«اعتماد» در گفتوگوي اختصاصي با سيد محمد علي سيد حنايي بررسي میکند
خاورمیانه در بزنگاه دیپلماسی
نوشين محجوب
در شرايطي كه تنشها در خاورميانه به واسطه تركشهاي رويارويي مستقيم ايران و اسراييل به اوج رسيده، تحليلها درباره سرنوشت نهايي بحران حاكم افزايش يافته است. در ساعات ابتدايي برقراري آتشبس تصور بر آن بود كه بستر براي توافقي محتمل ميتواند غرب آسيا را از لبه پرتگاه جنگي تمامعيار دور نگه دارد و مانع از رويارويي فراگير شود، اما مواضع متناقض و در عين حال تند مقامهاي رسمي ايالاتمتحده بالاخص شخص ترامپ، در كنار رويكرد سختگيرانه تروييكاي اروپايي و تحركات مخرب اسراييل و آژانس بينالمللي انرژي اتمي موجب شد تا ايران در واكنش به كنشهاي غرب، تعليق همكاري با نهاد پادماني را تصويب و ابلاغ و درباره مذاكرات با كشورهاي غربي جهت لحاظ كردن خطوط قرمز ملي كشورمان هشدار دهد. حال در آستانه سفر بنيامين نتانياهو به واشنگتن و ديدارش با رييسجمهوري امريكا، فعل و انفعالهاي واشنگتن جهت عاديسازي روابط بازيگران عرب چون سوريه با تلآويو و تصويب فروش بيش از 150 كيت حمايتي و نظامي به تلآويو موجب شده تا آينده غرب آسيا بيش از هر زمان ديگر در هالهاي از ابهام قرار بگيرد. گروهي از ناظران شرايط فعلي را نوعي صفآرايي بازيگران غربي و آژانس بينالمللي انرژي اتمي در برابر ايران قلمداد كرده و بر اين باورند كه در بازه زماني كنوني مطالبات اين گروه از بازيگران ديگر به برنامه صلحآميز هستهاي يا موشكهاي بالستيك ايران محدود نخواهد شد. در همين راستا روزنامه اعتماد با هدف بررسي تحولات پيش رو با سيد محمدعلي سيد حنايي، رييس هيات امناي انديشكده ديپلماسي ملل، گفتوگو كرده است. حنايي در اين مصاحبه از لزوم مذاكرات مستقيم ميان ايران و امريكا براي مديريت بحران كنوني سخن گفت و با اشاره به شكنندگي آتشبس منطقهاي و احتمال تحركات تهاجمي رژيم صهيونيستي، بر ضرورت ديپلماسي فعال ايران جهت جلوگيري از تشكيل جبههاي واحد عليه كشورمان تاكيد كرد. در ادامه مشروح گفتوگو آماده است:
سيد محمد علي سيد حنايي در پاسخ به سوال نخست «اعتماد» در باب چشمانداز فرآيند ديپلماسي ميان ايران و امريكا گفت: ايران و ايالاتمتحده درگير تضاد ماهوي هستند كه ريشه در استثناگرايي ايراني، استثناگرايي شيعي و استثناگرايي امريكايي دارد. در استثناگرايي امريكايي، ايالاتمتحده خود را داراي مشيت الهي براي هدايت جهان ميداند. در استثناگرايي شيعي، ما معتقد به زمينهسازي براي ظهور امام زمان(عج) و نجات جهان هستيم. همچنين، در استثناگرايي ايراني، ايران به عنوان يك فلسفه و ايده با سابقهاي طولاني در تمدن، فرهنگ و امپراتوري، توانايي ايفاي نقش به عنوان يك قدرت جهاني را دارد. بنابراين، به طور بنيادين، ما با ايالاتمتحده دچار تضاد ماهوي هستيم. رييس انديشكده ديپلماسي ملل در ادامه افزود: با اين حال، راهحل اين مساله، مديريت تنش و تخاصم است.
بايد تخاصم با امريكا را مديريت كرد. پس از ماجراي تسخير سفارت امريكا، كه به عنوان تسخير لانه جاسوسي شناخته ميشود، مديريت اين تخاصم عملا از مدار خارج شد. در دورههايي، تنشها كاهش يافت و حتي همكاريهايي، مانند پروژههاي مشترك در موضوع افغانستان، شكل گرفت، اما به طور كلي، اين تنشها از كنترل خارج شده و اكنون به بحرانيترين وضعيت خود رسيده است.
حنايي در پاسخ به سوال «اعتماد» درباره گزينههاي ايران براي برونرفت از بحران حاكم خاطرنشان كرد: در شرايط كنوني ميتوان نمونههايي را در روابط بينالملل لحاظ كرد. به عنوان مثال، چين به عنوان بزرگترين چالشگر هژموني امريكا، ازسوي مقامات و مردم ايالاتمتحده به عنوان بزرگترين دشمن اين كشور تلقي ميشود.
با اين حال، بيشترين تعاملات اقتصادي امريكا با چين و بالعكس برقرار است. اين نشاندهنده امكان همكاري در عين تخاصم و تضاد است. همچنين، در مورد روسيه، كه گاهي بهاشتباه متحد استراتژيك ايران ناميده ميشود، شاهديم كه اخيرا رييسجمهور امريكا مستقيما با ولاديمير پوتين گفتوگو كرده و حتي در موضوع آتشبس ادعاي هماهنگي با او داشته است، درحالي كه روسيه از نظر سياسي يكي از بزرگترين چالشهاي ايالاتمتحده در حوزه استراتژيك سياست خارجي محسوب ميشود. اين نشاندهنده وجود رقابت در كنار همكاري است. سيد حنايي در ادامه افزود: نمونههاي ديگر، مانند ويتنام و ژاپن، كه هر دو مورد حمله نظامي امريكا قرار گرفتند و خسارات سنگيني متحمل شدند، نشان ميدهند كه اين كشورها اكنون روابط ديپلماتيك مستقيمي با امريكا دارند و مسائل خود را به صورت مستقيم حلوفصل ميكنند. نكته كليدي اين است كه در روابط بينالملل، قهر يا قطع كامل روابط معنا ندارد، زيرا اين امر ما را از دفاع از منافع ملي خود محروم ميكند. همانگونه كه با ديگر كشورهايي كه اختلافات سياسي داريم، روابط ديپلماتيك برقرار كردهايم، ميتوانيم چنين رابطهاي با امريكا نيز داشته باشيم. از همين رو به باورم راه برونرفت از بحران كنوني اين است كه با توجه به روانشناسي سياسي رييسجمهور سابق امريكا، دونالد ترامپ و با درنظر گرفتن اين واقعيت كه بازيگران ثالث، مانند برخي كشورها يا رژيم صهيونيستي، زمين بازي را براساس منافع خود طراحي ميكنند، بايد از ميانجيگري اين بازيگران كه اغلب به دنبال منافع خود هستند، اجتناب كرد. تجربه نشان داده كه به جز در دوره اخير كه عمان با حسننيت ميانجيگري كرد، ساير ميانجيها عمدتا منافع خود را دنبال كردهاند. رژيم صهيونيستي نيز با بهرهگيري از فقدان ارتباط مستقيم ميان ايران و امريكا، از سوءتفاهمها و تناقضها براي پيشبرد اهداف خود استفاده ميكند.بنابراين، تنها راه برونرفت از چالش كنوني، گفتوگوي مستقيم با ايالاتمتحده، با درنظر گرفتن روانشناسي سياسي شخص ترامپ و با هدف مديريت تخاصم، عليرغم آگاهي از تضاد هويتي موجود، است.
سيد حنايي در پاسخ به سوال دوم در باب سرانجام رويارويي ايران و اسراييل باتوجه به صلح شكننده حاكم خاطرنشان كرد: بدون ترديد، آتشبس كنوني شكننده است، زيرا اين توافق به صورت يك قرارداد رسمي و قطعي تصويب نشده است. برخي تصور ميكنند كه هرگونه اقدام ايران براي بازسازي تاسيسات يا اماكني كه پيشتر مورد حمله قرار گرفتهاند، از سوي رژيم صهيونيستي به عنوان نقض آتشبس تلقي خواهد شد و اين رژيم خود را محق ميداند كه در پاسخ به چنين اقداماتي، حملات جديدي را عليه اين تاسيسات انجام دهد. البته، اين حملات مشابه آنچه در غزه و لبنان رخ داد نخواهد بود، زيرا اين مناطق در همسايگي رژيم صهيونيستي قرار داشتند و دسترسي به آنها آسانتر بود. با اين حال، باتوجه به آسيبديدگي بخش پدافندي ايران و نفوذ نسبي رژيم صهيونيستي در آسمان ايران، احتمال خرابكاريها، ترورهاي هدفمند و حملات به اماكن و تاسيساتي كه پيشتر هدف قرار گرفتهاند، كاملا محتمل است. به باور اين كارشناس مسائل سياسي خارجي اينكه تحركات اسراييل به يك جنگ تمامعيار منجر خواهد شد يا خير، به عملكرد ايران بستگي دارد. رژيم صهيونيستي بهدليل تضاد ماهوي و ژئوپليتيكي با ايران، كه قدرتش را در منطقه به چالش ميكشد، بهدنبال تغيير رژيم يا حتي تجزيه ايران است. اين تضاد حتي در دوران پهلوي دوم نيز وجود داشت، زماني كه شاه ايران در جنگ مصر و اسراييل يك ميليارد دلار به اسراييل كمك كرد، زيرا رژيم صهيونيستي قدرت منطقهاي ايران را تهديدي براي خود ميديد. اكنون نيز اين حس متقابل وجود دارد. از منظر هويتي، جمهوري اسلامي با استثناگرايي اسلامي خود و رژيم صهيونيستي با استثناگرايي يهودي خود، در تضاد مفهومي قرار دارند. ايران به عنوان يك قدرت منطقهاي، چالشي براي هژموني رژيم صهيونيستي محسوب ميشود، از همين رو براي مقابله با اين تهديد، ايران بايد دو اقدام كليدي انجام دهد؛ نخست، بايد هزينه رويارويي مستقيم را براي رژيم صهيونيستي افزايش دهد. اين رژيم به دليل جمعيت محدود، عمق استراتژيك كم و عدم سازگاري آرمانهاي مردمياش با جنگ فرسايشي، توان تحمل چنين جنگي را ندارد. بنابراين، ايران بايد با تقويت توانمندي و بازدارندگي خود، هرگونه رويارويي را به جنگي فرسايشي و زيانبار براي رژيم صهيونيستي تبديل كند. دوم، بايد از شكلگيري اجماع ميان رژيم صهيونيستي و ديگر كشورها، بهويژه ناتو و ايالاتمتحده، جلوگيري كند. اين امر تنها از طريق مذاكره مستقيم و رو در رو با تروييكاي اروپايي و ايالاتمتحده امكانپذير است تا از تشكيل ائتلافي عليه ايران جلوگيري شود. به نظر ميرسد كه نه امريكا و نه اروپا بهدنبال تغيير رژيم يا هرجومرج در ايران نيستند. بنابراين، ايران ميتواند با دستيابي به توافقي مبتني بر منافع دوجانبه، بازي رژيم صهيونيستي را بر هم زند.
سيد حنايي درباره سناريوهاي احتمالي كه تلآويو براي به بنبست رساندن كامل مذاكرات ممكن است بدانها متوسل شود، گفت: در شرايط كنوني احتمال ادامه ترورها، خرابكاريها و حملات به تاسيسات پيشتر هدف قرار گرفته وجود دارد. براي جلوگيري از رويارويي مستقيم، ايران بايد مانع از شكلگيري اجماع عليه خود شود. باتوجه به سفر هفته آينده نتانياهو به واشنگتن، ايران بايد از نظر رسانهاي فعال عمل كند، ديدگاه خود را در جهان منعكس سازد و از بازنمايي منفي و بازيهاي رسانهاي رژيم صهيونيستي، مانند اتهامات مربوط به بمبگذاري كه در گذشته مطرح شده بود، جلوگيري كند. اين اقدامات ميتواند از بهرهبرداري رژيم صهيونيستي و توجيه دخالت مستقيم ايالاتمتحده جلوگيري كند. او در پاسخ به فرضيه مرتبط با تعريف ائتلافي پنهان و در خفا عليه ايران خاطرنشان كرد: رژيم صهيونيستي مهمترين چالش و مساله خاورميانه است. از زمان تاسيس اين رژيم توسط بريتانيا و پس از كاهش هژموني بريتانيا، چالشهاي اين رژيم به ايالاتمتحده به ارث رسيد. اين موضوع به تنهايي نشاندهنده اهميت رژيم صهيونيستي در معادلات منطقهاي است. اين رژيم توانسته تمامي كشورهاي منطقه را تحت تاثير خود قرار دهد. پس از مطرح شدن طرح صلح ابراهيم و عاديسازي روابط برخي كشورهاي منطقه با رژيم صهيونيستي، بهويژه با بازگشت احتمالي دونالد ترامپ به قدرت، انتظار ميرفت اين روند ادامه يابد. فلسفه عمليات هفتم اكتبر نيز دقيقا به همين موضوع بازميگردد؛ حماس احساس كرد كه با طرح صلح ابراهيم، مساله فلسطين عملا از معادلات منطقهاي حذف ميشود. بنابراين، اين عمليات يا به پايان مساله فلسطين منجر ميشد يا فرصتي براي كسب مشروعيت و امتياز در برابر رژيم صهيونيستي فراهم ميكرد. با اين حال، پس از عمليات هفتم اكتبر، برنامه چهلساله رژيم صهيونيستي كه مبتني بر بازنمايي ايران به عنوان دشمن و تهديد اصلي منطقه بود، با حملات اين رژيم به غزه، لبنان، سوريه، يمن و ايران فروپاشيد.
اين رژيم طي دههها با اين روايت، اختلافاتي ميان اعراب و ايران ايجاد كرده و از اين طريق طرح صلح ابراهيم را پيش برده بود تا روابط خود را با كشورهاي عربي منطقه عاديسازي كند و ايران را به عنوان تنها تهديد منطقه معرفي نمايد، اما پس از حملات رژيم صهيونيستي به كشورهاي مختلف منطقه، نگرانيهايي ايجاد شد كه اين رژيم به دنبال اجراي طرح مارشال يا ايجاد «اسراييل بزرگ» است. حنايي در پاسخ به سوال «اعتماد» درباره تكاپوي تازه امريكا براي شروع دوباره فرآيند عاديسازي آنهم در ميانه بحران حاكم بر روابط ايران و اسراييل گفت: امروز مساله متفاوت است. در پي حمله به ايران، كشورهاي اسلامي واكنش متحد و هماهنگي نشان دادند و نقش مثبتي در آتشبس و مذاكرات ايفا كردند. اين تحولات روابط ايران با كشورهاي منطقه را به طور قابلتوجهي بهبود بخشيد و نشان داد كه كشورهاي منطقه نگران موجوديت خود در برابر زيادهخواهيهاي رژيم صهيونيستي هستند. اين امر باعث شد تابوي بازنمايي منفي ايران و تهديدسازي عليه آن شكسته شود. اكنون رژيم صهيونيستي به عنوان تهديد اصلي منطقه شناخته ميشود.
به باور اين كارشناس حوزه سياست خارجي، هر چند مواضع رسمي ايران مبني بر اين است كه رويارويي مستقيم با رژيم صهيونيستي ميتواند به يك جنگ منطقهاي منجر شود و اين موضع درست است، اما با توجه به حمايت اخير كشورهاي منطقه از ايران در جريان جنگ، لازم است ايران بر ديپلماسي منطقهاي تمركز بيشتري كند.
ايران بايد نه تنها از شكلگيري اجماع عليه خود در منطقه جلوگيري كند، بلكه با محوريت كشورهاي عربي و ايران، اجماعي عليه رژيم صهيونيستي ايجاد نمايد. اين امر ميتواند تهديدسازي چندينساله عليه ايران را خنثي كرده و طرحهايي مانند صلح ابراهيم و مارشال را با همكاري كشورهاي منطقه متوقف كند. همچنين، افزايش هزينه حمله به ايران براي رژيم صهيونيستي ضروري است تا اين رژيم از اقدام عليه ايران باز داشته شود. اين رويكرد از چالش كشيدن كشورهاي منطقه توسط ايران جلوگيري ميكند و در عين حال، با توجه به مواضع و ميانجيگريهاي اخير كشورهاي منطقه در آتشبس، مانع از اقدامات تهاجمي رژيم صهيونيستي خواهد شد. از منظر حنايي، تحليل شكلگيري جبههاي واحد عليه ايران كاملامحتمل است و اگر ايران اقدامات لازم را به تعويق بيندازد، فرصتهاي موجود يكي پس از ديگري از دست خواهد رفت. پنجره فرصتها در حال بسته شدن است و ايران بايد از معدود فرصتهاي باقيمانده بهرهبرداري كند. پيش از پيروزي دونالد ترامپ در انتخابات، بسياري از كارشناسان معتقد بودند كه با توجه به روانشناسي سياسي او، مذاكره مستقيم با ايالاتمتحده بهترين گزينه است. متاسفانه اين امر محقق نشد و شرايط روزبهروز پيچيدهتر شد.او افزود: با اين حال، روانشناسي سياسي ترامپ نشان ميدهد كه او به دنبال نمايش موفقيت و جلبتوجه پايگاه اجتماعي خود است.
