شكست سياست «اول امريكاي» ترامپ
محمدعلي غيبي
دونالد ترامپ رييسجمهور كنوني امريكا، سال گذشته با شعار «اول امريكا» و با ادعاهاي بسياري در مورد لزوم بازگرداندن عظمت و قدرت به امريكا وارد صحنه رقابت شد و به پيروزي چشمگيري هم رسيد. با اين حال پس از آنكه صد روز از نشست او به صندلي قدرت گذشته، او نه تنها عظمتي به امريكا برنگردانده بلكه هر آنچه از ابهتي كه امريكا پيش از اين داشت را هم به باد داده است. امريكا در دوران بايدن هرگز كشور بيعظمتي نبود و بسيار هم صاحب بزرگي و ابهتي در انظار جهاني بود، تنها با تماشاي شبكه صداي امريكا، با لحن بيان گويندگان خبرش، با آهنگهاي تيتراژ اخبارش و... همان شبكهاي كه ترامپ بساطش را برچيد، ميشد عظمت امريكا در هنر رسانه و به دنبال آن عظمت امريكا در هر تصويري كه از اين شبكه نمايش داده ميشد را مشاهده كرد. ما در تاريخ هر كسي را كه به شرايط مطلوب زمان خود معترض بوده و وعدههاي رنگين و دلفريب داده، با گذر زمان جز افرادي عوامفريب نديدهايم. ترامپ هم يكي از همينها بوده كه عظمت امريكا را در زمان رقيبان حزبي خود منكر شده و با دادن وعده بازگرداندن عظمت به امريكا، يعني همان چيزي كه امريكا آن را بيش از ساير كشورها دارد به نظر ميرسد اهداف وارونهاي دارد. وعدههاي پوچي نظير تصرف كانادا، گرينلند، مكزيك، كانال پاناما و... آدمي را ياد وعدههاي ليويوس دروسوس مرتجع رومي قرن دوم پيش از ميلاد مياندازد، هنگامي كه در مخالفت با اصلاحات كايوس گراكوس كه طرفدار ايجاد چهار مهاجرنشين بود، وعده مفت ايجاد دوازده كوچنشين را داده بود. يا يكي از كانديداهاي انتخابات رياستجمهوري سال گذشته ايران هم براي جذب راي بيشتر و در ادامه سياستهاي عوامفريبانه و ناموفق احمدينژادي مدعي شده بود كه طرح مسكني به اندازه نه برابر طرح مسكن مهر دارد! آنهم مسكن مهري كه دولت را در شرايط بالاترين درآمدهاي نفتياش به مرز ورشكستگي رسانده بود و تنها دولت حسن روحاني با مديريت منظم خود توانست آن را به آخر برساند.
اين طرح نه برابر طرح مسكن مهر هم به قدري وعده بياساسي بود كه به شكست قاطع اين نامزد انتخاباتي در دور دوم انتخابات انجاميد.
اما ترامپ در امريكا راي آورد و آنچه تاكنون از خود به جاي گذاشته كارنامهاي آنچنان سياه است كه آدمي را در اصالت و صداقت انديشه و تلاش ترامپ دچار ترديد ميكند و بيشتر اين را به خاطر ميآورد كه ترامپ روزگاري نه چندان دور به شدت مورد علاقه و حمايت ولاديمير پوتين رييسجمهور روسيه بود. چه شده كه اكنون رييسجمهوري كه مدعي بود دموكراتها امريكا را بياهميت و ضعيف كردهاند، هنوز تازه صد روز از شروع كارش نگذشته امريكا را به چنان روزي كشانده كه در جنگ اوكراين و روسيه نه زلنسكي اهميتي به ترامپ ميدهد و نه پوتين! زماني كه ديديم ترامپ زلنسكي را دستخالي و بدون ناهار از كاخ سفيد بيرون كرد دنيا را بر سر اوكراين و زلنسكي آوار شده ميديديم اما اكنون شاهديم كه نقشآفريني امريكا بيارزشتر از آن بود كه در عزم زلنسكي تاثيري بگذارد. روسيه هم در مقابل به هيچ يك از خواستههاي امريكا وقعي ننهاد و همچنان به پيشروي خود ادامه ميدهد.
تهديد ترامپ در مورد جهنم بهپا كردن در غزه در صورت آزاد نشدن گروگانها حتي حماس را هم نترساند و تغييري در روال كند آزادي گروگانها ايجاد نكرد كه هيچ؛ بلكه آن روند آزاديشان را متوقف هم كرد. آنچه ترامپ به عنوان جنگ تعرفهها مطرح كرد و با سر و صدايي زياد خواست جهان را نگران كند سياستي عوامفريبانهتر از آن بود كه موفقيتي به دست آورد و چنانكه ديديم به شكست قاطعي منجر شد و ديگر نامي از آن هم در رسانهها ديده نميشود. ترامپي كه زماني بسيار در مقابل ايران شاخ و شانه ميكشيد و برجام را هم پاره كرد هماكنون در مقابل جمهوري اسلامي ايران جز برجامي ديگر قادر به كسب دستاورد ديگري نيست و متحدان سنتياش يعني اروپا و ديگران كه امريكا هرچه دارد از همپيماني با آنهاست ديگر هيچ اميدي به امريكا ندارند. ترامپي كه در ستادهاي انتخاباتياش وعده مقابله با چين و جلوگيري از واگذاري موقعيت امريكا به اين كشور را ميداد و مدعي شعار «اول امريكا» بود حال نتيجه اقداماتش چيزي جز از ميان رفتن موقعيت امريكا به عنوان قدرت اول جهاني، يا حتي از بين رفتن اثرگذاري اين كشور بر معادلات جهاني، يعني همان سناريوي مطلوب چين و روسيه چيز ديگري نيست. آيا «ترامپيسم» و «انزواگرايي» واقعا جايگزين مناسبي براي جمهوريخواهي سنتي و «ريگانيسم» بود؟ آيا سياستمداراني همچون ونس جايگزين مناسبي براي پنس در مقام معاوناولي رييسجمهوري امريكا هستند؟ من در اين موارد بسيار ترديد دارم.