موميايي محبوب ملت
اسدالله امرايي
سانتا اويتا، رماني درخشان از توماس الوئي مارتينث، نويسنده و روزنامهنگار برجسته آرژانتيني است كه با ترجمه رامين ناصرنصير در نشر چشمه منتشر شده. نويسنده با مهارتي خيرهكننده مرز ميان تاريخ و خيال را درمينوردد. اين اثر كه نخستين بار در سال ۱۹۹۵منتشر شد، فراتر از يك زندگينامه يا روايت سياسي صرف، به داستاني فرامرزي بدل ميشود: آميزهاي از گزارشنويسي، تخيل سوررئال و كاوشي در اسطورهسازي جمعي. مارتينث با بهرهگيري از دقت يك روزنامهنگار و خلاقيت يك رماننويس، تصويري هولانگيز و شاعرانه از زني را ارائه ميدهد كه حتي پس از مرگ نيز از زندگي تبعيت نميكند، بلكه آن را به چالش ميكشد. سانتا اويتا با زباني شاعرانه و ساختاري لايهلايه، به كاوش در ذهنيت ملت و اسطورهاي سياسي -فرهنگي ميپردازد. اوا پرون در اين روايت، نهتنها زني تاريخي، بلكه شبحي است كه بر حافظه ملي سايه افكنده؛ شبحي كه در نوسان ميان نيايش و هراس، به حضوري اساطيري بدل ميشود. براي خوانندگان علاقهمند به تاريخ امريكاي لاتين، رمزگان قدرت و روايتهاي بينژانري، اين رمان تجربهاي غريب و تأملبرانگيز خواهد بود. ارتش تلاش ميكند پيكر را نابود كند تا خاطره آن فراموش شود، اما هر تلاشي براي محو، آن را اسطورهايتر ميكند. سانتا اويتا داستان اوا پرون، بانوي اول سابق آرژانتين و سرنوشت عجيب جسد موميايي شده او را پس از مرگ روايت ميكند. اين كتاب در سال ۱۹۹۵ منتشر شد و به يكي از مشهورترين آثار ادبيات امريكاي لاتين تبديل شد. رمان حول محور افسانه اوا پرون يا اسم تحبيبي اويتا، نماد محبوبيت و قدرت در آرژانتين، ميچرخد و داستان واقعي جسد او را پس از مرگ در سال ۱۹۵۲ دنبال ميكند. جسد اويتا به دستور رژيمهاي مختلف سياسي دستخوش سفرهاي پرماجرا ميشود: از موميايي شدن تا پنهانسازي در نقاط مختلف جهان، از ايتاليا تا اسپانيا. مارتينِث با تركيب واقعيت تاريخي و تخيل ادبي، داستاني جذاب از اسطورهسازي، قدرت و فراموشي را خلق ميكند. جسدِ اوا پرون همسر خوان پرون، كه به عنوان نماد عدالت اجتماعي و حمايت از طبقه كارگر در قلب مردم آرژانتين جايگاهي اسطورهاي دارد، پس از مرگِ او در ۳۳ سالگي بر اثر سرطان، به موضوعي سياسي و جنجالي تبديل شده است. زيرا پس از كودتاي نظامي و بركناري خوان پرون از قدرت، دولت جديد آرژانتين تصميم گرفته تا براي محو كردن ياد و خاطره اِويتا از ذهن مردم، جسد موميايي شدهاش را از چشم مردم پنهان كند. به همين دليل اين جسد كه به دقت موميايي شده در سفري طولاني و پرماجرا در گوشهگوشه جهان ميچرخد و هر بار آدمها را به نوعي متأثر ميكند. برخي شيفته او ميشوند، برخي از آن ميترسند و شماري هم او را بهمثابه شيئي مقدس ميانگارند. توماس الوئي مارتينث، روزنامهنگار و رماننويس چهرهاي تأثيرگذار و مبتكر در امريكاي لاتين است و حقايق واقعي تاريخي را با محتواي تخيلي بهگونهاي تركيب كرد كه هيچ يك از نويسندگان امريكاي لاتين مشابهي نداشت.