محمد ابراهيم ترقينژاد / جان كري، وزير امور خارجه امريكا از روز شنبه به منطقه آمده است تا در رايزني با همتايان خود در شوراي همكاري كشورهاي خليج فارس، آنها را نسبت به توافق هستهاي اقناع كند و آخرين تحولات منطقهاي را مورد بررسي قرار دهند. بحران سوريه، مبارزه با تروريسم و ايجاد نظم امنيتي جديد از مسائل ديگر اين رايزنيها خواهد بود. سفر سرگئي لاوروف به قطر و حضور وي در اين اجلاس در كنار وزير امور خارجه امريكا نيز به اهميت اين نشست افزوده و موجب شده تا تحليلها و گمانهزنيهاي بسياري صورت گيرد. در خصوص سفر منطقهاي جان كري و حضور مشترك وزراي امور خارجه امريكا و روسيه در نشست وزراي امور خارجه شوراي همكاري خليج فارس و رايزنيهاي آنها در رابطه با توافق هستهاي و نظم جديد منطقهاي، گفتوگويي با محمدعلي مهتدي، تحليلگر ارشد مسائل خاورميانه داشتهايم كه در ادامه ميآيد:
سفر جان كري، وزير امور خارجه امريكا به منطقه در شرايط كنوني از چه اهميتي برخوردار است؟
جان كري، روز شنبه وارد قاهره شد و با مسوولان مصري ديدار كرد و به رايزني پرداخت. وي ديروز نيز براي شركت در نشست وزراي امور خارجه كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس وارد دوحه شد كه اين نشست، اجلاس مهمي بود و قراربود در آن، مسائل مهمي چون امنيت و معادلات منطقهاي مورد بحث و بررسي قرار گيرد. علاوه بر آقاي كري، سرگئي لاوروف وزير امور خارجه روسيه نيز در اين نشست حضور دارد و به اهميت آن ميافزايد. در مورد سفر وزير امور خارجه امريكا، يك هدف عمده وجود دارد و آن گفتوگو با دوستان و متحدان منطقهاي امريكا و مطلع ساختن آنها از توافق و به عبارتي، اطمينانبخشي به آنها است كه توافق هستهاي به زيان هيچ كسي نيست. اين صحبت در قاهره نيز مطرح شد و در نشست وزراي امور خارجه شوراي همكاري خليج فارس نيز بيان ميشود تا آنها را قانع كرده و نظر مثبت آنها را جلب كند. مذاكراتي هم كه در مصر شد، كري آن را گفتوگويي استراتژيك ميان امريكا و مصر خواند كه البته اين گفتوگوهاي استراتژيك از مدتها پيش ميان واشنگتن و قاهره وجود داشته است ولي با انقلاب فوريه 2011 مصر و تحولات اين كشور و روي كار آمدن اخوانيها و سپس بركنار شدن محمد مرسي، يك نوع اختلاف نظر و تيرگي در روابط دو كشور ايجاد شد كه اين مسائل در گفتوگوي كري و همتاي مصري خود مطرح شد اما هنوز اختلافاتي در اين باره وجود دارد و به نظرم، دادن صفت استراتژيك به آن شايد درست نباشد چراكه اين سفر، سفري يك روزه و معمولي بود و نميتوان آن را استراتژيك خواند.
