قاتل، ارتباط نامشروع با زن مقتول را انكار كرد
قتل از روي دلسوزي
اعتماد| «دهان مقتول كف كرده و چشمانش باز بود. واضح است كه قاتل چند دقيقه با جسمي مثل پارچه، راه تنفساش را بسته است. » مامور پزشكي قانوني رو به بازپرس ويژه قتل كرد و ادامه داد: «قاتل، چند ساعت قبل، پس از رها كردن جسد در بيابان جاده ساوه، با چاقو چند ضربه به آن وارده كرده، احتمالا فكر ميكرده او هنوز زنده است.»
ساعت چهار نيمهشب 25 خرداد 92 دستور انتقال جسد به پزشكي قانوني صادر شد. ماموران موفق به شناسايي هويت مقتول، مردي جوان و تنومند شده بودند. كمتر از يك ماه بعد خانه او در جنوب تهران شناسايي و با بازجويي از همسر مقتول، راز قتل فاش شد؛ زن جوان با همدستي مردي غريبه، شوهرش را به قتل رسانده بود. با دستگيري و اعتراف مرد غريبه، پرونده تكميل و به شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد و صبح ديروز با رياست قاضي عزيزمحمدي مورد رسيدگي قرارگرفت.
در ابتداي جلسه متن كيفرخواست توسط نماينده دادستاني قرائت شد. در آن آمده بود: «حميد 33ساله متهم است با همدستي زهره 27ساله، همسر زهره را با فشار دادن نايلوني روي دهان و بينياش كشته و جسدش را در بيابانهاي اطراف جاده ساوه رها كرده است. زهره نيز در بازجوييها انگيزه قتل را ازدواج با قاتل اعلام و به تزريق سرنگ حاوي ماده بيهوشي قوي به همسرش براي تسهيل قتل اعتراف كرد. شاكي پرونده به علت فوت اولياي دم، حاكم شرع است.» نماينده دادستاني نفسي تازه كرد و از صفحه دوم كيفرخواست، اتهام ارتباط نامشروع دو متهم را خواند. چهره دو متهم در هم كشيده شد.
پس از قرائت كيفرخواست، زهره را از جلسه خارج كردند و نوبت را به حميد دادند. او درباره آشنايياش با زهره گفت: «من رانندهام. بارها او را سوار كرده بودم. او مدام پشت گوشي با شوهرش دعوا ميكرد. يك روز برايم تعريف كرد شوهرش با زنهاي ديگر ارتباط نامشروع دارد و طلاقش نميدهد. كمكم با هم دوست شديم. تا اينكه يك روز زهره گفت ميخواهد شوهرش را بكشد. من دلم برايش سوخت و قبول كردم. او از من خواست يك آمپول بيهوشي 350 هزار توماني بخرم.»
تزريق وريدي دارويي كه متهم خريده بود، هر انساني را در كمتر از پنج ثانيه بيهوش ميكند؛ درست مثل مقتول. متهم ادامه داد: «ساعت 12 شب روز قتل، سرنگ را به زهره دادم. آن را به مقتول تزريق كرد و پس از نيمساعت با من تماس گرفت. به خانهشان رفتم. شوهر زهره خرخر ميكرد. نايلوني را روي دهان مقتول گذاشتم و خفهاش كردم. بعد از آن جسد را در پتو پيچيديم و در صندوق عقب 206 مقتول گذاشتيم. تنهايي به جاده ساوه رفتم. با چاقو چند ضربه به جسد زدم تا مطمئن شوم مرده است. بعد از آن جسد را در بيابان رها كردم.»
رييس دادگاه درباره ارتباط نامشروع پرسيد اما متهم آن را انكار كرد. لحظاتي بعد زهره را به جلسه برگرداندند. زن 27ساله پشت چادر زندان پنهان شده بود. او اعترافات حميد درباره شيوه آشناييشان را تاييد كرد و درباره روز حادثه گفت: «فهميده بودم او با زنان غريبه ارتباط نامشروع دارد. ميگفت هركاري بخواهد ميكند بنابراين تصميم گرفتم او را بكشم. از حميد كمك خواستم. روز حادثه آمپول را به بهانه برقراري ارتباط جنسي به شوهرم تزريق كردم. او چند ثانيه بعد روي زمين افتاد. به حميد زنگ زدم و او مد و با نايلون خفهاش كرد. من با قاتل ارتباط نامشروع نداشتم. ما فقط با هم دوست بوديم.»
هر دو متهم در حالي ارتباط نامشروع را انكار ميكردند كه در جلسات بازپرسي به آن اعتراف كرده بودند. آنها در آخرين دفاعيات خود اظهار پشيماني كردند با اين حال حميد وقتي دستانش را روي چشمانش ميكشيد، بيش از هر چيز طناب دار را به خود نزديك ميديد، زهره نيز انتظار 25 سال زندان را ميكشيد؛ هنوز راي نهايي دادگاه صادر نشده است...