• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3273 -
  • ۱۳۹۴ يکشنبه ۳۱ خرداد

حاشيه‌هاى شب حراج تهران ادامه دارد

خريدار سه ميلياردي چه كسي بود؟

  سما بابايي  / حراج تهران با فروش تاريخ ساز ٢١ ميلياردي همچنان در صدر اخبار رسانه‌هاست؛ و تقريبا روزي نيست كه خبري از آن منتشر نشود؛ از اعلام نام خريدار گران‌ترين تابلوي به فروش رسيده در ايران كه در اين حراجي رقم خورد، كه در لابه‌لاي يك نشست خبري درز كرد تا خداحافظي احتمالي رضا كيانيان و جانشينان احتمالي آن و نيز نقد و بررسي هاي مفصل كه دامنه وسيعي دارد از جمله مباحث قابل پيش‌بيني كه چرا فلان هنرمندان هستند و آن يكي‌ها نيستند و تا مسائل عجيب‌تر كه بوي دلواپسي مي‌دهند و كمتر رويكردهاي هنري دارند. به هر روي ادامه بازتاب رسانه‌اي چهارمين حراج تهران كه هشتم خرداد گذشته به روي صحنه رفت، گوياي عمق تاثيرگذاري آن است.
خريدار بزرگ چه كسي بود؟
يكي از تعهدات ناگفته همه حراجي‌ها در دنيا، پنهان ماندن نام خريداران است؛ البته تاريخ هنر مي گويد گذشت زمان روشن كرده است آثار بزرگ در كدام مجموعه خصوصي يا موزه‌ها نگهداري مي‌شوند وليكن طبق يك عرف جهاني تا خريدار نخواهد، حراجي موظف است نام او را محفوظ دارد؛ همين سكوت در قبال نام خريداران بزرگ به ابهام و راز آلود بودن حراجي‌ها دامن زده است، اما تا به حال كمتر شنيده شده تنها به چنين بهانه اي يك حراجي متهم به فروش صوري و ظاهري شود! امري كه در تهران و در قبال حراج هاي دوم و اينك چهارم تهران رخ داده است! دو سال پيش وقتي تابلوي سهراب سپهري ٧٠٠ ميليون تومان به فروش رسيد، موجي از شايعات شكل گرفت كه اين فروش رخ نداده و مديران حراج صرفا براي بازار گرمي رد و بدل شدن چنين ارقامي را ذكر كرده‌اند، اما تنها ٤٨ ساعت بعد «بانك پاسارگاد» اعلام كرد اين اثر را براي ارايه در موزه بانك كه هم‌اكنون در موسسه صبا روي ديوار است خريداري كرده‌اند. سال پيش اما با آنكه دو تابلوي سپهري ركوردهاي پياپي يك ميليارد و ٨٠٠ ميليون و يك ميليارد و ٦٠٠ ميليون توماني بر جاي گذاشتند، همه انگار كه با اين اعداد درشت در ماركت او سازگار شده باشند آنها را باور كردند اما امسال دوباره با خوردن چكش روي عدد دو ميليارد و ٨٠٠ ميليون توماني برخي به خصوص رسانه‌هاي خبري با طعم دلواپسي، ساز صوري بودن فروش را كوك كرده‌اند كه البته سازشان ناكوك است زيرا يك جست‌وجوي كوتاه در فضاي مجازي هم آنها را متوجه خريدار اين اثر گرانبها مي‌كرد.دكتر عليرضا سميع‌آذر، رييس اسبق موزه هنرهاي معاصر تهران و مدير حراج تهران به همراه رضا نامي و مصطفي اسداللهي، هفته گذشته در خبرگزاري ايسنا در ميزگردي در باب بررسي اين رويداد حاضر شدند كه در خلال اين نشست از سوي نامي يكي از مشاورين هنري بانك پاسارگاد تاييد شده است، موزه بانك پاسارگاد خريدار اثر دو ميليارد و ٨٠٠ ميليون توماني سهراب سپهري و در واقع گرانقيمت‌ترين تابلو نقاشي در طول تاريخ ايران است. اين مصاحبه جمعه ٢٢ خرداد به روي خروجي ايسنا قرار گرفته و عجيب است آنها كه همچنان شبهه صوري بودن چنين فروشي را دارند، چرا اخبار مربوط به اين عرصه را پيگيري نمي‌كنند؟ لابد به سياق گذشته بانك پاسارگاد اين اثر در كنار ديگر آثاري كه بعدها خواهد خريد در يك آيين ويژه به مجموعه موزه اين بانك كه در موسسه صبا به طور دايمي در نمايش است افزوده خواهد شد.
از ١٠ ميليون تا دو ميليارد و ٨٠٠ تومان
از ديگر مسائل حاشيه‌اي دامنه‌دار حراج تهران، تشكيك هايي درباره واقعي بودن ارقام آثار به فروش رسيده است؛ موجي كه به موازات در رسانه هاي دلواپس و نيز برخي شبكه هاي اجتماعي مجازي تسري دارد؛ جالب اينجاست كه خود مدير حراج تهران درباره خلق شبهاتي درباره صوري بودن قيمت برخي آثار به ايسنا گفته است: «ما هيچ‌وقت اعتبار كل حراج را به‌خاطر نفع بيشتر زيرسوال نمي‌بريم. اين كار از نظر اخلاقي در حوزه‌ كاري ما بسيار منفي است. از نظر اقتصادي هم همين‌طور. چون بالاخره اين قضيه لو مي‌رود و قيمت‌هاي ديگري هم كه با صحت و سلامت رقم خورده است مخدوش مي‌شود. هيچ حراج‌گذاري چنين كاري نمي‌كند، ولي ممكن است خارج از اراده‌ ما، خود هنرمند با شخصي صحبت كند و بگويد اين كار من را بالاتر بخر و من در كارهاي ديگر به تو تخفيف مي‌دهم يا نصف پول را به تو برمي‌گردانم. اگر ما اين موضوع را بفهميم از شركت كردن دوباره‌ آن هنرمند يا مجموعه‌دار در حراج‌هاي بعدي جلوگيري مي‌كنيم، چون با اعتبار كل ماركت هنر ايران بازي مي‌شود... اين كار در بلندمدت به ضرر خود هنرمند و مجموعه‌دار مي‌شود.»
تركيب هنرمندان در حراج تهران
قابل انتظارترين حاشيه حراج تهران، توقع بجاي انبوهي از هنرمندان سراسر كشور براي شركت در اين رويداد است كه به ويتريني باشكوه براي تجسمي ايران بدل شده است؛ دست‌كم هنرمندان تراز اول و حتي دوم كه سال‌هاست در اين هنر حضور دارند، توقع دارند در اين حراجي حاضر باشند؛ امري كه به نظر مي رسد بسيار دشوار است؛ سميع آذر در اين باره مي گويد: «حراج تهران مي‌تواند در هر دوره برگزاري، 100 هنرمند را معرفي كند كه به ظرفيت سالن حراجي هم بستگي دارد. اين تعداد از 80 تا 150 نفر متغير است، اما به طور ميانگين مي‌توان تعداد آنها را 100 نفر دانست كه از بين آنها حدود 60 تا 70 هنرمند تثبيت‌شده ماركت هستند كه مجموعه‌دارها دنبال آثارشان هستند. برخي هم در قيد حيات نيستند يا هنرمندان بسيار شناخته‌شده كه اعتبار جهاني دارند و هيچ مجموعه‌اي ممكن نيست بدون آنها اعتبار لازم را داشته باشد. مي‌ماند 30 تا 40 هنرمند كه حراج تهران مي‌تواند آنها را معرفي كند و اين شانس را به هنرمندان و خريداران بدهد كه با ايده‌هاي تازه و خلاقيت‌هاي جديد آشنا شوند. در مجموع، حراج تهران در يك دوره 10 ساله برگزاري‌اش حداكثر 300 نفر را مي‌تواند جابه‌جا كند‌. در حالي كه جامعه هنري حرفه‌اي ما 10 برابر اين تعدادي است كه حراج تهران در يك دوره 10 ساله مي‌تواند معرفي كند. پس بقيه بايد چه كار كنند؟ چرا بايد دايم حراج را نقد كرد؟ حتي اگر شما آن 300 نفر را انتخاب كنيد، باز هم كساني ناراضي خواهند بود.»او اين توضيحاتش را با يك مثال همراه مي كند: «به عنوان مثال در شهرهاي لندن و نيويورك 15 هزار هنرمند وجود دارد كه تحصيلات دانشگاهي دارند و كمتر از هزار نفر آنها مي‌توانند به حراج‌ها و گالري‌هاي درجه 1 و 2 راه پيدا كنند، بقيه چه كار مي‌كنند؟ لذا روشن است تا وقتي فقط حراج تهران فعال باشد، مي‌تواند جوابگوي كمتر از 10 درصد نخبگان هنري باشد. نوظهورها حتي شانس خيلي كمتري هم دارند. به نظر من، به جاي صرف انرژي براي مايوس و نااميد كردن برگزاركنندگان حراج تهران، بهتر است براي تقويت اين فرصت‌ها انرژي صرف شود. به جاي اينكه به‌خاطر چهار تا ايراد بگويند اصلا بهتر است اين اتفاق نيفتد، بهتر است به فكر هنرمندان باشند و اين فرصت را از آنها نگيرند.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون