توسعه پايدار، ميراثي كه دور انداختهايم
مرجان يشايايي
سازههاي قديمي در كوير و حاشيه كوير ايران چه آنها كه از گزند حملات و انواع اتفاقات طبيعي جان به در برده و چه آنها كه به دست استادان مرمتگر ايراني احيا و دوباره برپا شدهاند، با تمام تفاوتهايشان داراي يك روح واحد هستند؛ مديريت دقيق و وسواسگونه منابع آبي و انرژي. نياكان ما تا جايي كه ميتوانيم درباره آنها بدانيم، از زمان ساساني يعني بيش از هزار سال قبل و بعد از آن، روشهاي ماندگاري براي مديريت آب و انرژي داشتند. ديوارها را ضخيم ميگرفتند تا در زمستان گرم بماند و در تابستان سرد و هر قطره آب را با دقت مراقبت ميكردند. گواه اين مراقبت قناتها هستند، سفرههاي آب زيرزميني كه به واسطه چندين چاه موازي قرنها به قاعده و درست منابع آبي اين سرزمين خشك را به دست مردم ميرسانده و محافظت ميكردهاند. در قلعههاي باستاني كه روزگاري قرارگاه سربازان ما براي دفاع از اين سرزمين بوده تا باغهايي مانند باغ پهلوانپور در نزديكي يزد و فين كاشان كه به دليل وجود قناتي يا جوشيدن چشمهاي ناگهان در دل دشت سبز شدهاند، چشمان پيشينيان ما نگران آباداني اين سرزمين بوده و مهربانانه منابع محدود آن را براي نسلهايي كه قرار بوده بعد از قرنها چشم در اينجا باز كنند، نگهداري كردهاند. فرهنگ اين نگهداري هنور بعضي موارد ديده ميشود. تابستان سال قبل در شهر كاشان در گرماي تحملناپذير تابستان از كنار يكي از آب انبارهاي داير شهر ميگذشتم، براي رفع تشنگي آبي نوشيدم و به اندازه چند قطره هم به صورتم زدم كه دوست همراهم تذكر داد: «آب آب انبار فقط براي نوشيدن است. نبايد به صورت بزنيد، حتي با اين آب وضو هم نميتوان گرفت.» تا اين حد دقيق! اين همان مفهومي است كه در فرهنگ مدرن به آن توسعه پايدار ميگويند. مفهومي كه در دهه 1990 ميلادي بهطور جدي مورد توجه قرار گرفت. براساس تعريف سازمان ملل متحد، «توسعه پايدار رويكردي به رشد و توسعه انساني است كه هدف آن رفع نيازهاي حال حاضر بدون به خطر انداختن توانايي نسلهاي آينده براي برآوردن نيازهاي خود است.» اين رويكرد بيشتر معطوف به آب و انرژي و محيط زيست است.
ترديدي نيست در جهان صنعتي امروز نميتوان از دستاوردهاي علمي چشم پوشيد و پيشرفتهاي ساختمانسازي را ناديده گرفت و همچنان ديوارهاي قطور و سقفهاي كوتاه ساخت، اما با ورود دانش غربي به كشور ما از اواخر دوره قاجار، نه تنها دانش خود را به تدريج كنار گذاشتيم، بلكه روشنبيني و دانايي كه به ما رسيده بود و حكمت اقداماتي كه همواره مردم اين كشور را از بحرانهاي قحطي و بيآبي عبور داده بود را نيز ناديده گرفتيم. هم آب را بيحد و حساب مصرف يا بهتر بگويم حيف و ميل كرديم و هم انرژي را. امساك پيشينيانمان را به مسخره گرفتيم و مست هدر دادن منابعي شديم كه آنها قرنها با دقت براي ما اندوخته بودند. حالا ما نميتوانيم بگوييم نسبت به نسلهاي آينده مهربان بودهايم. ما هيچ مادران و پدران خوبي نبوديم و از آن همه مهرباني و دورانديشي نسلهاي قبلي، نصيبي نبردهايم و اهميت ندادهايم آب و خاكي كه براي نسلهاي آينده ميگذاريم، بايد پاكيزه و كافي باشد. ما روح توسعه پايدار را هنوز درك نكردهايم.