• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3300 -
  • ۱۳۹۴ يکشنبه ۴ مرداد

دوران چو نقطه عاقبتم در ميان گرفت

سيد علي ميرفتاح

خبرش در شهر پيچيده كه رييس‌جمهور محترم، در يكي از ليالي ماه رمضان، رفقاي قديمي‌اش را، آقايانِ اكبر هاشمي‌رفسنجاني، رييس‌دولت اصلاحات و علي‌اكبر ناطق نوري را به افطاري مهمان كرده و شبي را در محضر عقلاي قوم سحر كرده است. هنوز هيچ خبرگزاري موثقي آن را نقل نكرده است، اما با توجه به رفتار و گفتار دكتر روحاني و شيوه و منش ايشان به نظر مي‌رسد كه حضور خلوت انس اتفاق افتاده و دوستان جمع شده‌اند و خوش گذرانده‌اند و لابد آنقدر حواس‌شان جمع بوده كه وان يكاد بخوانند و در فراز كنند و غريبه به محفل راه ندهند. همان طوري كه خيلي‌ها از شنيدن اين دور همي خوشحال مي‌شوند و از آن استقبال مي‌كنند، خيلي‌ها هم هستند كه كهير مي‌زنند و اعصاب‌شان خرد مي‌شود و معدودي از تندروها كينه‌اش را توي سينه نگه مي‌دارند تا به موقعش تلافي كنند و شيريني ضيافت را به كام مدعو و مهمانان تلخ كنند. اما بعضي شيريني‌ها هيچ‌وقت تلخ نمي‌شوند و محال است كه رقباي اين گروه بتوانند انتقام بگيرند.

نيازي به تخيل خلاق نيست تا بفهميم در آن افطاري بي‌بديل چه گذشته است. هر شب كه دست نمي‌دهد پرزيدنت‌ها به علاوه ناطق نوري بنشينند به افطار. همين طوري از روي خوش‌ذوقي مي‌شود تصور كرد كه با هم چه شوخي‌هايي كرده‌اند و چه بحث‌هايي را سرانداخته‌اند و پي گرفته‌اند. حتما از روزهاي خوش گفته‌اند و از روزهاي تلخ كه الحمدلله گذشتند و رفتند پي كارشان. حتما از شعارهاي شديد «تو نور چشم مايي» ياد كردند و از واكنش‌هاي غليظ «مرگ بر فلاني و بيساري و بهماني» خاطره‌ها گفتند. از روزهاي طلبگي و زندان لابد گفته‌اند و از روزهاي عزت و باديگارد و نفوذ كلام و نفوذ امضا و... ظاهرش يك دورهمي ساده است كه افطار مي‌كنند و گل مي‌گويند و گل مي‌شنوند، باطنش اما سرمايه‌هاي ارزشمندي هستند كه به كار مملكت مي‌آيند و به درد مملكت مي‌خورند. مي‌شود مثل دكتر احمدي‌نژاد شمشير را از رو بست و كلهم اجمعين تخطئه‌شان كرد و مقصرشان جلوه داد و سخنراني كرد كه همه گرفتاري‌هاي كشور را همين گروه كوچك باعث شده‌اند. و مگر در هشت سال عدالت‌طلبي همين كار را نكردند؟ از اين طرف بام هم مي‌شود افتاد و مي‌شود در ستايش از ايشان راه اغراق پيمود و درِ هر نوع نقد و تحليلي را بست. اما حقيقت در ميانه‌روي و پرهيز از افراط و تفريط قابل رويت است. «اللهم ارني الاشياء كما هي». اين علما را هم اگر ياد بگيريم كه بي‌حب و بغض، هر كدام را همان‌گونه كه هستند ببينيم آن وقت مي‌فهميم كه همنشيني‌شان براي رييس‌جمهور لاحق چقدر ارزشمند و آموزنده مي‌تواند باشد. اينها هر كدام سابقه‌اي حيرت‌انگيز دارند و در شوخي و جدي‌شان درس ملك‌داري نهفته است و روحاني از هر كدام‌شان چيزهاي بسياري مي‌تواند بياموزد. بحث رفاقت سر جاي خودش محفوظ. اينكه روحاني با هر كدام اين بزرگواران سابقه دوستي و همكاري داشته بحث ديگري است. مهم اين است كه او مقابل خود آينه‌هاي سخنگويي مي‌بيند كه از آينده خبر مي‌دهند. اينكه «تاريخ عبرت است»، مي‌تواند تبديل به ضيافتي دوستانه شود تا روحاني عبرت بگيرد و هوشمندانه كار و بارش را پيش ببرد.

دقت كنيد ببينيد روحاني در شب مهماني ميزبان چه كساني است؟ مقام و منزلت هاشمي يادتان كه نرفته؟ هيچ سياستمداري از حيث وزن و رتبه قابل مقايسه با هاشمي دهه‌هاي 60 و 70 نيست. اما اين هر سه چه بر سرشان آمد و راه و رسم سياسي‌شان به كجا رسيد؟ بله؛ من هم موافقم با شما كه همه اين هر سه هنوز كارشان تمام نشده و راه‌شان به پايان نرسيده. اتفاقا هوشمندي‌شان در همين است كه آسوده بر كنار چو پرگار مي‌شوند و به قول حافظ «دوران چو نقطه عاقبتم در ميان گرفت». او در اين ميان حقوقداني است كه باري بس گزاف بر شانه دارد و نه از طريق هاشمي و نه به شيوه و سبك آن‌دو نمي‌تواند اين‌بار را به سرمنزلش برساند. به يك اعتبار او در اين ميان تنها سياستمدار تمام‌عياري است كه بايد كارهاي زمين مانده را بردارد و ناتمام قبلي‌ها را تمام كند و مدام از ماتقدم خود عبرت بگيرد كه فاعتبروا يا اولي الالباب.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون