طفره زريبافان از پاسخ درباره پرونده بنياد شهيد
حرفي براي زدن ندارم
گروه سياسي|رزيبافان آفتابي شد؛ آن هم در محل كار شاكيان اصلياش؛ مجلس شوراي اسلامي. جايي كه اين روزها پرونده تحقيق و تفحص دوران مديريت وي در بنياد شهيد پيگيري ميشود. پروندهاي كه او دوست ندارد دربارهاش حرفي بزند. حرفهايي كه قبلا در ميان بوده اصلا خوشايندش نبودند. حضور ديروزش نوعي «احضار» بود. احضار به جلسه بررسي پرونده تحقيق و تفحص از بنياد شهيد. خبر جلسه را خيليها از قبل داشتند. زريبافان اما دوست نداشت تا به زبان بياورد براي چه چيزي راهي بهارستان شده است، آن هم در شرايطي كه نه جايي سمتي دارد و نه پستي. در پاسخ به سوال «اعتماد» درباره حضورش در بهارستان ميگويد: «به هر حال ما از مديران كشور بودهايم و جزو اين نظام هستيم. طبيعي است گاهي هم مجلس بياييم. يعني شما ميگوييد نياييم؟» زريبافان ديروز اصلا دوست نداشت پاسخي به سوالات بسيار خبرنگاران بدهد. دو بار حضورش در راهروهاي مجلس همراه بود با صحبتهاي طولانياش با تلفن همراه. اين بهترين راه براي فرار از پاسخ دادن به سوالات خبرنگاران بود. هر چند، وقتي حتي گوشي خود را هم قطع كرد باز هم ميگشت تا راهي براي فرار از سوالات پيدا كند. يك بار خوش و بشهاي طولاني با كارمندان حراست مجلس و بار ديگر گفتن صريح اين جمله كه «حرفي براي زدن ندارم». تحقيق و تفحصكنندگان از بنياد شهيد ميگويند زريبافان و مسوولان قبلي اين مجموعه بارها از آنها شكايت كردهاند و اين نمايندگان را به دادگاه كشاندهاند. اين موضوع سوال بعدي روزنامه «اعتماد» از زريبافان است. پاسخ او اما گنگتر و مبهمتر از پاسخ اولش بود؛ «من نميدانم، از خودشان بپرسيد. » پاسخ بعدي زريبافان هم همينقدر مبهم و گنگ است. سوال درباره اصل تحقيق و تفحص بود؛ اينكه آيا اختلاس يا تخلفي در آن مجموعه صورت گرفته بوده است. او فقط پاسخ ميدهد: «بگذاريد هيات تحقيق و تفحص كار خودشان را انجام دهند.» اما همه ميدانند كه هيات تحقيق و تفحص ماههاست كه مشغول همين كار است. اگر نبود، مسعود زريبافان مجبور نميشد ساعاتي از روز گذشتهاش را در راهروهاي مجلس و كميسيون شوراها، با پروندههاي سنگيني كه زير بغلش به بهارستان آورده بود سپري كند. پرونده تحقيق و تفحص از دوران مديريت او در بنياد شهيد همين روزها راهي صحن علني خواهد شد. پرونده فعلا روي ميز علي لاريجاني است، اين يعني كار پيگيري آن كاملا جدي شده است. البته قبلا هم موضوع به همين جديت بود. تا جايي كه يكي دو ماه پيش حتي شايعه بازداشت زريبافان هم از راه رسيد، اما سخنگوي قوه قضاييه آن را تكذيب كرد. تكذيبي كه البته چندان به كام رييس سابق بنياد شهيد شيرين نماند. چرا كه اندكي بعد از آن محسنياژهاي در يك برنامه زنده تلويزيوني درباره شايعه بازداشت او و ملكزاده گفت: «امروز تا جايي كه يادم است در مرقد امام خبرنگاري از دو نفر اسم برد كه بازداشت شدهاند كه من گفتم نه بازداشت نشده است البته يك نفر از اين افراد پرونده آشكاري داشته كه به واسطه تحقيق و تفحص مجلس گشوده شده است و ديگري هم در دست رسيدگي است. » اين اشاره آشكار و مستقيمي بود به همين پرونده تحقيق و تفحصي كه ديروز زريبافان را راهي بهارستان كرد. زريبافان حالا زير سايه سنگين اين تحقيق و تفحص شده مصداق آدمهاي «از اينجا رانده و از آنجا مانده». از يك سو فشار پرونده روي دوش او است و از سوي ديگر آن يار غار پيشين باجناغ و رييس سابقش نيست. محمود احمدينژاد و زريبافان سالها پيوند رفاقتشان حتي از پيوند باجناغي آنها محكمتر بود. پرونده بنياد شهيد اما اختلافات بين دو را به جايي رساند كه زريبافان، باجناغ خود را «غير قابل اعتماد» توصيف كند. كسي كه او دربارهاش گفته «احمدينژاد ولنجك نشين ديگر آن احمدينژاد سابق نيست». شايد زريبافان فكر ميكند كه با اين جدايي قدري عبور از گردنههاي پرونده تحقيق و تفحص براي او آسان شود.