چه رمزهايي در جوابيه احمدينژاديها به صادق خرازي وجود دارد؟
احتمال كانديداتوري احمدينژاد در انتخابات 96
مجتبي حسيني/ سيدمحمدصادق خرازي در نخستين همايش تشكيلاتي حزب نداي ايرانيان، محمود احمدينژاد را نماد تمام عيار انحراف دانست و در بخشهايي از حرفهاي پركنايه و گلايه خود گفت كه «حزب ندا تمام تلاش خود را ميكند كه انحراف از كشور رخت بربندد و اين انحراف را در وجود احمدينژاديسم به عنوان يك فرهنگ ميبيند. ما ميخواهيم كه خط انحراف از كشور برود ولو خون بخواهد.» گفتن همين جملات كافي بود تا علياكبر جوانفكر و عبدالرضا داوري در مقام مردان رسانهاي محمود احمدينژاد براي رييس شوراي مركزي حزب تازه تاسيس نداي ايرانيان دست به قلم ببرند و جوابيه بنويسند؛ جوابيههايي كه شباهتهاي زيادي به ادبيات محمود احمدينژاد در آن مناظره تاريخي انتخابات 88 داشت و همان خط را به نام پاسخ دادن به صادق خرازي دنبال كرده است. جوانفكر و داوري جداي از آنكه صادق خرازي را نماينده اوليگارشي معرفي ميكنند اما تلاش كردهاند تا بگويند كه خرازي سرباز بازياي شده كه هاشميرفسنجاني و برخي اصولگرايان طراحي كردهاند. براي اثبات اين ادعا هم زمين و زمان را بهم دوختهاند، حرفهايي زدهاند كه خودشان هم ميدانند خريداري ندارد اما به هر حال رمزهايي در ميان خطوط جوابيه اين دو عنصر رسانهاي احمدينژاد وجود دارد كه بايد به گشايش آنها اقدام كرد. اما به واقع صادق خرازي كجا را هدف گرفت كه احمدينژاديها تاب و توان تحمل آن را نداشتند ؟و چرا از ميان صف بلندبالايي كه در اعلام برائت از احمدينژاد طي سه سال گذشته در جناحين سياسي كشور تشكيل شده، احمدينژاديها اقدام به ارسال جوابيه براي صادق خرازي كردهاند؟ چه مسائلي در اظهارات صادق خرازي نهفته بود كه اعوان و انصار محمود احمدينژاد را نگران و آشفته كرد؟زير پوست دوئل كلامي صادق خرازي با اين دو مريد محمود احمدينژاد چيست؟ آيا جوانفكر و داوري آمده بودند تا جواب صادق خرازي را بدهند يا آنكه جوابيههايشان به نوعي اعلام خبر كانديداتوري محمود احمدينژاد براي انتخابات رياستجمهوري سال 96 بود؟ براي پاسخ به اين سوالها بايد به جملاتي كه اين دوچهره رسانهاي محمود احمدينژاد انتخاب كردهاند، رجوع كرد و فهميد با چه خاستگاهي اين كلمات انتخاب شده و چه اتفاقي در اردوگاه احمدينژاديها در مرحله تنظيم و تكوين است.
انتقام از هاشمي براي ساخت واژه «جريان انحرافي»
علياكبر جوانفكر سعي كرده تا با تفكيك جملات و بررسي كليدواژههايي صادق خرازي در كنگره ندا، انگارههاي ذهني رييس شوراي مركزي حزب نداي ايرانيان را روشن سازد. بر همين اساس او از ميان همه حرفهايي كه صادق خرازي گفته، چهار كليدواژه؛ «انحراف، احمدينژاديسم، فرهنگ احمدينژاديسم و خون» را بزرگنمايي كرده تا با استمساك به آنها، مخاطبان و پيگيران اين جدال كلامي را متقاعد سازد كه صادق خرازي تحت مديريت هاشميرفسنجاني براي مقابله با محمود احمدينژاد قرار گرفته است. همين است كه او در نخستين بندهاي جوابيه خود و در توضيح اينكه جريان انحرافي چگونه وارد ادبيات سياسي ايران شد، مينويسد: «انحراف»، در قالب يك مفهوم سياسي، محصول تلاش عناصر گرد آمده در اتاق فكر تحت مديريت آقاي هاشميرفسنجاني در پنج سال پيش است كه با استفاده از شبكه سياسي، تبليغاتي و مذهبي تحت نفوذ وي، در فضاهاي سياسي، فكري و مذهبي توزيع و منتشر گرديد... حاصل اين تلاش خباثتآميز، خلق يك موجود غيرواقعي و به ظاهر خطرناك به نام «جريان انحرافي» بود. مترسكي كه از يك سو دستگاههاي نظارتي را به جان دولت دهم انداخت و از سوي ديگر، در انتخابات مجلس نهم، به مستمسك بلامنازع شوراي نگهبان براي رد صلاحيت همه نامزدهايي تبديل شد كه به نحوي در دولت كار و تلاش دكتر احمدينژاد منشأ خدمت به آرمانها و ارزشهاي انقلاب اسلامي بودند.»
اصولگرايان بازي خورده هاشمي
جوانفكر در ادامه اصولگرايان را فريب خورده بازي طراحي شده هاشميرفسنجاني ميداند و مدعي ميشود كه؛ «مدعيان اصولگرايي به ابزاري قطعي براي ايجاد خوف و هراس از اين مترسك دستساز هاشميرفسنجاني تبديل شدند، تا آنجا كه امروز، پذيرفتن اين خطاي روشن استراتژيك را به مثابه سركشيدن جامزهر تلقي ميكنند و براي فرار از يك مرگ سياسي، آشكارا ترجيح ميدهند به مثابه طبالاني مبتلا به جهل و جنون، همچنان بر همان طبلي بكوبند كه همگان ميدانند توخالي است.»علياكبر جوانفكر در ادامه با بيان اينكه، احمدينژاديسم مظهر ناب تفكر انقلابي و انديشههاي امام خميني است، صادق خرازي را «عنصر وادادهاي» معرفي كرده كه «هدفش نه ضديت با تفكر امام و انقلاب، بلكه مقابله با تفكر يك نفر به نام احمدينژاد است.» ميانههاي جوابيه جوانفكر و پس از حمله به هاشميرفسنجاني و بازي خوردن اصولگرايان درباره پرونده احمدينژاد ميشود فهميد كه علت اصلي نگراني احمدينژاديها كجاست. جايي كه او نوشته است: «اين حقيقت، آنقدر روشن و گوياست كه دستگاههاي تبليغاتي دشمن و عوامل داخلي او قادر به كتمان و پنهانسازي آن از پيش چشم مردم نيستند و با وجود تمامي تلاشهاي صورت گرفته توسط عوامل داخلي امريكا، انگليس و رژيم صهيونيستي، شاهد شكلگيري يك مطالبه روزافزون ملي براي بازگرداندن دكتر احمدينژاد به عرصه مديريت عالي اجرايي كشور هستيم.»
پردهبرداري از كانديداتوري احمدينژاد براي انتخابات 96
«بازگرداندن احمدينژاد به عرصه مديريت عالي اجرايي كشور» نه آنكه تنها شاهبيت جوابيه علياكبر جوانفكر باشد كه نشان و نشانهاي از مختصات و مشخصات ذهني و فكري جريان احمدينژاد و برنامه سياسي آنان براي آينده است. اين جملات جوانفكر به قدري واضح و گوياست كه ميشود فهميد احمدينژاديها به دنبال زمينگير شدن دولت حسن روحاني و تكرار رياستجمهوري محمود احمدينژاد هستند و براي رسيدن به اين هدف آمادگي هر كاري را دارند. شايد يكي از كارهايي كه احمدينژاديها براي رسيدن به اين هدف در نظر دارند مقابله با افراد شاخصي است كه اقدام به افشاگري درباره مديريت هشت ساله محمود احمدينژاد كرده و ميكنند. بيترديد همين نگاه است كه باعث شده تا جوانفكر در ادامه با پذيرش اينكه جريان احمدينژاد يك جريان انحرافي است به هاشمي، كانديداهاي معترض به انتخابات 88 و رييس دولت اصلاحات بتازد و بنويسد: «خون» كليدواژه ديگري از سخنان آقاي صادق خرازي است. او گفته است كه بايد با گرايش روزافزون جامعه به احمدينژاد مقابله كرد ولو خون بخواهد. ابراز چنين سخناني از سوي يك مقام حزبي و سياسي در هر كشور دمكراتيكي با تبعات سنگين سياسي و قضايي، از جمله سلب صلاحيت سياسي آن فرد مواجه ميشود و در حيرتم كه چگونه دستگاههاي نظارتي ايران نسبت به اين سخنان تحريكآميز و خطرناك، سكوت اختيار كرده و هيچ واكنشي نشان نداده است؟ »جوانفكر بازهم به بهانه پاسخگويي به صادق خرازي از پشت پرده برنامههاي جريان احمدينژاد براي سال 96 و حضور محمود احمدينژاد در انتخابات رياستجمهوري پردهبرداري كرده و نوشته است: «آقاي صادق خرازي ميداند كه سال ۱۳۹۶ ميتواند با درس بزرگي براي صاحبان زر و زور توام باشد؛ درسي كه در نتيجه آن مردم بهطور واقعي بر سرنوشت خويش حاكم خواهند شد و دشمنان قسم خورده اين ملت نيز تودهني سختي خواهند خورد.»
پرزنتيشن احمدينژاديسم با حمله به صادق خرازي
عبدالرضا داوري، مدير مسوول سابق روزنامه خورشيد كه پس از پايان دولتداري محمود احمدينژاد اقدام به انتشار روزنامه الكترونيكي «هما» كرده بود همچون علياكبر جوانفكر به بهانه جواب دادن به سيد محمد صادق خرازي اقدام به معرفي احمدينژاديسم در فضاي سياسي و مديريتي كشور كرد. هر چند متن پاسخ داوري به خرازي كوتاه و پركنايه بود اما بيشك تريدي نيست كه نام صادق خرازي بهانهاي بيش براي معرفي دوباره محمود احمدينژاد جهت بازيگري در عرصه كلان سياسي كشور نبوده است. داوري تلاش كرده تا بگويد صادق خرازي نماد اشرافيت بوروكراتيك و اليگارشي است و همين است كه در ابتداي جوابيهاش به صادق خرازي او را «دامت اشرافيته» معرفي ميكند. البته تشكيك وارد كردن به حزب نداي ايرانيان از ديگر اهداف پاسخنامه داوري به خرازي است اما همه اينها حرف اصلي اين عنصر رسانهاي محمود احمدينژاد نبوده است، چراكه او در بخشهاي پاياني جوابيه كوتاه خود اقدام به معرفي احمدينژاديسم به عنوان يك مكتب كرده و بر همين اساس نوشته است: «احمدينژاديسم كابوس اصحاب زر و زور و تزوير است. احمدينژاديسم كابوس اصحاب سقيفه است، احمدينژاديسم احياگر جريان پوياي توحيد و عدالت در اين مقطع حساس تاريخي است و سرآخر آنكه احمدينژاديسم مقاومترين جريان اجتماعي در برابر انحراف و تحريف خط امام و انقلاب است و بر همين اساس تودههاي ايراني نگراني اعضاي برجسته شبكه اشرافيت بروكراتيك ازاحمدينژاديسم را درك ميكند اما زينهار كه احمدينژاديها را از خون و نبرد نترسانيد، چه آنها اهالي ميدان جهاد و شهادتند.»ارسال همين دو جوابيه توسط علياكبر جوانفكر و عبدالرضا داوري به سيد محمد صادق خرازي و پردهبرداري از كانديداتوري احتمالي محمود احمدينژاد در انتخابات رياستجمهوري سال 96 كافي بود تا رييس شوراي مركزي حزب نداي ايرانيان طي سخناني در مشهد هم پاسخ اين دو چهره جريان احمدينژگاد را بدهد و هم آنكه هويت اعتقادي و سياسي اين جريان را افشا كند. صادق خرازي در مراسم افطاري اصلاحطلبان آسايشگاه معلولين در موسسه فياض بخش مشهد گفته است: « انحراف و التقاط دو لبه يك تيغ خطرناكي است كه ايمان و امان مردم را تهديد ميكند، برخي با بيان نظرياتشان انحراف را در رنگرزي و فرصتطلبي آميخته كردهاند و باعث انحراف در جامعه شدهاند آنچه طي يك دهه گذشته در ايران رخ داده است انحرافات سازمانيافته است. اگر به تاريخ برگرديم انحراف اخباريون منتج به پديده باورهاي شاذ شد و تاريخ نشان ميدهد با سوءاستفاده از باورها و اعتقادات مردم و بهرهگيري از روحيه پاك مردم نحلههاي ازلي و بهايي و بابيگري شكل گرفت. آن كسان كه نماز شب ميخواندند كه خدمت امام عصر برسند پس از مدتي ادعاي امام زمان بودن، سپس ادعاي پيامبري و رسالت و پس از آن ادعاي خداوندي كردند.» سيدمحمدصادق خرازي در بخش ديگري از اظهارات خود خطاب به احمدينژاديها گفت: «10 سال تمام شما با امكانات و ابزارهاي تبليغاتي بهدنبال فريب مردم بوديد، شعار عدالت را كه مهمترين و ارزشمندترين شعار اصيل انقلاب و تحقق عدالت اجتماعي است به بد نامي كشانديد. سوال بزرگ اين است آيا با دست ناپاك و رفتار دوگانه ميتوان منجي بشر بود و ميتوان مبشر عدالت و فريادگر ضد استثمار، استبداد و استعمار بود. آري ما براي تحقق امر به معروف آماده هستيم خون خودمان را تقديم كنيم و چه ارزشي بالاتر از اينكه به آرزوي خود يعني شهادت برسيم.» رييس شوراي مركزي حزب نداي ايرانيان در ادامه اظهارات خود به جوانفكر و داوري كه خبر از «بازگشت احمدينژاد به عرصه مديريت عالي اجرايي كشور» دادهاند، گفته است: «تهديد نكنيد، ملت ايران بيدار است. مردم ايران به پشتوانه مجاهدتهاي طولاني و تقيد به مباني ديني همواره در باورهاي خود دچار لغزش نخواهد شد.» خرازي با بيان اين جملات از برخي دلواپسنماييهايي كه هدفش دولتستيزي است رمزگشايي كرده و گفته است: «مردم نيت دلواپسان را نيك ميدانند و مقصود آنها را خوب ميفهمند.» خرازي افزوده است: «ما درك ميكنيم چرا دلواپسان دولتستيزي ميكنند. آنان بسان نامحرمان ميخواهند فرار رو به جلو بكنند و نميخواهند پاسخگوي عملكرد هشتساله خود باشند.» صادق خرازي افزود: «آقايان دولتمردان سابق متوجه نيستند كه در خلوت چه صحبتهايي عليه انقلاب و محكمات آن كرده وميكنند. من گفتم با صداي بلند هم گفتم براي فريضه امر به معروف خون كمترين هديهاي است كه خواهيم داد. براي افشاي انحراف و براي مقابله با التقاط بايست خون بدهيم تا پردهها كنار زده شود تا مدعيان بهرهبردار از مقدسات مردم افشا شوند.» خرازي افزود: «سياست خارجي آنها دشمن شادكن شده بود چرا كه اينان منافع ملي را قرباني اميال خودشان كرده بودند و اگر زيركي و هوشمندي رهبري نبود معلوم نبود كه اين آقايان چه بر سر كشور آورده بودند. برهمين اساس ما ترجيح ميدهيم سكوت كنيم چون مقلد رهبري هستيم، ما اهل شريعت هستيم نه مثل آنان كه طريقتي ميانديشند و خيمه انقلاب را آلوده كرده و ميكنند.»