احسان بداغي| محاصره «دلواپسان» مقاومت لاريجاني را نشكسته است؛ او هنوز هم با همان انرژي سال 92 از مذاكرات هستهاي دفاع ميكند. در اين دو سال شانهبهشانه دولتيها پشت مذاكرات را داشته است. حالا در آخرين پردههاي نمايش هستهاي رييس مجلس اصولگرا با نقشي جديتر و تعيينكنندهتر در صحنه ظاهر ميشود؛ جايي كه گويا حتي ابتكار عمل او ميتواند مسير مذاكرات را هم تغيير دهد. چيزي كه علياكبر صالحي در جلسه كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي روايت ميكند. خيليها حضور او در دورهاي پاياني مذاكرات را يكي از دلايل موفق شدن گفتوگوهاي هستهاي ميدانند و صالحي خود ميگويد كه حضورش به واسطه ابتكار و پيشنهاد علي لاريجاني بوده است. بعد از اين هرچه جلوتر ميرويم مشخص ميشود كه لاريجاني در اين 23 ماه تنها در نقش يك رييس مجلس، ناظر جلو رفتن مذاكرات نبوده و بارها در قامت يك كنشگر وارد ميدان شده است. حالا كه مذاكرات تمام شده ذرهذره زواياي اين نقشآفريني هويدا ميشود؛ از همين روايت علياكبر صالحي گرفته تا جايي كه او نقشه «دلواپسان» مجلس را يكتنه در جريان طرح هستهاي آنها نقش بر آب كرد. او ديروز در آخرين موضعگيري خود در گفتوگويي با خبرگزاري «ايسنا» يكبار ديگر دفاعي تمامقد از نتيجه مذاكرات داشت و در خلال سخنانش گفت كه «نظام در اين قضيه درست و با چشم باز تصميم گرفت و خوب توانست آن را مديريت كند.» نياز به توضيح چنداني ندارد تا مشخص شود كه خود وي نيز حتي در رسيدن به اين «تصميم» چه نقشي داشته است. هرچه باشد او رييس مجلس و نفر اول دستگاه قانونگذاري همين «نظام» است و نميتواند از فرآيند تصميمگيري آن بركنار بوده باشد. اين يعني آنكه لاريجاني هم در مقاطعي دستي بر آتش اجراييات مذاكرات داشته؛ مانند همان داستان اضافه شدن صالحي به تيم مذاكرهكننده و هم نيرويي موثر در تصميمگيري و تصميمسازي براي اين موضوع بوده است. با اين توصيف كنار گذاشتن نام او از ليست مردان هستهاي كه روز 23 تير اتفاقي كمنظير را رقم زدند، چندان منطقي نيست. مرداني در خط مقدم كه امثال لاريجاني «لجستيك سياسي» آنها را تامين ميكردند. گفتوگوي اخير او با ايسنا هرچند تصويري جديدتر از حمايتهاي هستهاي رييس مجلس است اما در بحبوحه انتقادات طيفهاي روبهروي مذاكرات و دولت ميتواند تصويري غيرقابل نفوذ از جريان موافق مذاكرات ارايه كند. جرياني كه محور سياسي آن نهتنها هيچ رودررويي ضمني با نتيجه مذاكرات نشان نميدهد بلكه برعكس آن طوري موضع را تصويرسازي ميكند كه خود و البته طيف حاميان و هوادارانش نيز قسمتي از ماجرا ديده شوند. ماجرايي كه قسمتهاي ديگري چون دولت و شوراي عالي امنيت ملي و ديگر اركان نظام را هم دارد. اين ساختمان سياسي بزرگي است كه بعيد به نظر ميرسد با لرزههاي گاه و بيگاه منتقدان بلرزد. او خود هم در جايي از مصاحبه به پررنگ شدن اين تصوير كمك ميكند؛ جايي كه از او درباره جايگاه حسن روحاني در دو نقش رييس شوراي عالي امنيت ملي و رييسجمهوري سوال ميشود. پاسخ لاريجاني اين است «اين مساله نوعي پديدهشناسي است، بحث فرد، نه آن مقطع مطرح بود و نه در حال حاضر. آن زمان اينها توافقي داشتند كه ايران تعليق كند تا غرب پس از مدتي مسائل مدنظرش را حل كند، زمان كوتاهي هم براي حل مساله در نظر گرفته شده بود اما به تعهداتشان عمل نكردند در نتيجه نظام تصميم به تغيير مسير، گرفت و از تجربهاش در اين زمينه استفاده كرد.» او درباره شرايط امروز هم گفته «الان هم شرايط ايران تغيير كرده و هم شرايط غرب با اين تفاوت كه ايران سانتريفيوژ و تجهيزات و فناوري هستهاي را در اختيار دارد و توسعه داده است و طرف غربي هم به اين تجربه رسيده كه فشارها به ايران جواب نميداده، پس زمان آن بود تا مذاكراتي جدي انجام شود تا از اين مرحله عبور كنيم. شرايط تغيير كرده و بنده فكر ميكنم با توجه به شرايط و دستاوردها بايد تصميم درست گرفت. » لاريجاني درباره يكي از موضوعات مورد اختلاف در مجلس، يعني مسير تصويب توافق برجام هم نظري كاملا متفاوت با جريان منتقدان دولت دارد. او امروز هم اظهارات اسفندماه خود را به نوع ديگري تكرار كرده و ميگويد: «مجلس شوراي اسلامي از باب اصول قانون اساسي بايد نسبت به اين گونه معاهدات بينالمللي نظر بدهد اما در برخي موارد نيز نظر نداده است مثل قطعنامه 598. مساله هستهاي را علاج ميكنيم و شايد مجلس هم نظر بدهد، بهتر باشد و پشتيباني و وفاقي حاصل شود. » گزيده سخنان لاريجاني در گفتوگو با ايسنا به شرح زير است:
تلقيها، برداشتها و قرائتهاي مختلفي ممكن است از مساله هستهاي وجود داشته باشد حتي سياستمداران كشورهاي بزرگ نيز برداشتشان را مطرح ميكنند ولي ما چرا دنبال مذاكرات رفتيم؟ دلايل روشني براي اين كار وجود داشت كه يقينا از سر احساسات و عواطف نبود بلكه مبتني بر يك منطق انجام شد و اين مساله محدود به دولت يازدهم نيست. در اين دولت مساله هستهاي جديتر دنبال شد. اواخر دولت قبل اين بحث در سطح كشور مطرح بود كه ايران مذاكرات خيلي دقيقي در مساله هستهاي را لازم ميبيند و وقتي مقدماتي براي اين مساله به وجود آمد، از اين مقدمات استفاده شد تا مذاكرات به صورت جدي دنبال شود.
پرونده هستهاي در دولت يازدهم با همت و علاقهمندي بيشتري پيگيري شد، اما چرا مذاكرات را در شرايط فعلي لازم ميدانيم؟ در زمينه هستهاي دورهاي را طي كردهايم يعني از شرايط خيلي مقدماتي به شرايط حضور در صحنه مسائل هستهاي رشد كرديم هرچند طي اين مدت فشار زيادي را متحمل شديم ولي كشور با مقاومت در حوزه هستهاي به سرمايه فني دست يافت.
جمهوري اسلامي ايران از درون مذاكرات به هر دو هدف دست يافت. مهم نيست كه تعداد و سطح سانتريفيوژها چندتا باشد چون ايران با علم و آگاهي سطح موجود را انتخاب كرده است و اين مساله هيچ خسراني براي كشور ندارد. اين مساله بسيار مهم است كه پنج كشور قدرتمندي كه به ايران زور ميگفتند، امروز پذيرفتند غنيسازي در ايران انجام شود.
نكته بعدي، لغو تحريمهاي اقتصادي است كه در برجام و قطعنامه آمده است البته براي تحقق اين مساله حتما مقدماتي نياز است كه به صورت طبيعي طي ميشود. نظام در اين قضيه درست و با چشم باز تصميم گرفت و خوب توانست آن را مديريت كند.
بنده معتقدم نظام درست تحليل كرد و تا حد خوبي نيز به تصميم خودش رسيد و برخي مطالب منتقدان يا در سايه بيتوجهي به طراحيهاي اوليه در اين مساله انجام ميشود يا موضوع به اندازه كافي برايشان باز نشده است.
