• 1404 شنبه 13 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6033 -
  • 1404 شنبه 13 ارديبهشت

زندگي يا نمايش زندگي!؟

سيدعطاءالله مهاجراني

در درنگ اين هفته اندكي از سياست فاصله بگيریم. گرچه از سياست رهايي نداريم. ما را دنبال مي‌كند؛ دست از سر ما بر نمي‌دارد. چنانكه گفته‌اند اگر ما رهايش كنيم مثل خرسِ قاليچه نماي توي رودخانه رهاي‌مان نمي‌كند. عصر چهارشنبه از كتابخانه به خانه‌مان برمي‌گشتم. داخل مترو درست روبروي من دختر جواني به اصطلاح تين‌ايجر! با خانمي كه كنارش نشسته بود. فهميدم مادرش است. به زبان فارسي بلند بلند و همراه با اخم حرف مي‌زد. گمان نمي‌كرد ايراني هستم. دختر مي‌گفت: «بايد اون كفش نايك مدل لوئيزا را برام بخري. ميشه ۱۹۰ پوند. بايد بخري! شنيدي مامانم! باااايد! بخري. ببين ايناهاش!» موبايلش را جلو چشم مامانش بالا برده بود. انگار مي‌خواست موبايل را توي چشمش فرو كند. خانم كه حدود ۵۰ ساله به نظر مي‌رسيد با آرامش و لبخند گفت: «مامان، فري جان گرونه! تو انگار از وضع‌مون خبر نداري!» دختر گفت: «پس غلط كردي زاييدي. احمق! مرجان مامانش براش كفش نايك مدل اير - جردن خريده 2 هزار پوند. حالا تو براي ۱۹۰ پوند جر مي‌زني؟ دُم در آوردي؟»  سرم توي كتاب «۱۱ دقيقه» نوشته پائولو كوئيلو بود. صفحه ۱۲۰ بودم. نوشته بود: «در زندگي كدام يك اهميت بيشتري دارد؟ زندگي يا نمايش زندگي!؟» ديدم نگاه مادر به زندگي است و نگاه دختر به نمايش زندگي. در روزگار ما نگاه به نمايش زندگي رواج غريبي پيدا كرده است. تعبير كوئيلو به ظاهر ساده است؛ اما هر چه بيشتر درباره‌اش بينديشيم عميق‌تر و گسترده‌تر مي‌شود. من حقيقي و من تقلبي. حقيقت زندگي و نمايش زندگي مصنوعي، تظاهر به زندگي. تمام كساني كه گرفتار برند هستند؛ كفش و ساعت و لباس و عطر و ماشين و... تظاهر به زندگي مي‌كنند. در جنگ تبليغاتي امريكا با چين. چيني‌ها اعلام كردند شركت‌هاي امريكايي برخي برند‌ها را تا صد برابر قيمت مي‌فروشند. براي كيف يا كمربندي 10 تا 20 دلار به توليد‌كننده چيني پرداخت كرده‌اند. بين هزار تا ۲ هزار دلار مي‌فروشند! يعني خيلي از برند‌ها كه گمان مي‌رفت چرم نوع اعلاي بي‌همتاست، پلاستيكي است! نمايش چرم است. 

منتها كسي كه اين برند‌ها را با قيمت‌هاي بسيار گران مي‌خرد. گمان مي‌كرد يا مي‌كند بيشتر و بهتر زندگي مي‌كند. بسياري خانواده‌ها نمي‌توانند خود را با اين سبك زندگي تطبيق بدهند. جوانان دير ازدواج مي‌كنند. نمي‌توانند در سال‌هاي آغاز ازدواج به زندگي ساده اكتفا كنند. زندگي را گام به گام با آينده‌بيني و قناعت و عزت‌نفس بسازند. زن و شوهر‌هاي جوان دچار بگو مگو مي‌شوند. در همان سال‌هاي نخست ازدواج دچار اختلاف مي‌شوند. خانواده متلاشي مي‌شود. اگر فرزندي داشته باشند. خدا مي‌داند چه بر سر بچه‌هاي طلاق خواهد آمد. اينان همگي قربانيان سبك تحميلي و نمايشي زندگي جديد هستند كه مانند بلايي و سيلابي سنت‌هاي فرهنگي - اجتماعي ما را ويران كرده است. به نظرم به دليل هويت حكومت و دولت در كشور ما نخست روحانيون و خانواده و فرزندان آنان بايد مراقب سبك زندگي خود باشند. در درجه دوم، همه كساني كه مسووليت ارشد در قواي سه‌گانه دارند. وزيران و نمايندگان و قضات. اگر در زندگي اين افراد ريخت و پاش و لوكس‌گرايي و به تعبير قرآن مجيد «اتراف» رواج پيدا كند. در برابر چشمان مردمي كه با سختي دشواري‌هاي زندگي را تحمل مي‌كنند. بيشترين آسيب به اعتماد عمومي خواهد بود. خوشبختانه بركناري معاون رييس‌جمهور كه به سفر لوكس و پرهزينه قطب رفته بود، نشانه‌اي بود كه دولت مراقب اعتماد عمومي است. در اين مراقبت بايد از سنت‌هاي فرهنگي و اجتماعي‌مان به خوبي حفاظت كنيم. باور كنيم كه همان سنت‌ها، همان تحمل و مدارا حقيقت زندگي بود و اين تظاهر و نمايش زندگي را سطحي و مبتذل كرده و ويران مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون