توتهاي رها شده
حسن لطفي
اگر بگويند صد فيلم برتر سينماي ايران را نام ببر احتمالش كم است فيلمي از جعفر پناهي در اين ليست وارد كنم. دليلش مثل دليل تمام كساني كه ليست درست ميكنند و بهترينها را (بهزعم خودشان) رديف ميكنند به سليقه و انتظارم از سينما برميگردد. انتظار و سليقهاي كه انتخابها را غيرهمگاني ميكند. اما اگر قرار باشد پنج فيلمساز مورد علاقهام را نام ببرم، شك ندارم كه نام جعفر پناهي در اين ليست قرار ميگيرد. چرايش به روش و منش و رفتاري است كه او پيش گرفته است. گمان نكنيد منظورم موضعگيريهاي سياسي و زندان رفتن او است. حواسم چندان به اين موارد نيست. بيشتر نگاهم به پوست كلفتي و از پا نيفتادن او است. (لطفا از پوست كلفتي معنايي صد درصد مثبت بيرون بكشيد و اگر ميتوانيد صفت مناسبتري جاي آن بگذاريد!) او اگر چه از خانه دوست عباس كيارستمي نور به پرده تابانده، اما حداقل به باور او درباره كار كردن در سينما نزديك نشده است. (سالها پيش از فيلمسازاني پرسيده بودند اگر نگذارند فيلم بسازيد، چه ميكنيد؟ كيارستمي گفته بود سراغ هنرهاي ديگر ميرود. وقتي پرسشگر ادامه داده بود اگر نگذارند آن هنرها را دنبال كنيد؟ كيارستمي پاسخش زندگي كردن بود) او با موانعي كه سر راهش گذاشتند، سراغ هنرهاي ديگر و زندگي نرفت (انگار برايش زندگي همه چيز نبود و سينما خودش زندگي بود) چسبيد به روشهايي كه دنياي ذهنيش را ارزانتر، سادهتر و شخصيتر فيلم كند. گوشش در مقابل نساز و بچه خوبي باش هم بدهكار نبود. ساخت و اگرچه محدود فيلمهايش را بر پرده انداخت. گمانم وقتي فيلمهايش بر پرده افتاد جايزه اصلي را از خودش و از ديگران گرفت. ديگراني كه اين ايستادگي و بها به دنيايي كه دوست داري را دوست دارند، اما جسارت ندارند تاوان دلبستگيهايشان را بدهند. البته در بين اين ديگران جشنوارهها هم بودند. جشنوارههايي كه ممكن است در قامت هنرمند پي چه گوارا، اپوزيسيون، سياستمدار و... هم باشند. آرايشان سياسي هم باشد (مگر جشنوارهاي بدون نگاه و سليقه هم داريم؟) اما گمانم اين چيزها نميتواند فيلمسازي همچون جعفر پناهي را از ليست فيلمسازان محبوب برخي بيرون بكشد. بگذريم از آنكه برخي كساني كه گوشت و عضله هستند يا جنس سينمايشان چيز ديگري است و پس از موفقيت پناهي وامصيبتا سر دادهاند، اگر بلد بودند و جسارتش را داشتند، نخل و مجسمه و كف و دست و سوت و هورا را با تمام ارزشهايي كه فرياد ميكنند، تاخت ميزدند. آنها هيچ وقت نميفهمند فيلمها براي جعفر پناهي حكم توتهايي دارد كه در فيلم طعم گيلاس نشانه اميد به فردا و عبور از مرگانديشي است.