• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3287 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۱۶ تير

سعادت لرزان مردمان تيره‌روز به صحنه مي‌رود

كمي نگاه‌مان را از پايتخت فراتر ببريم

اعتماد: «سعادت لرزان مردمان تيره‌روز» سرانجام به صحنه خواهد رفت. اثري كه در جشنواره نوزدهم تئاتر فجر تقريبا همه جايزه‌ها را درو كرد و حالا با همان گروه قبلي، جز يك نفر، دوباره اجرا خواهد شد. ستاره اسكندري، بازيگر نقش روح‌انگيز همان سال جايزه نقش اول زن را گرفت و حالا دوباره اين نقش را ايفا خواهد كرد. او در گفت‌وگو با «اعتماد» در پاسخ به اين سوال كه آيا الان بازي اين نقش برايش سخت‌تر است يا آن موقع، مي‌گويد: «هر دو اجراهاي سختي هستند و اصولا فضاي اين كار فضاي سنگين و نفسگيري است». اما شكي نيست كه در 15 سال گذشته فضاي فرهنگي ما تغيير كرده اما آيا تغيير فرهنگي در اين سال‌ها تغييري در بازي‌ها و فضاي كار نيز ايجاد كرده است؟ «آره به نسبت. يعني سعي شده باز‌هاي ما به سمت استيليزه شدن (خلوت شدن) برود. فضاي كلي و نوع دكور ناتورال آن موقع كه شما احساس مي‌كرديد در يك خانه را بازكرده‌ايد و داخل شده‌ايد به يك انتزاع رسيده، اما سعي شده در اين فضاي انتزاعي بازي‌ها بنياد رئاليستي خودش را حفظ كند. اما كمي موجزتر و با آگاهي بيشتر در صحنه حضور داشته باشيم.» سعادت لرزان... تصويري از دهه60 ارايه مي‌دهد. دوره‌اي كه حيات اجتماعي رنگ بخصوصي داشت و همين مي‌توانست به بازيگران در رسيدن به نقش و درك فضاي اثر كمك شاياني باشد. اما ستاره اسكندري معتقد است ماجرا خيلي هم مختص آن دهه نيست. «كافي است كمي تاريخ سرزمين‌مان را بدانيم. درعين حال ممكن است خود حادثه‌اي كه در اين كار اتفاق مي‌افتد مربوط به يك دوره خاص باشد اما كاراكترهاي ما هنوز هم دارند زندگي مي‌كنند و جريان دارند. اين طور نيست كه محدود به زمان باشند. خصوصا كاراكتري كه خودم دارد بازي مي‌كنم. نگاه و منظري كه «روح انگيز» به زندگي دارد، شرايطش به عنوان زني كه قرباني جرياني فرهنگي است و در اين فرهنگ فقير دارد له مي‌شود چيزي در گذشته نيست. به نظرم كافي است كمي نگاه‌مان را از پايتخت فراتر ببريم.» اين نمايش همان‌طور كه از نامش پيداست اثري تلخ است. بازيگر نقش روح‌انگيز اما نگران اين تفاوت و تلخي نيست. «خنديدن حالا البته نه به هر قيمتي، به نظرم امر پسنديده‌اي است. ولي ما بايد اين واقعيت را قبول كنيم كه تلخي هم بخشي از زندگي ما است. من بعيد مي‌دانم تماشاچي آگاه و اهل انديشه براي خنده به ديدن تئاتر بيايد يا نگاهش به تئاتر اين باشد كه قرار است بيايد و با حال خوشي از سالن بيرون برود.» اسكندري همچنين درباره سختي‌هاي كار مي‌گويد: « اين كار از آن كارهايي بود كه من به عنوان بازيگري كه 20 سال است دارم بازيگري مي‌كنم و بايد به تكنيك برسم، اما منظر و انديشه عليرضا نادري، كارگرداني محسن عليخاني و كاراكترهايي كه به عنوان خانواده هستند، من را به چنان اندوهي رسانده كه نمي‌توانم از خودم به عنوان ستاره اسكندري جدايش كنم و همواره برايم يادآوري واقعيت‌هاست.» از او مي‌پرسم آيا آن دوره فضاي اين اثر برايش ملموس‌تر بود يا امروز؟ همان دوره هم كه ما اجرا كرديم سال‌ها از دوره فضاي نمايش يعني دهه 60 گذشته بود. ولي بعضي چيزها زمان برنمي‌دارد. وقتي روح‌انگيز مي‌گويد: «من الكي الكي زن شدم» اگر فرهنگ‌مان را تغيير ندهيم مي‌تواند از ازل تا ابد وجود داشته باشد. نه در اينجا كه در همه جاي دنيا. احساسات عميق تاريخ ندارند. مربوط به زمان نيست. ارتباطات بين اين آدم‌ها يكجورهايي فراتاريخي است. اين كار از جنسي است كه عليرضا نادري به عنوان نويسنده و عليخاني به عنوان كارگردان زندگي‌اش كرده‌اند. براي همين هم هست كه ما به عنوان بازيگران اين صحنه، به دل اين زندگي مي‌رويم و به نظرم زندگي تاريخ ندارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون