• 1404 پنج‌شنبه 18 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6037 -
  • 1404 چهارشنبه 17 ارديبهشت

درباره فيلم هيات منصفه‌ شماره 2 به كارگرداني كلينت ايستوود

حضور گرانبها

محمدرضا دلير

كلينت ايستوود ۹۴ ساله در فيلم «ماچوي گريان» همچون فيلمسازي به نظر مي‌رسيد كه فقط از طريق دوربين سينما نفس مي‌كشد و گويي ديگر روايت را فراموش كرده است، اما او در جديدترين اثر خود بار ديگر نشان مي‌دهد كه تنفس او در سينما غنيمتي گرانبهاست. پيش‌زمينه ورود به اين فيلم درك بهتر دنياي اثر جديد آقاي ايستوود فيلم «۱۲ مرد خشمگين» آقاي «سيدني لومت» بود. آقاي ايستوود در فيلم جديد خود از سينماي لومت وام مي‌گيرد و در عين حال روايت خود را پيش مي‌برد. 
داستان ايستوود نيز در باب راي نهايي هيات منصفه در باب متهمي با نام «جيمز مايكل سايث» است كه به اتهام قتل عمد دوست‌دختر سابق خود در انتظار راي هيات منصفه است. فيلم مخاطب را از طريق كاراكتر «جاستين كمپ» به درون روايت مي‌برد؛ روزنامه‌نگاري كه همراه همسر باردار خود نامه‌اي را براي حضور در ليست هيات منصفه‌ از سوي دادگاه دريافت كرده است. ايستوود مخاطب را از طريق جاستين به درون دادگاه مي‌برد. زماني كه اعضاي هيات منصفه انتخاب مي‌شوند گويي بار ديگر درون فيلم سيدني لومت مي‌رويم و قرار است با يك ترديد منطقي از زاويه‌اي ديگر روايت را پيش ببريم. اما آقاي ايستوود به‌ محض كاشتن بذر شك در ذهن اعضاي هيات منصفه و اداي دين به آقاي لومت، در همان جلسه اول مخاطب را درگير فلش‌بك‌هايي مي‌كند كه داستان را به يك سال پيش در ۲۵ اكتبر مي‌برد. جاستين در آن شب در همان ميخانه‌‌اي حضور داشته كه جيمز و دوست‌دخترش دچار درگيري لفظي و فيزيكي مي‌شوند. ايستوود بدون اينكه از اين رخداد به عنوان نقطه‌عطف خود بهره ببرد، در همان ۱۰ دقيقه ابتدايي مخاطب را در شب باراني سال گذشته روي پلي مي‌برد كه جاستين با ماشين خود تصادف كرده است. تا انتهاي فيلم هيچ‌گاه نمايي از بيرون ماشين و لحظه تصادف نمي‌بينيم و همين تبديل به شكي ويران‌كننده در ذهن مخاطب و جاستين مي‌شود. اما ايستوود حين گسترش روايت سعي مي‌كند جاستين و مخاطب را به اين يقين برساند كه دوست‌دختر جيمز با ماشين او برخورد كرده است.  روايت ايستوود قرار است از طريق انتزاعي كه از ميان ديالوگ‌ها شكل مي‌گيرد مخاطب را با ۱۲ مرد خشمگيني ديگر مواجه كند. او در عوض روايت خود را در همه ابعاد گسترش مي‌دهد تا مخاطب از زاويه‌ديدهاي مختلف در معرض اين گذرگاه‌ اخلاقي قرار گيرد. روايت ايستوود به خودي خود رازآلود نيست، اما در مفهوم اخلاقي ذهن كاراكتر جاستين تبديل به رازي آشكار مي‌شود. جاستين در اين روايت درون دادگاهي قرار دارد كه او بايستي جاي متهم نشسته باشد، اما اين موضوع را درست زماني متوجه مي‌شود كه در قامت هيات منصفه شماره ۲ قرار است راي به گناهكار يا بي‌گناهي جيمز دهد. آقاي ايستوود از طريق اين بازي ذهني است كه روايت خود را پيش مي‌برد. جاستين در اين روايت دايم سعي مي‌كند هم مايكل و هم خود را از مخمصه رها كند و درنهايت نفع شخصي خود را در پس شعار هر حقيقتي لزوما عدالت نيست پنهان مي‌كند و تصميم‌گيري نهايي‌اش را ارايه مي‌دهد.  فيلم جديد كلينت ايستوود نشان مي‌دهد كه او به‌راحتي از مغز داستان سيدني لومت نهايت بهره را مي‌برد تا مخاطب را وارد فضاي بيرون از اتاق هيات منصفه كند و ترديد منطقي موجود در پرونده را با نشانه‌هايي از دنياي بيرون و زندگي خصوصي جاستين شكل مي‌دهد. او حتي سعي نمي‌كند روايت را درگير مينيماليسمي روايي كند و در عوض آن را درست در لحظه دم و بازدم‌هاي اميدوارانه جاستين به مسير عدالت بازمي‌گرداند. آقاي ايستوود روايت خود را دچار چنان وسعتي كرده كه در سراسر آن مخاطب درگير بازي اخلاقي-ذهني جاستين در گير و ‌دار زندگي كنوني و گذشته‌اش مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون