• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5144 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۱۸ بهمن

دختران پا به توپ، كمي دورتر از فينال جام ملت‌هاي آفريقا در كمپ پناهجويان

فوتبال بازي مي‌كنيم تا يادمان برود بوكوحرام با ما چه كرد

گروه  ورزش

لوسي كاپيتان تيم است بنابراين اوست كه توپ را به خانه مي‌برد. خانه‌اي كه او به همراه خانواده‌اش در آن زندگي مي‌كند حدودا 10 دقيقه از زمين بازي فاصله دارد. اين خانه يكي از خانه‌هاي مستقر در «ميناوائو» است. يك سازه ثابت كه پشت يك ديوار گلي بلند قرار دارد. او قبل از ناپديد شدن در خانه با مادرش كه همراه يكي از عمه‌ها بيرون نشسته سلام عليك مي‌كند. 

وقتي او آنچه براي برداشتنش به خانه رفته بود را پيدا مي‌كند تمرين مي‌تواند آغاز شود. او مي‌گويد: «ما با دوستان‌مان فوتبال بازي مي‌كنيم تا خيال‌مان راحت شود.» به همين دليل است كه آنها اين توپ را به دختران داده‌اند تا با آن بازي كنند: «فراموش كردن آنچه براي ما رخ داده است.»
سخت است باور كردن اينكه همه اينها در فاصله‌اي كمي دور از «يائونده» در حال رخ دادن است. جايي كه فينال جام ملت‌هاي آفريقا يكشنبه شب برگزار شد. ما 500 مايل دورتر از منطقه شمالي كامرون هستيم. فضاي سبز استوايي اينجا جاي خودش را به حاشيه‌هاي خشك ساحل داده است.
تقريبا يك دهه است كه اين منطقه يكي از پرآشوب‌ترين مناطق روي زمين بوده است. جايي كه با جناياتي غيرقابل وصف تسخير شده است. در اينجا كمپي به نام ميناوائو براي پناهجويان در سال 2013 تاسيس شده است تا امنيت هزاران نيجريه‌اي كه از گروه تروريستي بوكوحرام گريخته‌اند و به فرار ادامه مي‌دهند تامين كند. مرز فقط 20 مايل دورتر است اما اينجا زندگي به آرامي جريان دارد. براي كساني كه تا اينجا رسيده‌اند روند بازسازي مي‌تواند شروع شود. 
دسترسي به ميناوائو به ‌شدت محدود شده است، اما به كمك آژانس پناهندگان سازمان ملل متحد خبرنگار ما يك روز را با تيم فوتبال دختران در اين كمپ گذراند. 20 بازيكن بين 15 تا 19 سال پنج‌بار در هفته مقابل مركز جوانان شهر تمرين مي‌كنند. اين تيم براي اطمينان از اينكه دختران مي‌توانند با وجود يك محيط مردسالار فوتبال بازي كنند تشكيل شده است. جلسات تمريني آنها زيرنظر مودو، يك جوان 35 ساله سختگير اما مهربان اداره مي‌شود. مودو قبل از اينكه به اجبار تروريست‌ها مجبور به ترك زندگي‌اش بشود در روستاي خود مربي فوتبال يك مدرسه بوده. 
بعد از ورود بازيكنان به زمين مودو بچه‌ها را مجبور به گرم كردن مي‌كند و سپس وقتي همه آماده شدند يك‌سري تمرينات روتين را انجام مي‌دهند. او مي‌گويد: «اگر دختري نخواهد بازي كند كافي است پيش من بيايد و بگويد و تمريناتش را از روز بعد سر بگيرد.»
فوتبال به بخشي از بافت زندگي اين بازيكنان تبديل شده است. گاهي اوقات مودو تيم را براي بازي دوستانه به خارج كمپ مي‌برد. اخيرا آنها 15 مايل سفر كردند تا با رقبايي ديگر از مناطق مجاور روبه‌رو شوند. لوسي به صورت فكت مي‌گويد: «ما اغلب اوقات برنده مي‌شويم.» فيضيه كاپيتان دوم تيم مي‌گويد: «ما فقط يك جام تا به حال برده‌ايم و جوايز را تقسيم كرديم. من هرگز آن روز را در زندگي‌ام فراموش نمي‌كنم.»
هريك از 69000 نفر ساكنان ميناوائو روايت خاص خود را از يك تاريخ مشترك وحشتناك دارد. لوسي تنها 9 سال سن داشت كه روستاي او در ايالت بورنو توسط بوكوحرام مورد حمله قرار گرفت. 
لوسي تعريف مي‌كند: «آنها رسيدند و شروع كردند به كشتن مردم. شب در يك غار پنهان شديم اما خوابيدن غيرممكن بود. آنها اسلحه در دست داشتند و ما خيلي از آنها مي‌ترسيديم. من عمويم را از دست دادم و افراد زيادي مردند. مجبور شديم فرار كنيم.»
فيضيه نيز چيزهايي را تجربه كرده كه هيچ‌كس نبايد تحمل كند. او مي‌گويد: «ما در روستاي خود مردم را ديديم كه مي‌دويدند و برخي از آنها وقتي به زمين مي‌افتادند مورد اصابت گلوله قرار مي‌گرفتند. ما فرار كرديم و بعد از اينكه جنگ تمام شد برگشتيم. يك ماه بعد آنها دوباره برگشتند و اين‌بار تمام مردان را كشتند اما زن‌ها را نه. زن‌ها مي‌گفتند چطور مي‌شود بدون مرداني كه نان‌آور خانه بودند مايحتاج زندگي تامين شود؟ يك سال به همين منوال گذشت. سپس افرادي از كميسارياي عالي پناهندگان با ما ملاقات كردند. اسم ما را نوشتند و به ميناوائو آوردند.»
جمعيت كمپ همچنان در حال افزايش است. بوكوحرام همچنان در نيجريه فعال است و در سال گذشته حملاتي در شمال كامرون صورت داده است. پناهندگان زماني به كشور برگردانده مي‌شوند كه ايمن تلقي شوند. اما برخي مردم بازگشت به زادگاه‌شان كه امروز مناطق متروكه‌اي به حساب مي‌آيد را به امنيت و آشنايي كمپ ترجيح مي‌دهند. منابع غذايي در منطقه‌اي كه رودخانه‌هايش خشك شدند و پوشش گياهي در آن از بين رفته همه را تحت فشار قرار داده است. 
لوكا آيزاك رييس پناهندگان است و گفت‌وگوهاي پناهجويان را با سازمان‌هايي كه در كمپ فعال هستند رهبري مي‌كند. او مي‌گويد: «ما مشكل معيشتي داريم. تنها حدود 25درصد مردم اينجا از نظر اقتصادي فعال هستند. اكثر آنها كشاورز بودند، اما ما به زمين‌هاي بيشتري نياز داريم كه دولت بايد دراختيار ما قرار دهد. منابع غذايي به صورت محدود هر ماه مي‌رسد. اما اگر مردم بتوانند كار كنند و روي پاهاي خود بايستند مي‌توان مقاومت كرد.» افرادي كه تخصص‌هاي خاصي مانند اندروز دارند تشويق مي‌شوند كه تا حد امكان فعاليت خود را ازسر بگيرند. اندروز نانوا بوده و حالا در يك نانوايي هفت نفره نان اردوگاه را در يك اجاق سفالي غول پيكر توليد مي‌كند. در گوشه ديگري از كمپ زنان براي ساخت و فروش زغال چوبي زيست محيطي آموزش مي‌بينند. 
بيشتر اعضاي تيم دختران هنوز مدرسه مي‌روند اما لوسي 18 ساله است و شروع به امرار معاش از طريق دوختن روسري كرده است. او اميدوار است پزشك شود «تا اگر مريض هستي پيش من بيايي و من تو را معالجه كنم.» درحالي كه فيضيه مي‌خواهد يك روزنامه‌نگار شود. آيزاك تاكيد مي‌كند هر نوع الگوي زندگي براي زنان جوان ميناوائو حياتي است و معتقد است فوتبال نقش مهمي در اين زمينه دارد. 
او مي‌گويد: «با تماشاي فوتباليست‌ها در سراسر جهان مردم مي‌خواهند شبيه آنها شوند. اين باعث مي‌شود كه آنها بخواهند بازي كنند. اگر بازيگران فيلم را تماشا كنيد همين‌طور است. اين فعاليت‌هاي تفريحي ما را بيدار نگه مي‌دارد. به ما آرزوهاي خوبي مي‌دهد، زيرا شما به آينده فكر مي‌كنيد. نه آنچه در گذشته اتفاق افتاده است. هر كس ستاره بخت خودش را دارد.»
تيم با نشستن دور يك ميز در كتابخانه كوچك در فاصله‌اي از زمين بازي نام احمد موسي را فرياد مي‌زند. بازيكن سابق لستر كه در نيجريه جايگاه خدايي دارد و بچه‌ها به شكل هيجان‌انگيزي توانستند بازي او را در ماه گذشته تماشا كنند. براي تماشاي بازي نيجريه معروف به عقاب‌ها با سودان در گاروا در مرحله گروهي جام ملت‌هاي آفريقا در منطقه‌اي كه چهار ساعت تا كمپ فاصله دارد، بليت‌هايي تهيه شد. آنها در زمين مسابقه عكس يادگاري گرفتند. فيضيه مي‌گويد: «فكر نمي‌كردم در تمام عمرم بتوانم بازيكنان فوتبال را از نزديك ببينم. اين اولين‌باري بود كه در زندگي‌ام به استاديوم رفتم.»
نيجريه خيلي زود از جام قهرماني ملت‌هاي آفريقا حذف شد. اما تيم سرزميني كه بچه‌ها در آن قرار دارند يعني كامرون تا نيمه نهايي بالا رفت. لوسي مي‌گويد: «ما نمي‌توانيم نيجريه را فراموش كنيم زيرا اين كشور ماست. ما اينجا بزرگ شده‌ايم.»
در زمين تمريني آنها سعي مي‌كنند حركات قهرمانان خود را تقليد كنند. سخت است. تيم مودو پيراهن‌هايي را مي‌پوشد كه براي تيم پسران درنظر گرفته شده بود. آنها اغلب با صندل‌هايي بازي مي‌كنند كه لغزنده هستند. مودو مي‌گويد: «تجهيزات براي همه يكسان است. بچه‌ها اغلب آسيب مي‌بينند چون كفش مناسبي ندارند. حتي گاهي اوقات باعث مي‌شود خونريزي كنند. آنها اغلب به من مي‌گويند ما لباس‌هاي بيشتر و كفش‌هاي بيشتري نياز داريم.»
اگر اين امكانات تامين شود مي‌توان اميدوار بود كه فوتباليست‌هاي آينده در ميناوائو سود ببرند. مويس يكي از نمايندگان كميسارياي عالي پناهندگان سازمان ملل در منطقه مي‌گويد: «اين دختران پيشگام هستند. آنها راه را براي نسل بعدي هموار مي‌كنند. آنها ممكن است به بازيكن حرفه‌اي تبديل نشوند اما فوتبال به لوسي و دوستانش دليلي براي نگاه رو به جلو داده است.»

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون