از بيستون تا ارس
تنبور و دودك در آلبوم «شبگرد كولي باد»
پيام رضايي / «بداهه» سنتي كهن در موسيقي ايراني و شايد به طور كلي موسيقي مشرق زمين است. «اگر نوازنده يا خواننده از اجراي رديف و نغمههاي معروف جدا شود و در مايهاي كه مناسب سير آهنگ است قطعهاي بنوازد يا بخواند، بداههنوازي يا بداههخواني كرده است». اين عباراتي است كه معمولا در تعريف بداهه به كار ميرود. به اين ترتيب ميتوان دريافت بداههنوازي يا بداههخواني به سنت فرهنگ مشرق زمين بيش از هر چيز نوعي خاص از تربيت است. فرا رفتن از ساختار رديف موسيقي ايران و در عين حال ماندن در گستره اين موسيقي. سالهاست كه بداههخواني يا بداههنوازي نشانه قدرت و تسلط يك نوازنده است و البته بيش از هر چيز نشانه «حال» او. به طور خاص در ميان موسيقيدانان معاصر ايران ميتوان به حسين عليزاده و محمدرضا لطفي به عنوان كساني كه بداههنوازي در آثارشان اهميت ويژهاي دارد، اشاره كرد.
اما در ميان نسل نو موسيقي ايراني نيز كساني هستند كه هنوز دلبستگي عميقي به اين اتفاق دارند. نسلي كه بيش از هر چيز به تجربهورزي شناخته ميشود گاهي هم در پي اين ميرود كه تجربه را در بداهه كسب كند. بداههاي شايد تجلي مفهوم تجربه باشد. سهراب پورناظري به عنواني يكي از شناختهشدهترين موزيسينهاي نسل جوان موسيقي ايراني در تازهترين اثر خود به نام «شبگرد كولي باد» به سراغ بداههنوازي رفته است. اين آلبوم موسيقي كه به تازگي وارد بازار شده است دونوازي تنبور و دودك است كه به شكل بداهه و در دومين ديدار دو نوازنده از ايران و ارمنستان خلق شده است. «شبگرد كولي باد» متشكل از چهار قطعه است كه در مقام اصفهان و نوا پرداخته شده است كه علاوه بر سهراب پوزناظري به عنوان نوازنده تنبور، روبيك آروتزيان نيز دودك آن را نواخته است. شبگرد، كولي باد، سحرخواني، رخس باد عنوان اين چهار قطعه است.
«شبگرد كولي باد » اثري كه چندين وجه را ميتوان در آن ديد و شنيد. تبار موسيقي مقامي تنبور پيرنگي است كه كليت اثر را شكل داده است. جواني و شيدايي سهراب پورناظري و روح سركش او جانمايه است كه به وضوح نشان ميدهد اثر متعلق به ذهني جوان است. از سوي ديگر افسون ارمني دودك نيز خلسهاي عميق را به اثر بخشيده است. در واقع ماليخولياي تنبور و دودك آن چيزي است كه در اين آلبوم به گوش ميرسد. از همين رو است كه جرياني سيال را از ايران تا ارمنستان ميشنويد. نسيمي كه زاگرس باستاني تا ارس در جريان است. در جلد اين آلبوم آمده است: «در پرده پرده هر نغمه آن، هزار حنجره آواز به زبان نوا، چونان به سراپرده دل زخمه ميزند كه گويي جان به تن، به رخس اندر است. آري بسان شبگرد كولي باد، به تار تار زلف آن شكوه محال، چنان به هر ترنگ چليپا شود مسيحاي جان، كه شب شراره گردون را به صد فرسنگ بسپري تا او... هان تو مست دلبر پنهان، به هر زخمه اين خنياگران عشق نواز، جاريتريني. هان بخوان به دستان تنبور در بيستون، هان بخوان به آواز ابريشمين ني از ارس...»
اين آلبوم از سوي نشر ايران گام روانه بازار شده است.
٭اهالي جنوب به رقص، رخس ميگويند