• 1404 جمعه 9 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6056 -
  • 1404 پنج‌شنبه 8 خرداد

حمايت از محرومان و مستضعفان در انديشه و عمل بنيانگذار (۳)

احمد مازني

در يادداشت قبلي در مورد اينكه واژه‌هايي چون زاغه‌نشينان و مانند آن چرا در تعبير امام خميني از طبقات محروم كاربرد زيادي داشت، نگاهي داشتيم به گزارش‌هايي از وضعيت زاغه‌نشينان و...در تهران. در يكي از گزارش‌هاي پژوهشي آمده است:   «تنها هشت درصد اطفال گودال‌نشينان به دبستان مي‌روند كه البته در ميان آنها دختر وجود ندارد... بسياري از اطفال كه بيش از هفت سال ندارند، در كارخانجات شيشه و بلورسازي كار مي‌كنند... و عده‌اي هم به فروش آدامس و بليت بخت‌آزمايي و غيره مشغولند كه در كوچه و خيابان‌هاي بالاي شهر به نظر عموم رسيده‌اند.» و در مورد وضعيت تغذيه كودكان شيرخوار آمده است كه: «كودكان شيرخوار به علت كمبود مواد غذايي، اغلب زرد و رنجورند.» در مورد زنان زاغه‌نشين مي‌گويد: «زنان اين بخش نه تنها از هنر و حرفه زنانه شهري بي‌اطلاعند، بلكه در نتيجه شهرنشيني، هنرهاي روستايي خود را نيز فراموش كرده‌اند.» يكي از منابع مربوط به وضعيت زاغه‌نشينان جنوب تهران گزارش‌هاي ساواك و از جمله گزارش رحمان افراخته معروف به وحيد براي ساواك است. نامبرده از اعضاي فعال سازمان مجاهدين خلق بود كه پس از تغيير ايدئولوژي در سازمان، در كنار تقي شهرام و همفكرانش ماركسيست شد و نقش مهمي در ترور نيروهاي مذهبي سازمان ايفا كرد. وي پس از دستگيري در مرداد ۱۳۵۴ به همكاري با ساواك روي آورد و به اميد فرار از مجازات اعدام، شروع به نوشتن تمام اخبار، اطلاعات و تحليل‌هاي خود براي ساواك كرد. البته اين كارها نهايتا كمكي به افراخته نكرد و از آنجا كه وي در ترور مستشاران امريكايي نقش داشت، رژيم پهلوي مجبور بود كه حتما او را اعدام كند، چون اين رژيم حتي در چنين اموري نيز استقلال نداشت و حتما بايد مطابق خواسته امريكايي‌ها عمل مي‌كرد. اما در ميان نوشته‌هاي افراخته تحليلي وجود دارد كه وي در آن در نقش يك تئوريسين امنيتي حكومت پهلوي قرار گرفته و زمينه‌ها و ريشه‌هاي مبارزه با حكومت و عوامل مناسب براي خنثي كردن آن را شرح مي‌دهد. يكي از نكات جالب‌ توجه در اين تحليل تصويري است كه او از فضاي اجتماعي جنوب شهر تهران در دهه ۴۰ و زندگي محرومان در دوران پهلوي ترسيم كرده و نوشته است:  «خوب به ياد دارم يك روز فردي كه مي‌خواست مرا عضوگيري كند، گفت: امروز قبل از آمدن به محل قرار، لباس‌هاي كهنه‌تري بپوش. وقتي در محل ملاقات حاضر شدم، گفت: مي‌خواهيم برويم جامعه‌گردي. آن وقت به طرف گودهاي جنوب شهر و نقاط زاغه‌نشين راه افتاديم. من با اينكه دو سال از آمدنم به تهران مي‌گذشت، كمتر جايي را جز مسير خانه و دانشكده بلد بودم. از محور خيابان شاهرضا [خيابان انقلاب فعلي] پايين‌تر را نيز مي‌شد گفت هرگز نديده بودم. وقتي قدم به گودها و زاغه‌ها، بيغوله‌ها و سوراخ‌هايي به نام خانه گذاشتيم، كم‌كم دچار حالت عجيبي شدم. بغض گلويم را گرفته بود ولي نمي‌توانستم گريه كنم. احساس مي‌كردم در تمامي رنج‌هاي اين موجودات كه ديگر از حالت انسان بودن خارج شده بودند، من گناهكارم. خانه‌هايي را مي‌ديدم كه هر لحظه امكان فرو ريختن‌شان وجود داشت. در يك اتاق ۵ خانوار و گاهي حدود ۴۰ نفر مي‌خوابيدند. كمتر فردي بود كه جاي سالمي در بدن داشته باشد. تعدادي كور، چلاق، كچل، بي‌دست و پا، افليج، مثل كرم ها در آن لجنزار مي‌لوليدند. كودكي را ديدم با شكم بادكرده، كله گنده و گردني باريك، در ميان لجن‌ها دنبال خوراكي مي‌گشت. كمي آن‌طرف‌تر يك سگ كه بدنش پر از زخم بود، مشغوليتي از همين قبيل داشت. كودك لاي دست و پاي سگ بيمار، تكه‌اي ميوه كثيف و گنديده پيدا كرد. آن را برداشت و به دهانش برد. سرم گيج مي‌رفت. از خودم بدم مي‌آمد، ... نفسم به سختي بالا مي‌آمد. بوي تعفن همه جا پيچيده و هوا را غليظ و سنگين كرده بود...» اين وضعيت در شهرهاي بزرگ ديگر از جمله شيراز نيز حاكم بود. محمدعلي كاتوزيان در گزارشي با اشاره به برگزاري جشن هنر شيراز [جشني كه در حضور فرح و در قالب تئاتر، عمل منافي عفت صورت گرفت و اين جشن مورد تحسين شهبانو قرار گرفت] در اين خصوص مي‌گويد: «شيراز كه محل برگزاري جشن‌هاي سالانه هنر بود، سواي محله‌هاي متعدد فقيرنشين دو حلبي‌آباد بزرگ نيز داشت كه به خوبي از انظار پنهان بود و تحت مراقبت دقيق ساواك قرار داشت... اين آلونك‌ها به‌طور كامل از تكه‌هاي حلبي ساخته شده بودند... در هيچ جاي اين ناحيه حمام عمومي يا خصوصي وجود نداشت...تنها يك كيوسك كوچك شركت نفت بود كه جايگاه فروش روغن پارافين بود؛ بالاي آن پارچه‌اي آويخته بود و روي آن نوشته بود: زنده باد والاحضرت رضاپهلوي، وليعهد محبوب ما!» در شهرهاي بزرگ ديگر از جمله مشهد، كرج، تبريز، اردبيل، سنندج، همدان، زاهدان، زنجان، قم، اصفهان و...وضعيت بهتر از اين نبود.ادامه دارد...

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون