آشوبكده جهاني
حسين ضيايي
«ايران بزرگ» هم اينك در ميانه يك شرايط خاص جهاني قرار دارد. شرايطي كه به آن دوره و عصر آشوب يا بهتر بگوييم «آشوبكده جهاني» اطلاق ميكنند.
دير زماني است كه «دهكده جهاني» جاي خود را به «آشوبكده جهاني» داده است .
«آشوبكده جهاني» يك نوع بينظمي بينالمللي ساختگي، تصنعي وليكن هدفمند و ماجراجويانه است كه دونالد ترامپ چهلوهفتمين رييسجمهور امريكا موسس و بنيانگذار آن به شمار ميآيد.
او به درستي به سبب هنرمندي و تواناييهايش در توليد بحرانهاي ساختگي و انتفاع و بهرهمندي از آنها براي ساختن و تحقق «ايده امريكا اول» تنها نماد و مظهر اين آشوبكده جهاني به شمار ميآيد.
يكي از ويژگيهاي بارز ترامپيسم در دور دوم رياستجمهوري كه عنصر اصلي در ذات حكمروايي جهاني او به شمار ميآيد، راه انداختن بازيهاي رواني فرسايشي در برابر رقبا با هدف امتيازگيري حداكثري است. اين در حالي است كه همواره ثابت شده كه گرچه او صداي بلندي دارد، اما زماني كه پاسخ محكم دريافت ميكند، بيشتر به عقبنشيني ميانديشد.
در حقيقت همه «سياستهاي ترامپي» در برخوردهاي جهاني مبتني بر راهاندازي جنگ رواني با صداي بلند و معاملهگري در پشت درهاي بسته است.
هم اينك ايران تبديل به يكي از ميدانهاي بازي رواني ترامپ شده و آن تغيير نام خليجفارس است .
اما واقعيت تلخ در بيماري ترامپي نيست، بلكه در نوع «پاسخ ايراني» ما ايرانيان در سراسر جهان به اين هجمه رواني است . تجربه ثابت كرده است كه بيعملي در عرصه جهاني و تكيه تنها بر ارايه يكسري پاسخها و بيانيههاي سياسي تنها منجر به جريتر شدن و تحريك بيشتر دشمنان عليه ايران و بلعيدن «ميراث ايراني» ميشود. صرف گفتن اينكه خليجفارس، خليجفارس خواهد ماند و تاريخ گواه آن است؛ بيماراني همچون ترامپ را به عقب نميراند. آنچه آنها را به عقب ميراند، تقويت عملي اتحاد ملي يك ملت به صورتي مقتدرانه و عملي است كه هميشه دشمنان را به عقب رانده و ميراند.
ما هم اينك از يك «فرصت طلايي» براي پيوند همه ايرانيان در داخل و خارج در ساختن يك نيروي قدرتمند جهاني با «صفت ايراني» در عرصه بينالمللي برخورداريم . در حقيقت بسيج همه ايرانيان در سراسر جهان براي ارايه يك «پاسخ نيرومند ايراني» در دفاع يكپارچه از تاريخ و جغرافياي تمدن ايراني به دور از هر نوع سليقه و انديشه؛ يكي از همان پاسخهاي عملي و كارساز به هجمههاي خارجي است. دير زماني است كه اتحاد ملي ايرانيان به دلايلي آشكار با زخمهاي سطحي، اما قابل ترميم روبهرو و همين باعث تحريك و هجوم دشمنان به تاريخ و ميراث ارزشمند تاريخي و جغرافيايي ايران شده است. اين در حالي است كه ايران به سبب ذات تمدنساز و بزرگ خود هميشه زنده و حاضر در دل تاريخ بوده و خواهد بود. در حقيقت خود نام «ايران» اسم رمز يك وحدت ملي فراگير و عظيم بين همه ايرانيان وفادار به ايران از هر نوع قوم و قبيله سياسي و فرهنگي است. ايران از ديرباز تاكنون از آنچنان ظرفيتهاي سياسي و فرهنگي و تاريخي و ديني براي اتحاد برخوردار است كه كمتر كشوري از آن بهره برده است .
وقتي دموكراسي هندي وحدتگرا يا اقتدارگرايي چيني مليگرا با حداقل بضاعت مادي و معنوي و گستره عظيم جمعيت ميلياردي و تنوع قومي فراگير قادر به تاسيس يك نيروي عظيم ملي جهاني در دفاع از مرزهاي ملي و ايدئولوژيك تمدني خود هستند قطعا ايران با پتانسيل تمدني به مراتب بزرگتر از تمدنهاي هندي و چيني قادر به بسيج و ساختن يك نيروي ملي جهاني در دفاع از منافع و مرزهايي ملي و ايدئولوژيك خود خواهد بود . هم اينك كشور نياز فوري به يك وحدت ملي پايدار متشكل و برگرفته از همه آحاد ايرانيان در سراسر جهان دارد تا از اين فرصت طلايي به نحو احسن در جهت تقويت منافع ملي و امنيت ملي خود بهره ببرد. هنر معماران سياسي در هر كشور بيش از هر چيز در توليد سريع قدرت ملي منطبق با هر شرايط خاص داخلي و خارجي است و هم اينك وحدتبخشي به جامعه ايراني و پرهيز از دوقطبيهاي ساختگي نياز امروز ايران است . از آنجا كه ايران يكي از ثروتمندترين و غنيترين كشورها در برخورداري از پتانسيلهاي وحدتبخش ملي و ديني است تنها يك اراده ملي خردمند و كارآمد با افق ديد جهاني قادر به تدوين يك پاسخ ملي نيرومند ايراني به حماقتهاي ترامپيسم بيخرد است.