در برجام بحث موشكي به اين معنا نداريم ولي در قطعنامه 2231 داريم كه البته هر كدام وزن جداگانهاي دارد. در قطعنامه درباره تسليحات موشكي مسائل مختلفي آمده كه ما هم گوش نميدهيم، قبول هم نداريم بنابراين حركت موشكي خودمان را ادامه ميدهيم.
مذاكرهكنندگان هستهاي تا جايي كه توانستند مواد مربوط به تسليحات موشكي را سست كردند اما اين مواد از متن برداشته نشد. اگر سوال شما اين باشد كه اگر اينها در برجام نميآمد بهتر بود، پاسخ اين است كه بله بهتر بود اما هميشه در مذاكرات سياسي در اين سطوح داد و ستدي در جريان است، به همين دليل بيش از اين نتوانستند اين بخشها را نسبت به قطعنامههاي موجود سست كنند. اگر سوال اين باشد كه آيا اين مواد بنيه دفاعي ايران را دچار آسيب ميكند، پاسخ اين است كه نميتواند آسيب بزند چون در قطعنامههايي كه قبلا هم عليه ايران تصويب كرده و محكمتر از اين هم ايران را محدود كرده بودند، ايران هرگز تمكين نكرده و نخواهد كرد و طرف غربي هم به خوبي اين مساله را ميداند. اما در برجام آنچه كه مهم است، چارچوبهاي هستهاي مذاكرات است نه ساير مسائل.
در موضوع هستهاي آنچه كه نظام دنبال ميكرد تا حد قابل قبولي پيش برده شد كه خوب است هر يك در جاي خودش مورد بررسي دقيق قرار گيرد. مسائل موشكي جزو مسائل اصلي بنيه دفاعي كشور است بنابراين ما همين مسير جاري را ادامه خواهيم داد. از موضوعات مهم فعلي كشور نحوه مواجهه با برجام و قطعنامه 2231 است. گاهي وقتي به اين پديده نگاه ميشود ممكن است گفته شود بايد بگرديم تا ريزهكاريهايش مشخص شود كه البته اين كار سر جاي خودش خوب است اما در سطح كلان بايد به اين مساله توجه كرد كه با برجام و قطعنامه 2231 چگونه مواجه شويم تا بتوان يك گام رو به جلو برداشت.
برجام يك دستاورد است، اگر به حاشيههاي اين دستاورد نگريسته شود دچار ايستايي ميشويم اما به اين دستاورد بايد به شكلي نگريسته شود كه موجب برداشتن گام روبه جلو شود. امروز كشور به اين نگاه نياز دارد. بايد به اين فكر كرد كه از بسته هستهاي چگونه ميتوان براي توسعه اقتصادي، علمي و فناوري و تبديل اين ظرفيت به ظرفيت ملي، منطقهاي و بينالمللي استفاده كرد.
پس از گذشت 36 سال از پيروزي انقلاب اسلامي تجربيات مختلفي در حوزه اقتصاد كسب شده است و البته يك خطر مهم پيش روي كشور است و اينكه از گشايشهاي اقتصادي فوري به آرزوهاي زودگذر بسنده شود در حالي كه اين گشايشها بايد به افزايش توان اقتصادي و فناوري كشور تبديل شود. اين مساله زحمت دارد و مجاهدت ميخواهد.
بنده آقاي ناطق نوري را رجل شناخته شده، فهيم و پرظرفيت كشور ميدانم و از گذشته با ايشان دوستي عميق و صميمانه داشته و دارم و از نظرات ايشان استفاده كردهام البته با ديگران نيز چنين ديدارهايي داشتهام و درباره مسائل داخلي، منطقه، هستهاي، اقتصادي و گاهي درباره انتخابات با يكديگر صحبتهايي داشتهايم. در اين ديدارها هماهنگي خاصي در اين زمينه نشده، بلكه صحبتها دوستانه است البته طبيعي است كه درمورد مسائل مهم و روز هم گفتوگو ميكنيم. همين گفتوگو در بسياري موارد ايدههايي به انسان ميدهد كه در راه و كارش به انسان كمك ميكند.