراق بسياري از جامعه سني به عنوان نمونه به دولت به خصوص به دولت قبلي نوري مالكي اعتماد نداشتند چرا كه وي را نماينده خود نمي‌دانستند. من بارها در عراق بوده‌ام و زماني كه براي نخستين‌بار به بغداد رفتم شوكه شدم. تقريبا سه سال پيش ايست‌هاي بازرسي بسيار زيادي وجود داشت. البته كه بايد اين ايست‌ها براي تامين امنيت وجود داشته باشد اما در ماشين‌هاي نيروهاي امنيتي يا پليس نشانه‌ها و علامت‌هاي گوياي يك فرقه و قوميت در عراق ديده مي‌شد. اين مساله خود مادر بي‌اعتمادي و به حاشيه رانده شدن ساير بخش‌ها مي‌شود. برخي حضور ايران در عراق را هم در راستاي همين مسائل مي‌بينند. من نمي‌گويم كه ايران نبايد در عراق يا جاي ديگري فعال باشد اما من مي‌گويم كه ما بايد در اين قبيل مسائل بسيار مراقب باشيم. حضور ما بايد به تقويت نهادهاي ملي كمك كند. ما بايد تمركز خود را بر كمك به ارتش و نيروهاي دولتي عراق بگذاريم و نه يك شاخه نظامي از يك قوميت.
 البته سوال من در خصوص مبارزه ايران با داعش بود. شما فكر نمي‌كنيد كه مشورت‌هاي ايران به دولت عراق در مبارزه با داعش و نه يك جريان خاص به قول شما، به تامين امنيت بيشتر در منطقه به خصوص امنيت كشورهايي كه مرز مشترك با عراق دارند كمك كرد؟
البته ما از عهده تامين امنيت خود برمي‌آييم. دخالت ايران در مساله مبارزه با داعش در عراق مهم بود چراكه داعش به دياله و نزديكي مرزهاي ايران رسيده بود. آنها در حال حركت به سمت مناطق كردنشين بودند. بنابراين حضور ايران كمك‌كننده بود و مانع از پيشروي بيشتر داعش شد. اما شما نمي‌توانيد تلاش‌هاي جامعه جهاني از جمله تركيه را هم فراموش كنيد. ما هم حمايت‌هاي بسياري كرديم.
 شما از تلاش‌هاي ائتلاف‌هاي بين‌المللي سخن مي‌گوييد اما ما اخيرا شاهد سقوط رمادي بوديم. به نظر شما چرا ائتلافي به رهبري امريكايي كه سابقه حضور در عراق از 2003 را دارد نتوانسته است مانع از افزايش قدرت داعش در عراق شود؟
در گام نخست اين وظيفه ارتش و دولت عراق است.
 آنها نمي‌توانند.
اما چرا؟ براي آنكه آنها نتوانستند سيستم دولتي كارآمدي را روي كار بياورند؛ سيستمي كه نماينده تمام مردم عراق باشد. زماني كه در اين بخش‌ها موفق نيستيد خارجي‌ها هم نمي‌توانند كشور شما را نجات بدهند. كشورهاي خارجي تنها مي‌توانند به شما كمك كنند اما نمي‌توانند بازوي اصلي باشند. به همين دليل است كه ما هم به مردم عراق و هم به دوستان‌مان در منطقه مي‌گوييم كه بايد نهادهاي عراقي را تقويت كنيم. ابتدا ساختار امنيتي و سپس آنها را به ساختار ملي البته به معناي تمام كلمه ملي تبديل كنيم. آنچه در تكريت اتفاق افتاد، گروه‌هاي شبه نظامي تلاش كردند اين شهر را نجات دهند و مستشاران نظامي ايران هم حضور داشتند و البته شخص قاسم سليماني كه اين مساله را كتمان هم نمي‌كند. آنها تنها زماني موفق شدند كه نيروهاي ائتلاف مناطق داعش را بمباران كردند. سپس نيروهاي عراقي به تكريت آمدند و موفق هم شدند. ما هم مي‌خواهيم كه عراق از داعش پاك شود اما اين چالش بسيار بزرگي است.
 واكنش تركيه به حكم اعدام براي محمد مرسي در مصر چيست؟ آيا قصد انجام كاري براي ممانعت از اجراي آن را داريد؟
رييس‌جمهور ما بيانيه بسيار محكمي در اين خصوص داد. ابتدا اينكه ما به كودتاي نظامي كه اتفاق افتاد اعتقادي نداريم. هنوز هم اعتقاد داريم محمد مرسي رييس‌جمهور قانوني مصر است. ممكن است اشتباهاتي كرده باشد و ما هم نمي‌گوييم او رييس‌جمهور كامل و بي‌نقصي بود. اما در تمام دموكراسي‌ها يك نفر انتخاب مي‌شود و اگر رييس‌جمهور منتخب يا دولت نتواند خواسته‌هاي مردم را برآورده كند نوبت به مردم مي‌رسد كه تصميم بگيرند اما در مصر آنچه  اتفاق افتاد يك كودتاي نظامي بود. در حال حاضر زمان به عقب برگشته است چرا كه حركت مردم به سمت دموكراسي پس از سقوط مبارك بسيار كوتاه‌مدت بود. در خصوص مجازات اعدام هم تركيه سال‌هاست كه آن را برداشته است. ما از اين مجازات به خصوص در موارد سياسي به هيچ‌وجه حمايت نمي‌كنيم. حتي اگر حكم اعدام را هم فراموش كنيم به مرسي و ديگر چهره‌هاي اخوان فرصتي براي دفاع داده نشد. ما اين مساله را به رسميت نمي‌شناسيم و اميدواريم كه دولت و مردم مصر به اشتباه خود پي ببرند، به مسير دموكراسي بازگشته و دوباره در اسرع وقت انتخابات را برگزار كنند. هركسي در اين انتخابات برنده شود و حمايت مردم را هم در دست داشته باشد، رييس‌جمهور خواهد بود.
 شما همين نسخه را براي سوريه هم قبول داريد؟ اگر مردم سوريه بشار را انتخاب كنند؟
البته آنها دو سال پيش اين انتخاب را داشتند و بشار را برگزيدند اما در انتخاباتي ساختگي.
 اگر انتخابات با نظارت‌هاي بين‌المللي انجام شود و مردم بشار را انتخاب كنند شما او را رييس‌جمهور قانوني سوريه مي‌دانيد؟
من فكر نمي‌كنم كه اسد هيچ گونه مشروعيتي حتي براي درخواست حضور در انتخابات داشته باشد.
 او حتي نبايد در انتخابات هم شركت كند؟
ما در مورد فردي حرف مي‌زنيم كه مردم خود را بمباران كرده است. او استحقاق چه فرصت دموكراتيكي را دارد؟ او فرصت خود را از دست داده است. اگر چند سال پيش اين كار را كرده بود شايد فرصتي داشت.
 زماني كه بشار در قدرت بود و رابطه بسيار خوبي هم با تركيه داشت، شما آنچه از صندوق راي بيرون مي‌آمد را باور داشتيد؟
بله. ما هميشه به دموكراسي اعتقاد داشتيم. اما هر كشوري شرايط خاص خود را دارد و تجربيات تاريخي خود را. در عين حال هم يك تعريف جهاني از اصول دموكراسي وجود دارد. بنابراين بدون اغماض ما اعتقاد داريم كه بايد به سمت دموكراسي در سراسر جهان برويم. حتي در همان زماني هم كه شما مي‌گوييد ما رابطه خوبي با بشار داشتيم مرتبا از وي درخواست مي‌كرديم كه دست به اصلاحات بزند.
 آيا فكر مي‌كنيد كه توافق هسته‌اي احتمالي ميان ايران و 1+5 به افزايش يا كاهش تنش ميان ايران و كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس تبديل خواهد شد؟
بايد منتظر بمانيم. مساله بي‌اعتمادي كه گفتم در اين پرونده هم خود را نشان مي‌دهد. مي‌دانيد كشورهاي شوراي همكاري بسيار نگران اين هستند كه پس از اين توافق غرب به خصوص امريكا با اشتياق فراواني به سمت ايران بيايد. ترس آنها از اين است كه پس از چنين اتفاقي ايران با دست بازتر در منطقه عمل كرده و فشارها بر آنها افزايش يابد. البته تمام اين مسائل بستگي به اين دارد كه چه نوع توافقي در كار باشد و البته كه اين توافق در خصوص مسائل هسته‌اي است و نه مسائل منطقه‌اي. همان‌طور كه گفتم ما خوش‌بين هستيم و فكر مي‌كنم بازگشت ايران به جامعه جهاني مي‌تواند فرصت خوبي براي حل اختلاف‌ها ميان ايران و ساير كشورهايي باشد كه نگران فعاليت‌هاي ايران هستند. 

برش-1

 تبديل توافقنامه تجارت ترجيحي ميان ايران و تركيه به توافقنامه تجارت آزاد در بازه زماني كوتاه‌مدت ممكن نيست.
 عدم عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني مانع بزرگي بر سر راه تجارت آزاد با تهران است.
  نرخ تبادل‌هاي تجاري ميان ايران وتركيه در سال 2012، 20 ميليون دلار بود اما در سال 2014 ميلادي دقيقا دو سال پس از آن تاريخ اين رقم به 14 ميليون دلار كاهش پيدا كرد.
  ما تميزي ميان تروريسم خوب و بد قايل نيستيم. برخي كشورها براي منافع خود ميان تروريست‌ها تفاوت قايل مي‌شوند.
  من فكر نمي‌كنم كه گره زدن آينده سوريه يا هركشوري به يك فرد، كار درستي باشد.
 ما نمي‌گوييم كه در سوريه بايد تمام ساختار را كنار زده و افراد جديدي روي كار آورد.
 حمايت بين‌المللي از جريان اپوزيسيون در سوريه ناكافي بود.
  تركيه همسايه عراق و سوريه است و ايران هم هم‌مرز با عراق، پس امنيت و ثبات در اين كشورها ربط مستقيم به امنيت و ثبات داخلي ما دارد.


برش-2

  متاسفانه اين امر بر كسي پوشيده نيست كه ما و ايران به دليل
اختلاف عقيده‌هايي كه در خصوص سوريه با هم داريم، نتوانستيم به فهم مشتركي در اين پرونده دست يابيم.
  ايران علاقه‌اي به پيوستن به ائتلاف بين‌المللي مبارزه عليه داعش نداشته است چرا كه فكر مي‌كند كه ائتلاف واقعي بين‌المللي نيست.
  رييس‌جمهور قانوني يمن از عربستان درخواست كمك كرد، پس دخالت عربستان قانوني است.
  به سهم قانوني حوثي‌ها در آينده سياسي يمن اعتقاد داريم اما اگر بخواهند كل كشور را بگيرند اشتباه خواهد بود.
  اگر ايران و عربستان مايل باشند تركيه مي‌تواند نقش ميانجي را بازي كند.
  ما هم مي‌خواهيم كه عراق از داعش پاك شود اما اين چالش بسيار بزرگي است.
  هنوز هم اعتقاد داريم كه محمد مرسي رييس‌جمهور قانوني مصر است.
   فكر نمي‌كنم كه اسد هيچ گونه مشروعيتي حتي براي درخواست حضور در انتخابات داشته باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون