نگاهي به بعد گرافيتي ديوارنوشتههاي تهران
همنوايي با هنجارهاي اجتماعي
گيتي عاصمي / ديوارنويسي از جمله اعمال تخريبي است كه به اموال و سرمايه ملي صدمه ميزند. گرچه سابقه اين پديده به دوران غارنشيني برميگردد؛ اما شكل جديد آن در دوران انقلاب صنعتي در جوامع غربي مشاهده شده است. در واقع زماني كه نابرابريها و تبعيضها به بالاترين حد خود رسيد، افراد سعي كردند خواستهها و شعارهاي خود را روي ديوارها درج كنند تا اگر به خواستههاي خود دست پيدا نميكنند، حداقل فشارهاي رواني و ذهني خود را تخليه كنند. در ايران نيز نخستين ديوارنويسيها در عصر مشروطه رخ داد. البته اين ديوارنويسيها بيشتر جنبه تبليغاتي و سياسي داشت تا تخريب؛ امروزه مطالب اجتماعي و شعارهاي سياسي جاي ديوارنويسيهاي قبلي را گرفته است و اين استفاده نابجا از ديوار منازل مسكوني، ادارات، مدارس، مغازهها و... براي درج آگهيها، تبليغات، تصاوير ناهنجار و جملات غيرمتعارف به شدت به زيبايي شهرها آسيب رسانده و باعث انتقال فرهنگ ناصحيح در محيطهاي مختلف جامعه شده و همچنين هزينههاي زيادي را براي شهرداري به منظور ترميم فضاي عمومي شهر به همراه داشته است.
هرچند امروزه با گسترش رسانههاي جمعي و اينترنت پديده ديوارنويسي كمتر شده ولي باز هم افرادي هستند كه به انگيزههاي متفاوت براي رساندن و انتقال پيامشان، ديوارنويسي را به عنوان بهترين رسانه انتخاب ميكنند. اما مساله اين است كه آيا نازيبا كردن چهره شهر براي برقراري ارتباط و بيان احساسات و انتقادات راه صحيحي است؟ براي جواب به اين سوال لازم است به صورت علمي در محيطهاي آموزشي و پژوهشي به اين مساله پرداخته شود تا بتوان با ريشهيابي علتهاي آن به ارايه راهكار و برنامهريزي درست پرداخت.
چه چيز نظم اجتماعي را به وجود ميآورد؟ چه عاملي همنوايي با هنجارهاي رسمي را در سطح جامعه فراهم ميكند؟ و علل همنوايي افراد با اين هنجارها چيست؟ ساختارهاي اجتماعي چه شرايطي را فراهم ميآورند كه در آن ساختارها واكنشهايي عليه هنجارهاي رسمي به وجود ميآيد؟ به عبارت ديگر برخي ساختارهاي اجتماعي چگونه فشار معيني را بر بعضي افراد جامعه وارد ميكنند كه اين افراد به جاي همنوايي، ناهمنوا ميشوند؟ پاسخ به اين سوالات كليد حل معماي ناهمنوايي با هنجارهاي رسمي است. مساله ناهمنوايي با هنجارهاي رسمي (قوانين) مسالهاي است كه از ديرباز ذهن روشنفكران و انديشمندان جامعه ايراني را به خود مشغول كرده است و هر يك از آنها از زاويهاي به اين مساله پرداختهاند و اين به خاطر كاركرد هنجارها در دستيابي به حقوق و فهم اين نكته توسط روشنفكران است، چراكه يگانه راه رسيدن به عدالت از بستر قوانين و هنجارها ميگذرد و اگر ابزارهاي كارآمدتري غير از قوانين براي رسيدن به عدالت وجود داشت حتما به آنها توجه ميشد. بنابراين بدون وجود هنجارها هيچ مساله يا آرمان اجتماعي حل و فصل نميشود. در همين خصوص يعني ناهمنوايي با هنجارها شاهد مثالي وجود دارد به نام ديوارنويسي كه مسالهاي جدي در حوزههاي فرهنگي، اجتماعي و حتي سياسي به حساب ميآيد به اين دليل كه نشان ميدهد در جامعه افرادي هستند كه به صورت هدفمند و ارادي يا به صورت غيرارادي تمايل دارند كه مشكلات دروني خود و جامعه را به بدترين شكل ممكن نشان دهند و آن از طريق ديوارنويسي در فضاي عمومي شهر است؛ فضايي كه بايد در حالت ايدهآل باعث ايجاد شور و نشاط در ميان شهروندان جامعه شود. اين تحقيق به دنبال آن خواهد بود كه ريشهها و عوامل بروز ناهمنوايي افراد در سطح خرد و كلان را در سطح جامعه بررسي كند. براي پرداختن به اين مهم در مباحث نظري به صورت مطلوب مطالبي بيان خواهد شد؛ اما هدف اصلي اين تحقيق تحليل محتوا و رسيدن به آگاهي به صورت تفكيك شده در مورد مضامين و محتواي ديوارنوشتههاست تا به كمك آن بتوان مشكلات و خواستهها و انتقادات بجا يا نابجا در ميان قشر محدودي از افراد جامعه را تحليل و ارزيابي كرد.
با استفاده از آنچه در شهر وجود دارد، ميتوان به اين نتيجه رسيد كه توجه به مسائل سياسي در شمال شهر تهران از فراواني بيشتري نسبت به جنوب برخوردار است. در جنوب تهران فراواني مشاهدات در ابعاد اجتماعي و اقتصادي و در مواردي مانند كار، طلاق و مشكلات مالي نسبت به شمال بيشتر است. اشكال و تصاوير در شمال شهر تهران شامل تصاويري از طبيعت و گروههاي موسيقي جديد غربي است اما در جنوب تصاوير انسان و حيوان بيشتر مشاهده شد. ديوارنوشتهها با محوريت كلمات در جنوب شهر تهران نسبت به شمال فراواني بيشتري دارد. نسبت اشعار، اسامي خوانندگان غربي، اصطلاحات رايج ماهوارهاي در شمال و جنوب شهر تهران و در مناطق بررسي شده برابر است و تفاوت مفاهيم بيشتر از لحاظ محتوايي است. در اطراف بيمارستانها نيز به صورت قابل توجهي شماره براي فروش كليه مشاهده ميشود. اما در شمال شمارهها و ارقام نوشته شده روي ديوارها بيشتر جنبه تبليغاتي و تجاري داشت. از مصاديق آن ميتوان به شماره كلاسهاي خصوصي براي تدريس موسيقي و تبليغ براي خريد قرصهاي لاغري اشاره كرد. نتايج نشان ميدهد كه بين منطقه جغرافيايي و تعداد ديوارنوشتهها رابطه وجود دارد، يعني هر چقدر منطقه جغرافيايي محرومتر باشد مردم بيشتر براي بيان خواستهها، انتقادات يا دلايل ديگر از نوشتن مطلب روي ديوار استفاده ميكنند. اين در حالي است كه در مناطق مرفه تعداد ديوارنوشتهها كمتر است و مضامين آن نيز تغيير قابل توجهي دارد. در يك ارزيابي كلي ميتوان اذعان داشت كه تفاوتهاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي موجود در شمال و جنوب شهر تهران يكي از دلايل اصلي بالاتر بودن تعداد ديوارنوشتهها در جنوب شهر تهران است.
محروميت نسبي و فقر نيز در بين كنشگران و افراد محروم ميتواند در عبور از قوانين و هنجارها موثر باشد. هرچه سطح ناتواني يا احساس ناتواني و فقر فرد بيشتر باشد دليلتراشي براي قانونگريزي او نيز افزايش مييابد كه روانشناسان اجتماعي به آن تكنيك خنثيسازي ميگويند. منظور از تكنيك خنثيسازي در قانونگريزي توسط افراد اين است كه اكثر افراد به طور روزمره و براي امور مختلف در مراكز دولتي، حوزههاي عمومي زندگي و كسب و كار به توجيه قانونشكني بر اساس انكار مسووليت شخصي ميپردازند و قانونشكني را حق عقبماندگي يا ناتوان بودن خود ميدانند كه ميتوانند به بازدههاي مثبت از طريق آن دست يابند.
فقدان آگاهي از قانون و هنجارها زمينهساز ديگري است كه كنشگران را به ناهمنوايي واميدارد. به دليل بيسوادي و جهل به قانون و به دنبال آن عدم دروني شدن قانون و هنجارها كنشگر خود را ملزم به رعايت آنان نميداند. اين عامل كه با متغير تاثيرگذار قبلي رابطه دارد باعث گرايش افراد به رفتارهاي خاصگرايانه، خودمحوري، انتساب و رفتارهاي عاطفي به جاي رفتارهاي عقلاني از نوع پارسونزي ميشود.
بررسي و تحليل محتواي مطالب درج شده روي ديوارهاي مناطقي از شمال و جنوب شهر تهران است كه كار تحقيقاتي وسيعي ميطلبيد كه از دو بعد نظري و عملي در رسالهاي به آن پرداخته شده است. در اين تحقيق در بعد نظري با استفاده از نظريههاي مختلف ابعاد اين مساله بررسي و در نهايت از نظريه ساختبندي گيدنز به عنوان چارچوب نظري استفاده شده كه به واسطه آن عوامل فردي و اجتماعي اثرگذار بر ديوارنويسي مانند مطلوبيت شرايط خانوادگي، پايگاه اجتماعي و اقتصادي، مطلوبيت شرايط آموزشي، رضايت از زندگي، احساس اجحاف، احساس تبعيض، افسردگي، بيگانگي سياسي، بيگانگي فرهنگي و اجتماعي، پرخاشگري، احساس ستيز با والدين، انتقامجويي، تمايل به خردهفرهنگ بزهكار و ضديت با جامعه مورد بررسي قرار گرفته است. از سوي ديگر با تحليل محتواي مطالب نوشته شده روي ديوارها مولفههايي مانند مسائل سياسي، مسائل فرهنگي، مسائل اجتماعي، اشكال و تصاوير بررسي شده است. اين تحقيق راهكارهايي را براي كاهش رفتارهاي تخريبي پيشنهاد كرده كه بحث تفضيلي آن در حوصله روزنامه نيست اما به طور خلاصه ميتوان آنها را اين گونه فهرست كرد:
راههاي كاهش رفتارهاي تخريبي:
1- كاهش شكاف طبقاتي و رفع محروميت
2- كنترل متغيرهاي محيطي مانند از بين بردن و امحاي علايم تخريبهاي قبلي و ديوارنوشتهها در اسرع وقت كه به شدت از احتمال تكرار اين رفتارها ميكاهد.
3- تشديد و تقويت كنترلهاي محيطي بالاخص در اماكني كه احتمال وقوع چنين رفتارهايي وجود دارد ضروري است.
4- اطلاعرساني و آشنا ساختن شهروندان به ابعاد اين پديده بالاخص در مناطق پايين شهر و آگاهساختن آنها از عواقب حقوقي سنگين رفتارهاي از اين دست و جرم بودن آن ميتواند نقش بازدارندهاي در كنترل اين رفتارها داشته باشد.
5- مشاركت اجتماعي شهروندان در زمينه زيباسازي شهري
6- تدوين و ارايه برنامههاي آموزشي براي مدارس و دانشآموزان مقاطع راهنمايي و دبيرستان درخصوص معرفي اين پديده و آسيبهاي آن
7- افزايش مراكز مشاوره اجتماعي در محلات و مدارس جهت مشاوره و رواندرماني
8-مطلوب ساختن شرايط محيط زيست و توجه به امور زيباشناسي در ساخت اموال و احداث اماكن عمومي