جدال بيپايان مصباح با هاشمي
آيتالله مصباحيزدي: هاشميرفسنجاني به من افترا ميزند
ادامه از صفحه اول
(ر.ك: كارنامه و خاطرات، دورانمبارزه، صص 196-195) هاشميرفسنجاني نشريه سياسي و مصباحيزدي نشريه اعتقادي منتشر ميكردند. اين شايد كليد ورود به اختلاف اين دو آيتالله است. هاشمي سياستمدار و مصباح ايدئولوگ در ظاهر نبايد با يكديگر تقابلي داشته باشند اما تقابل از جايي شروع ميشود كه آيتالله مصباح علاوه بر تئوريپردازي وارد فعاليت سياسي علني ميشود. اينجاست كه هاشمي تخالف نظريات او با سياستورزي انقلابي را گوشزد كرده و در مواقعي با آن به مقابله برميخيزد تا يكي از اختلافات ديرينه در انقلاب اسلامي مربوط به آيات هاشميرفسنجاني و مصباحيزدي باشد. اين دو دهههاست كه با يكديگر نه تنها در شيوه سياستورزي كه در مباني نظري نيز اختلاف دارند. اگر در ميانه دهه چهل هاشمي موافق حمايت از تمام مبارزين عليه شاه بود اما مصباح برخلاف هاشمي روي حجت شرعي تاكيد ميكرد و ميگفت تا حمايت از يك گروه برايش حجت شرعي نداشته باشد آن را انجام نخواهد داد. البته آيتالله مصباح امروز نيز با همان حجت شرعي سياستورزي ميكند. نمونهاش در انتخابات رياستجمهوري گذشته بود كه به گفته آيتالله يزدي كار جامعه مدرسين را تا مرز انشعاب پيش برد. آيتالله مصباح اينبار در گفتوگو با نشريه عصر انديشه حملات جديدي به هاشمي كرده كه دور از ذهن نيست با پاسخ تند هاشمي مواجه شود. روز گذشته در خبري كه خبرگزاري تسنيم مخابره كرد بخشهايي از گفتوگوي آيتالله مصباح با پيام فضلينژاد از اعضاي ارشد سابق روزنامه كيهان و سردبير عصر انديشه منتشر شد. آيتالله مصباحيزدي در پاسخ به مطلبي مبني بر اينكه «اخيرا آقاي هاشمي رفسنجاني گفت: تمدني كه امام ميخواست اين انقلاب ايجاد كند، دچار انحراف شده است و حتي از شما به عنوان يكي از تحريفگران امام نام ميبرند»، اظهار داشت: كساني كه ما را متهم به تحريف ميكنند [آقاي هاشمي رفسنجاني]، در واقع افترا ميزنند و افترا از قديميترين شگردهاي شيطاني است. يكي از نعمتهاي الهي كه خدا در اين قرن به ما داد، وجود امام بود. اگر امام را تحريف كنند، يعني دارو را تبديل به سم كردهاند. نتيجه اين است كه بهجاي بهبود، مرگ خواهد بود.
كفران نعمت نتيجهاي جز اين ندارد و اين يك قاعده قطعي و استثناناپذير الهي است. براي همين، همانطور كه رهبري فرمودند اگر راه امام گم شود، ملت ايران سيلي ميخورد. جامعه ما در حال رشد است و هرقدر جامعه رشد ميكند، امتحانها و فتنههاي آن پيچيدهتر و سنگينتر ميشود. عضو مجلس خبرگان رهبري با اشاره به «رفوزه شدن برخي بستگان امام» گفت: در سالهاي ابتداي بعثت، از جمله ماجراي وفات رسول خدا، بسياري از بستگان و اصحاب پيامبر رفوزه شدند. آن امتحان براي ١٤٠٠ سال پيش بود و از آن زمان جامعه رشد بيشتري كرده است. آن زمان برخي بستگان پيامبر عامل انحراف بودند و رفوزه شدند و اكنون برخي بستگان امام خميني(ره) برخي حق را ميشناسند، اما مانند ابوجهل تا پاي جان آن را انكار ميكنند. روح برتريطلبي، قانع نشدن به حق خود و تسليم نشدن در برابر حق از عوامل رواني است كه برخي آگاهانه و عامدانه حق را انكار ميكنند، و حتي در مقابل حق سرمايهگذاري ميكنند. ما منطق، ارزشها، سيره پيامبر و اهل بيت را داريم، اما آسيبي كه همه اينها را مخدوش ميكند، تحريف است. آيتالله مصباحيزدي با بيان «گاهي براي تحريف امام به متشابهات كلام امام استناد و شأن نزول آن را انكار ميكنند» ابراز كرد: تحريفگران با ابزارهاي مختلف از جمله جنگ رواني و افترا و تهمت به ميدان آمدهاند و براي آنها هدف وسيله را توجيه ميكند، اما ما جز حق را نبايد ترويج كنيم و جز از وسيله حق نميتوانيم استفاده كنيم. دشواري مهم اين است كه تحريفگران از تاكتيكهاي متنوعي استفاده ميكنند كه ميتواند عموم مردم و خصوصاً جوانان را تحت تاثير قرار دهد و بفريبد. وي ادامه داد: اين معادله نابرابر، ميتواند اراده طرفداران حق را تضعيف كند و سبب ميشود كساني كه به حق باور دارند و ميخواهند خدمت كنند، تصور كنند كه نميتوان كاري كرد، اما ما يك چيز داريم كه اهل باطل ندارند و آن پشتيباني الهي و از جمله آن امدادهاي غيبي است. در ميان روحانيون طراز اول سياست در ايران امروز آيتالله مصباحيزدي از يك نظر با تمامي آنها تفاوت دارد. او در دوران حيات امام خميني در هيچ سمتي توسط ايشان منصوب نشد و حتي برخي چهرههاي سياسي در ميان خاطرات خود نقل كردهاند كه حضرت امام نسبت به انتصاب يكي از نزديكان وي به سمت حساسي در سپاه پاسداران اعتراض كردند و تلويحا او را مروج برخي افكار ايشان دانستند. اين موضوع البته هر بار پس از مطرح شدن با واكنش تند حاميان آيتالله مصباح مواجه شد، چه آنكه پس از درج مطلبي با اين مضمون در سايت تابناك وابسته به محسن رضايي، حسين شريعتمداري در دفاع آن فرد و آيتالله مصباح حمله شديدي به محسن رضايي كرد. پس از آن نيز در مراسم چهلمين روز درگذشت حجتالاسلام توسلي، موسوي لاري بار ديگر اين خاطره را نقل كرد و اينبار با واكنش علي سعيدي، نماينده ولي فقيه در سپاه مواجه شد. هر چه هست در تاريخ نشاني از نزديكي آيتالله مصباح به حضرت امام در يك دهه پيش از انقلاب و يك دهه پس از آن ديده نميشود. او نه در شوراي انقلاب عضويت داشت و نه در ميان حلقه اول تصميمسازان سالهاي ابتدايي انقلاب بود. رضا صنعتي، نويسنده چهار كتاب است كه دو كتاب درباره مصباح و دو كتاب درباره هاشمي نوشته است. او كه در رديف حاميان آيتالله مصباح قرار دارد طي مصاحبهاي با هفتهنامه پنجره كه سال گذشته انجام شد به خاطرهاي از ديدارش با هاشمي اشاره ميكند: «ديداري با آيتالله هاشمي رفسنجاني فراهم آمد. در آنجا از ايشان نيز كيفيت اين ماجرا را جويا شدم. حكايت ايشان از اين ماجرا گرچه با نقل قول آقاي كروبي و نيز آنچه اخيراً منتشر شده است، تفاوتهايي در برخي تعابير داشت، اما وجه مشترك همه آنها عدم همراهي آيتالله مصباح با انقلاب بود. من در آن جلسه اشكال كردم كه اعلاميههاي متعددي از سال 42 وجود دارد كه حاكي از همراهي آقاي مصباح با نهضت است. آقاي هاشمي گفتند: بله! من هم در خاطراتم به برخي از فعاليتهاي ايشان اشاره كردهام اما اين مربوط به يك مقطع خاص بود و بعد ادامه پيدا نكرد. من باز اشكال كردم كه حتي در سالهاي 56 و 57 اعلاميههايي با امضاي ايشان موجود است. آقاي هاشمي پاسخ دادند: از سال 46 تا 56 چه چيزي هست؟! بعد اضافه كردند كه در سال 56 و 57 خيليها همراه شدند؛ اما از 46 تا 56 ايشان همراهي نميكردند.»اما در خاطرات رهبر معظم انقلاب كه در كتاب شرح اسم آمده در مورد تشكيلات مخفي برخي طلاب و فضلاي قم و نقش آيتالله مصباح آمده است: «آقاي مصباح تا آخرش هم الحمدلله گير نيفتاد، از بس كه ايشان آرام و با ملاحظه كار ميكرد.»
جدال خاطراتي بر سر مبارزه با شاه
«آقايي ميگفت مبارزه با شاه حرام است، ميخواهم كار علمي كنم. از كمفروشي اين آقا، كار به جايي رسيد كه رهبري 10 سال با او قهر بودند.» هاشمي اين خاطره را بدون آنكه نامي از «اين آقا»ي خاطراتش ببرد، تعريف كرد تا بلافاصله «دفتر آيتالله مصباحيزدي با انتشار بخشهايي از يك گفتوگوي منتشر نشده از آيتالله مصباحيزدي با حبيبالله عسگراولادي را روي خروجي خود قرار دهد كه به اختلاف او با هاشميرفسنجاني بر سر «منافقين» مربوط ميشد. همين اقدام دفتر آيتالله مصباحيزدي كافي بود تا مشخص شود «اين آقا»ي خاطره هاشميرفسنجاني كسي نيست جز آيتالله مصباحيزدي. ماجرا از آنجايي شروع شده بود كه سايت آيتالله هاشمي، حاشيههاي ديدار رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام و خانواده شهيد قدوسي را منتشر كرد؛ ديداري كه در آن، هاشمي با نقل خاطرهاي از سال ۴۸ گفته بود: «دو نفري - به اتفاق آقاي خامنهاي - صبحانه رفتيم منزل آقاي قدوسي. اين آقا هم آنجا بود. نشستيم تا ظهر با او بحث كرديم تا قانعش كنيم براي ادامه مبارزه. آخرش هم گفت من مبارزه با شاه را حرام ميدانم! آقاي خامنهاي از او پرسيدند: دليلت چيه؟ آن آقا در جواب گفته بود: مبارزهاي كه مجاهدين و چپيها در آن باشند، حرام است! آقاي خامنهاي هم به تلخي به او گفته بود: اگر اهل مبارزه نيستي، خب مبارزه نكن ولي لااقل مبارزه را با اين حرفها خراب نكن!... از كمفروشي اين آقا، كار به جايي رسيد كه رهبري ۱۰ سال - تا ابتداي انقلاب - با او قهر بودند.»بيان همين خاطره هم با واكنش سايت دفتر آيتالله مصباح مواجه شد. اين سايت بلافاصله، بخشهاي منتشرنشدهاي از صحبتهاي آيتالله مصباح با مرحوم عسگراولادي را منتشر كرد؛ سخناني كه به نوشته دفتر آيتالله مصباح، يازدهم آبان ماه سال ۹۰ و در جريان ملاقات عسگراولادي با او بيان شده و در ميان اين صحبتها، مصباح با اشاره به مبارزات پيش از انقلاب گفته: «پيش از پيروزي انقلاب، مقام معظم رهبري و آقاي هاشمي رفسنجاني توسط آقاي قدوسي وقتي تعيين كردند كه براي صبحانه به منزل ما تشريف ميآورند. در آن جلسه صبحانه غير از اين دو بزرگوار، شخص ديگري نبود. آقاي هاشمي عنان سخن را به دست گرفتند و از اينجا شروع كردند كه ما سالها با هم همكاريهاي فرهنگي و سياسي داشتيم، اما مدتي است كه تو كنار كشيدي و با ما نيستي... مساله شريعتي و شهيد جاويد و... را بايد كنار گذاشت. حتي ما با ماركسيستها بايد اتحاد داشته باشيم! ما بايد با تمام گروههايي كه ضدامپرياليسم هستند از ماركسيستها، مجاهدين، طرفداران شريعتي تا طرفداران صالحي نجفآبادي و ديگران اتحاد داشته باشيم و مخالفت را كنار بگذاريم و فقط با امپرياليسم مبارزه كنيم! گفتم: مطرح كردن صالحي كه ديگر معنا ندارد، ولي از من چه ميخواهيد و پيشنهادتان چيست؟ گفتند: بيا و با مجاهدين همكاري كن!... گفتند: نماز شبشان ترك نميشود، ماهانه ۱۲ هزار تومان حقوق ميگيرند و از اين مقدار فقط ۵۰۰ تومانش را مصرف و بقيهاش را صرف مبارزه ميكنند، چنينند و چنانند. گفتم: همه اينها را كه فرموديد درست است، اما براي شما حجت است و براي من حجت نيست. من تا كسي را نشناسم كه براي اسلام كار ميكند، با او همكاري نميكنم. از اول تا آخر اين گفتوگو مقام معظم رهبري هم نشسته بودند و هيچ نميگفتند و فقط صحبتهاي آقاي هاشمي بود و جوابهاي بنده. پس از اين گفتوگو آقاي هاشمي با ناراحتي منزل ما را ترك كردند و رفتند.» اما در ادامه اين روايت از قول مصباح روي مساله كمك هاشمي به سازماني كه در بدو تاسيس و تا قبل از تغيير ايدئولوژي، با عنوان «مجاهدين خلق» شناخته ميشد تاكيد شده و آمده است: «كمكهاي آقاي هاشمي به منافقين را نيز نبايد فراموش كرد. چه پولهايي كه به آنها داد. در حال حاضر هم نميگويم كه آنها كار بدي كردند. شايد وظيفهشان در آن شرايط همان بود، اما من چون حجتي نداشتم، مشاركت نكردم.»
