جشنوارههاي خارجي فيلمهاي ايراني
حسن لطفي
چه حالا كه فيلمهاي سعيد روستايي و جعفر پناهي در فستيوال كن پذيرفته شده و چه در گذشته كه كيارستمي، فرهادي، جعفر پناهي، رسولاف و سازندگان كيك محبوب من از جشنوارههاي معتبر فيلم دنيا جوايزي گرفتند، معتقد به طرح توطئه و سياسيبازي جشنوارهها به مفهوم بدش نبودم. نه اينكه پاي سياست به برخي فستيوالها باز نشده كه شده (مگر جشنواره فيلم فجر خود ما اينطور نيست؟) اما اين پادرازي و ورود در برخي مواقع جزو ذات جشنواره است و بالطبع به نفع فيلمسازاني كه با محدوديت روبهرو هستند. نفعي كه با باور و خواست جمعي كه آن فيلمساز را طور ديگري ميخواهند، همراه و همسان نيست. حرفم كلي است و فقط به فيلمسازان داخل ايران خلاصه نميشود. در جشنوارههاي مختلف ميتوان ليست بلند بالايي پيدا كرد كه نام فيلمهاي شاخصي در آن به نمايش درآمده كه در كشور خود با سانسور و نساز و نگو همراه بوده است. به خاطر همين هم هر جشنوارهاي ميتواند روزنهاي براي عدهاي از فيلمسازاني باشد كه در مملكت خود پابستهاند. حتي جشنواره فجر بينالملل هم وقتي از ديگر كشورها فيلم ميگيرد چنين امكاني را براي عدهاي فراهم ميكند.
عدهاي كه به اين اميد فيلمي ساختهاند تا عدهاي به تماشايش بنشينند. البته در اينكه بيشتر فيلمسازان و هنرمندان مشتاق نگاه و نظر هموطنان خود هستند، شكي نيست. در چنين حالتي است كه فيلمساز حس بهتري پيدا ميكند. اما اگر امكان چنين نمايش يا ارتباطي فراهم نشود آن وقت دنبال در روهايي ميگردد تا اثرش را به دست مخاطب خارجي برساند. ممكن است در اين راه و پس از گرفتن جايزه و ... از جشنواره خوشش بيايد و حتي به تدريج مخاطب وطني را كمرنگ ببيند و ... اما او نيست كه باعث چنين تغييري در خودش ميشود. تغيير را ديگران با محدوديت براي او ساختهاند. ساختهشان هم خوب نيست. جاي تصميمگيران عوض شود (مثلا روستايي و پناهي براي محدودكنندگانشان حكم محدوديت صادر كنند) آن وقت محدودشوندگان جديد هم ساكت نميمانند و.. . اينها را نوشتم تا بگويم خوشحالم كه دنيا جشنوارهها و فستيوالهایي دارد كه كمي از تنگي نفس و بسته بودن دست و پاي فيلمسازان بكاهد.