شما در صحبتهايتان بيان كرديد بخشي از رايزنيهاي كري با كشورهاي عربي در رابطه با مساله توافق هستهاي است. واكنش كشورهاي عربي نسبت به توافق به چه شكلي بوده است؟
اكثريت كشورهاي عربي تا اين مقطع، از توافق هستهاي حمايت كردهاند و تنها عربستان است كه سياست واحد و شفافي در اين باره اتخاذ نكرده است. ما شاهد بوديم كه بلافاصله پس از توافق هستهاي، وزير امور خارجه اين كشور به امريكا ميرود و تنها يك بخش از توافق يعني عدم دستيابي ايران به سلاح هستهاي را مورد تاييد قرار داده و از آن حمايت ميكند. به نظر ميرسد كه عربستانيها مشكلات منطقهاي دارند يعني استراتژياي را كه در منطقه دنبال ميكردند به بن بست رسيده و ديگر ادامه سياستشان در يمن، سوريه، لبنان و عراق به شكل سابق امكانپذير نيست و برخي ديگر از كشورهاي منطقه مانند امارات، قطر، عمان و... دنبالهرو آنها نيستند. كويت نيز پس از سفر آقاي دكتر ظريف به اين كشور، مشخص شد كه سياستش با عربستان بسيار متفاوت است پس لازم است كه كه به عربستان كمك شود تا از اين بنبست خارج شود و به ايفاي نقش مثبت بپردازد و در طرح بزرگ امنيتآفريني براي منطقه در كنار ايران و مصر نقشآفريني كند. مهمترين لازمه خروج از اين وضعيت تغيير استراتژي در قبال يمن و سوريه و پذيرش راهحل سياسي به جاي راهحل نظامي است و نشانههاي از فشار امريكا به اين كشور براي قبول اين رويكرد وجود دارد. در مجموع، واكنش كشورهاي عربي نسبت به توافق هستهاي مثبت بوده است.
از فشار امريكا به عربستان سخن گفتيد. به چه ميزان احتمال تغيير سياستهاي عربستان وجود دارد؟
احتمال تغيير رفتار عربستان وجود دارد. اگر به چارچوب كلي مسائل منطقهاي بنگريم، مشاهده ميكنيم كه تفاهمي بينالمللي براي حل و فصل بحرانهاي منطقهاي و آرام كردن خاورميانه و ايجاد امنيت در آن وجود دارد. وقتي مساله امنيت مطرح ميشود، اين سوال مطرح ميشود كه منبع تهديد كجاست؟ پيش از فروپاشي شوروي، منبع تهديد نفوذ شوروي در خليج فارس و حركتهاي ماركسيستي بودند و پس از فروپاشي شوروي امريكاييها سعي كردند تا ايران و اسلامخواهي را منبع تهديد در خاورميانه نشان بدهند كه اين سياست تا سال 2007 ادامه مييافت ولي در دوره جديد، ثابت شده است كه جمهوري اسلامي ايران نه تنها تهديد نيست بلكه ميتواند موجب گسترش صلح و ثبات در منطقه نيز بشود. همه كشورهاي دنيا متفقالقول هستند كه آنچه منطقه را مورد تهديد قرار داده و ميدهد، حركتهاي تروريستي تكفيري است. اگرچه اين تروريسم را غربيها، اسراييل و چند كشور منطقه درست كردهاند ولي اين غول از ظرف خود خارج شده و ديگر قابل كنترل نيست. هماينك داعش در كويت، عربستان، تونس و حتي تركيه كه حامي آنها بوده است، حملاتي انجام داده پس نيازمند همكاري بينالمللي براي مبارزه با تروريسم هستيم. اگر در اين چارچوب به مسائل منطقه نگريسته شود، ايران ميتواند مبارزهكننده اصلي عليه تروريسم باشد و خنثي كردن اين بحران بدون ايران شدني نيست.
به چه ميزان فشارهاي امريكا و روسيه ميتواند منجر به تن دادن عربستان براي گفتوگو با ايران شود؟
لازمه اين گفتوگو، فشار نيست بلكه كافي است مسوولان سعودي واقعيات منطقه را درك و حقايق را بفهمند كه اين منجر به تغيير سياستهايشان ميشود و حتي ميتوان نشانههايي از اين تغيير را ديد. ماه گذشته، هنگامي كه وليد معلم وزير امور خارجه سوريه به ديدار ولاديمير پوتين رفت، رييسجمهور روسيه از همكاريهاي منطقهاي عليه تروريسم با مشاركت سوريه، تركيه، عربستان و ايران سخن گفت اما وليد معلم به اين سخن خنديد و گفت كه اين مساله نيازمند معجزه است و اكنون نيز ديگر عصر معجزه نيست و باور نميكرد كه اين مساله رخ بدهد. در روزهاي گذشته، روزنامههاي لبناني خبر دادند كه رييس سازمان اطلاعاتي سوريه با هواپيماي روسيه به عربستان رفته است و با محمد بن سلمان وزير دفاع و جانشين وليعهد عربستان مذاكره كرده كه اين تحول مهمي است زيرا عربستان قانع شده كه سياستش در سوريه غلط بوده و به تجديدنظر ميپردازد. در اين مساله، هم امريكا و هم روسيه دخالت دارند و امريكاييها دست روسها را باز گذاشتهاند تا بحران هرچه زودتر حل شود. تحولات كنوني سوريه سرعت زيادي به خود گرفته و تغييرات شديد است. تركيه كه خود تا هفتههاي پيش از حاميان داعش بود، با حملات جديد پپك و انفجارهاي داخلي توسط داعش، وارد گود مبارزه با تروريسم شده است. البته آنها چارهاي هم ندارند زيرا منافع همه در خطر است. در آينده، ايران، مصر، تركيه و عربستان بيترديد نقشآفريني بيشتري خواهند داشت پس لزوم گفتوگو بيش از پيش شده است و معتقد هستم كه اين گفتوگوها به زودي شروع خواهد شد و تحولي را هم در روابط ايران و مصر ايجاد خواهد شد. اين تحول در روابط ايران و مصر، در راستاي نقشآفريني مصر در منطقه است بدون اينكه در مقابل كشورمان باشد زيرا قبلا نيز عربستان سعي ميكرد تا مصر در منطقه نقشآفرين باشد ولي اين نقشآفريني در مقابله با ايران باشد.
يكي از نكات قابل توجه در سفر منطقهاي كري، عدم سفر وي به اسراييل است. اين مساله حاوي چه پيامي است؟
البته پيش از اين، اشتون كارتر، وزير دفاع امريكا پس از توافق هستهاي به رژيم صهيونيستي سفر كرده بود و با مقامات آنها رايزني كرده و ماموريت كري را انجام داده بود بنابراين سفر كري لزومي نداشت. اما بايد به ياد داشت كه چون مساله نظم منطقهاي و نقش قابل توجه ايران وسط است، كري ميخواهد با عدم سفر به اسراييل اين علامت را به تهران بدهد كه ترتيبات امنيتي جديد منطقه بدون تلآويو است و جايي براي آنها نيست در حالي كه در نظم امنيتي پيشين كه در قالب خاورميانه جديد تا سال 2007 دنبال ميشد، خاورميانه بايد مورد تجزيه قرار ميگرفت و امنيت منطقه هم با رژيم صهيونيستي بود.
يكي از رخدادهاي صورت گرفته در ماههاي اخير، نزديكي عربستان و مصر است. دليل اين مساله را در چه ميبينيد؟ به چه ميزان توافق هستهاي منجر به اين نزديكي شده است؟
با تحولات جديد منطقه، معادلات قبلي در حال كمرنگ شدن است. عربستانيها به دلايلي به مصر نزديك شدهاند. يكي از اين دلايل، بياثر كردن انقلاب مصر و عدم اعدام حسني مبارك و عدم برسركار ماندن حكومت اخوانيها است. از طرفي ميكوشند تا مانع ارتباطگيري انقلاب مصر با انقلاب اسلامي ايران شوند ولي اكنون شرايط بهگونه ديگري است. الان قرار مبتني بر همكاريهاي منطقهاي است و قرار است ايران و مصر، دو بازوي اصلي مبارزه با تروريسم باشند و عربستان نيز نميتواند از اين چارچوب خارج شود زيرا اگر اين كار را انجام دهد، ضرر كرده و لازم است كه حضور داشته باشد.