مغايرتهاي دو روايت
جداي از تفاوتهاي روايت مصباح و هاشمي درباره جزييات ديدار، كه يكي معتقد به انجام آن در منزل شهيد قدوسي و ديگري معتقد به انجام ديدار در بيت آيتالله مصباح است و به روايت اول، مقام معظم رهبري بعد از اين ديدار، تا ۱۰ سال با مصباح حرف نزده و به روايت دوم، فقط هاشمي با دلخوري منزل او را ترك كرده، تنها نكته مورد تاييد هر دو طرف، حمايت هاشمي از مجاهدين اوليه است. حمايتي كه البته بسياري از روحانيون انقلابي پيش از انقلاب، در آن با هاشمي همراه بودهاند و حالا دفتر آيتالله مصباحيزدي از آن با عنوان «حمايت از منافقين» ياد كرده است. اما آنچه بيش از همه محل تامل به نظر ميرسد، حساسيت سايت آيتالله مصباح و چهرههاي نزديك به اين روحاني سرشناس قم است. آنها هر بار كه خاطرهاي از قول هاشمي درباره گذشتهشان منتشر ميشود، بلافاصله سعي ميكنند با انتشار مطلبي كه خاطره هاشمي را مورد تشكيك قرار ميدهد، با او مقابله به مثل كنند. كاري كه محمد هاشمي، برادر آيتالله هاشمي درباره علتش، گفته بود: «در شرايط فعلي عدهاي به دنبال ميراثخواري انقلاب هستند و ميخواهند از اين خوان بهرهاي به نفع خودشان ببرند. طبعا اين افراد كساني كه سابقهاي در انقلاب دارند، با امام رابطه نزديكي داشتهاند و در جريان ريز مسائل هستند را مانعي براي خود ميبينند. بنابراين سعي ميكنند قصاص قبل از جنايت كنند. سعي ميكنند خاطرات آيتالله هاشمي را زير سوال ببرند كه اگر روزي بيان شد، بگويند ما كه گفتيم آقاي هاشمي خاطرات مخدوشي دارد و قابل استناد نيست. »بعد از انتشار اين مطلب در سايت آيتالله مصباحيزدي، سيد حميد روحاني در گفتوگويي با خبرگزاري تسنيم گفت: «اظهارات آقاي هاشمي اگر درباره آيتالله مصباح بوده باشد، واقعيت ندارد.» او تاكيد كرده «واقعا اين اظهارات از آقاي هاشمي درباره آقاي مصباح بوده باشد، عجيب است چرا كه خود ايشان هم ميدانند كه آقاي مصباح از شاگردان ممتاز و مبارز حضرت امام بود كه از آغاز نهضت مبارزه، امام را ياري كرد.» او همچنين توضيح داده است كه «يكي از اختلافات آقاي مصباح و هاشمي درباره سازمان مجاهدين يا همان سازمان منافقين بود؛ آيتالله مصباح بنا به بصيرتي كه داشتند، حمايت ازسازمان مجاهدين (منافقين) را حرام ميدانستند اما آقاي هاشمي در برههاي برخلاف نظر آقاي مصباح بعضا از اين گروه حمايت ميكرد. لذا آقاي مصباح حمايت از اين سازمان را حرام ميدانست نه مبارزه با شاه را.»به نظر ميرسد با اظهارات جديد آيتالله مصباح دور جديدي از خاطرات مبارزين نسل اول انقلاب رونمايي شود. حالا بعيد نيست به زودي آيتالله هاشميرفسنجاني پاسخهاي تندي به اين اظهارات ارايه كند.