• 1404 شنبه 27 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6045 -
  • 1404 شنبه 27 ارديبهشت

آه نزهت اميرآباديان دوست...

رضا خانكي

خواستم بنويسم دوست عزيز من يا شايد دوست مهربان من، اما پشيمان شدم. هرچه خاطراتم با تو را مرور مي‌كنم از تو جز سادگي و مهر به ياد نمي‌آورم. تو دوست بسيار خوبي بودي. آه نزهت اميرآباديان، دوست من، ‌وقتي مرتضي از آن‌سوي تلفن خبر بهت‌آور فوت تو را به من داد، دنيا دور سرم چرخيد. اولين خاطرات مشترك با تو در همان ساختمان معروف كوچه گلشهر شروع شد. زمستان 89 و انتشار اولين شماره‌هاي روزنامه روزگار. وقتي اسم تو را مرور مي‌كنم يك قاب سه‌نفره از تو با اميلي و آرزو مدام در ذهنم تكرار مي‌شود. در تمام خاطرات من از روزنامه روزگار وقتي اسم تو را جست‌وجو مي‌كنم، اميلي و آرزو هم حضور دارند. و البته مينا و خانم روستايي. امروز براي تو نزهت، قبل از تو براي نيلوفر، و همين‌طور سياهه‌اي كه مدام بزرگ و بزرگ‌تر مي‌شود، مي‌نويسم. وقتي داشتم اين چند خط را برايت مي‌نوشتم با خودم فكر مي‌كردم اگر آخر و عاقبت خبرنگاري اين بود كه هرازچندگاهي به ياد دوست پركشيده‌اي بنويسي چرا من اين شغل را انتخاب كردم؟ آه نزهت اميرآباديان، امروز مدام به تو فكر كردم و خوشحالم از اينكه حتي يك لحظه يا يك جمله از تو جز خوبي به يادم نيامد. تو دوست بسيار خوب ما بودي نزهت جان و اميدوارم هركجا كه هستي، حالت خوب باشد. اگر نيلوفر را ديدي، سلام من را به او برسان. 
آه نزهت اميرآباديان خدانگهدار.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون