ادامه از صفحه اول
ايران و امريكا: فرصتسازي يا زمانكشي؟
جموعه اين تحولات، ابهامي سنگين بر فضاي گفتوگو ايجاد كرده است: آيا امريكا با صداقت و جديت وارد گفتوگو شده يا در پي خريد زمان تا فعال شدن مكانيسم اسنپبك و بازگرداندن تحريمهاي شوراي امنيت است؟ آيا اسراييل نقش پليس بد را در كنار ديپلماسي امريكا ايفا ميكند يا در واقع آماده اقدام نظامي پس از فعال شدن مكانيسم ماشه و فروپاشي مذاكرات است؟
آنچه مسلم است اينكه ايران نه از سر ترس يا واهمه، بلكه بر پايه اصول بنيادين، گفتوگو با ترامپ و حزب جمهوريخواه را برگزيده است. اين انتخاب، نتيجه تجربههاي نامطلوب از مذاكرات پيشين با دولتهاي اوباما و بايدن است.
هدف ايران فراتر از مسائل هستهاي، تعاملي سازنده در سياست، اقتصاد و روابط بينالملل است.
ايران با هوشياري كامل، تهديدهاي اسراييل را جدي گرفته و براي پاسخ قاطع آماده است.
چيزي كه امريكا بايد بداند، اين است كه حضور ايران پاي ميز مذاكره، نه يك تاكتيك گذرا، بلكه تصميمي بنيادين و راهبردي است. اما اگر نشانههايي عملي از صداقت در روند ديپلماسي و گفتوگو ديده نشود و تحريم و تهديد ادامه يابد، ايران ناگزير در رويكرد خود تجديدنظر خواهد كرد. اگر واشنگتن حسن نيت نشان دهد، پنجرههاي ديپلماسي، تعامل و مصالحه از سوي ايران به تمامي گشوده است. آيا اين فرصت به مصالحه منجر ميشود يا بار ديگر به «تعامل بدون پاداش» ختم خواهد شد؟
نگاه انتقادي به يك معضل فراگير اجتماعي
نه هزينه عاطفي سنگين دارد، نه آيندهاش نگرانيهاي بزرگ ميآورد. جامعه خسته امروز، عشق بيدردسر حيوان را به مسووليت پرچالش فرزند ترجيح ميدهد.
۵- بمباران رسانهاي و تحريف ارزشها- رسانهها - چه داخلي چه ماهوارهاي - سبكي از زندگي را تبليغ ميكنند كه در آن حيوان خانگي بخشي از پرستيژ زندگي مدرن است، اما فرزند داشتن نشانه فقر فكري يا عقبماندگي تصور ميشود. اين بمباران تبليغاتي، ذهن نسل جوان را به جايي رسانده كه به جاي آرزوي «مادر» يا «پدر» شدن، آرزوي صاحب شدن يك پت خوشگل و خوش لباس را در سر ميپرورانند!
۶- خطرات ناگفته همزيستي با حيوانات- اين تبليغات شيرين، اما نيمه تاريك ماجرا را پنهان كردهاند: بيماريهاي مشترك انسان و حيوان. از توكسوپلاسموز گرفته تا كيست هيداتيك، از قارچهاي پوستي تا عفونتهاي رودهاي و تنفسي، نگهداري بيضابطه حيوانات ميتواند تهديدي جدي براي سلامت انسان، به ويژه كودكان و سالمندان، باشد. اما كجا كسي به اين حقايق تلخ توجه ميكند؟
۷- از تعهد به لذت، از آينده به حال- فرزندپروري سرمايهگذاري براي آينده بود؛ در فرزندت آينده خودت را ميديدي. اما امروز نسل جديد، از آينده ميترسد و به جاي برنامهريزي براي فردا، در لحظه زندگي ميكند. مهم اين است كه «حالا» راحت باشد، «الان» خوش بگذراند و مسووليتي به گردنش نباشد. در اين مسير، فرزند داشتن بيمعنا ميشود و حيوانات خانگي، اينبار كج و معوج احساسات انساني، جاي فرزندان واقعي را ميگيرند.
نتيجهگيري: فرزندپروري در ايران به ورطه بيارزشي افتاده است؛ قرباني موجي از فردگرايي، رسانهزدگي، ترس از مسووليت و ناآگاهي شدهايم. آينده اين سرزمين، نه با سگهاي نژاددار و گربههاي خوشرنگ، بلكه با فرزنداني كه پرورش مييابند يا فرزنداني كه هرگز به دنيا نميآيند، ساخته ميشود. زمان آن رسيده كه ارزشهاي خود را بازبيني كنيم؛ پيش از آنكه دير شود.
يوسفِ ايران
او مسالهساز نيست، عميقا دنبال حل مساله است. جامعه ما با مسعود پزشكيان، نوعي متفاوت، صميمي و مردممحور از سياستورزي را تجربه كردهاند. افزايش محبوبيت او هشت ماه بعد از انتخابات و همراهي و اميد مردم به او، نشانه پذيرش و استقبال از تفاوتهاي معنيدار رييسجمهور با ديگران است. فرزند اول او كه متربي مكتب رييسجمهور است، چهره جديدي از «آقازادگي» را به نمايش گذاشته است. او صريح و صادقانه در ميان مردم است و نماد نسلي است كه ميان «انتقاد و اميد» در حركت است؛ آقازادهاي كه روشنفكري مسالهمحور را به نشستن پشت ميز قدرت و چينش مهرهها ترجيح ميدهد.
اجازه بدهيم فرزند رييسجمهور، نويسنده بماند. از نوشتههاي او نرنجيم و نهراسيم. بدانيم كه نوشتهها و افكار آزادانه او ميانهاي با پاستور و پيوندي با قدرت ندارند. او در نوشتههاي خود فرزند رييسجمهور نيست، نويسنده و استاد دانشگاه است. اجازه بدهيم يك انسانِ دغدغهمند كه نزديكترين فرد به رييسجمهور است، با نوشتههاي صريح خود درباره محيط زيست، حقوق معلمان، حقوق اقوام، مشكلات آموزشي، بحران آب، حقوق زنان و... نزديكترين فرد به مردم نيز بماند. اجازه بدهيم يوسفِ رييسجمهور، يوسف ايران بشود.