به عنوان مثال، در دوره پيشين رياستجمهوري او، مذاكرات با كرهشمالي صرفا با يك ديدار و عكس مشترك با رهبر اين كشور به نتيجهاي ظاهري منجر شد كه ترامپ آن را به عنوان حل مساله كرهشمالي به رايدهندگان خود ارايه كرد. همچنين، پس از حمله به ايران و اعلام آتشبس، او خود را كانديداي جايزه صلح نوبل معرفي كرد. اين نشاندهنده تمايل او به نمايشهاي پوپوليستي است.
به باور رييس انديشكده ديپلماسي ملل ارايه آنچه ترامپ به دنبال آن است، يعني يك «نمايش» سياسي، به معناي شكست يا تسليم ايران نيست. جامعه جهاني، بسياري از مردم امريكا و حتي مردم ايران آگاهند كه اظهارات او بيشتر براي جلبنظر پايگاه رايدهندگانش است، از اين رو، ايران بايد بهجاي مذاكرات غيرمستقيم از طريق طرفهاي ثالث، مذاكرات مستقيم با ايالاتمتحده را در پيش گيرد تا با كمترين امتياز، بيشترين نتيجه را كسب كند. اين رويكرد ميتواند هم خواستههاي نمايشي ترامپ را تامين كند و هم منافع ملي ايران را تضمين نمايد.
سيد حنايي در ادامه و در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب خيز احتمالي تروييكاي اروپايي جهت فعال كردن ماشه، گفت: در مورد تروييكاي اروپايي، مهمترين مساله احتمال فعالسازي مكانيسم ماشه در ماههاي آينده است. اگر ايران ديپلماسي فعالي در پيش نگيرد، فعال شدن اين مكانيسم كاملا محتمل است، بهويژه توسط انگليس يا فرانسه.
فعالسازي مكانيسم ماشه به معناي محروميت اروپا از حق مداخله در مسائل ايران خواهد بود، اما ايران بايد براي اين احتمال برنامهريزي كند. مذاكرات اخير وزير امور خارجه ايران با تروييكاي اروپايي بسيار مثبت بود، زيرا تصور اين كشورها از ايران با واقعيت تفاوت دارد. ايران بايد با گفتوگوهاي مستقيم، از فعالسازي مكانيسم ماشه جلوگيري كرده و تبعات آن را براي اروپا تبيين نمايد.
به باور او نكته مهم اين است كه مذاكره در تاريخ ايران اغلب بهغلط به معناي تسليم يا واگذاري تلقي شده است، درحالي كه مذاكره لزوما به معناي تسليم نيست. مذاكره گاهي صرفا براي رفع سوءتفاهمها يا تبيين مواضع رسمي يك كشور انجام ميشود، نه براي تحميل خواستهها يا پذيرش شكست. بنابراين، گفتوگوهاي رسمي با تروييكاي اروپايي براي جلوگيري از فعالسازي مكانيسم ماشه ضروري است. همچنين، ديپلماسي غيررسمي با انديشكدهها و محافل علمي اروپا بايد تقويت شود. اروپا پس از خروج انگليس از اتحاديه اروپا و بحران اوكراين جايگاه پيشين خود را در نظام جهاني از دست داده و به دنبال ايفاي نقش فعالتر است. ايران ميتواند با بهرسميت شناختن حقوق خود، به تروييكاي اروپايي نقشي در معادلات منطقهاي و جهاني بدهد و از اين طريق، برخلاف خواست ايالاتمتحده، از اين فرصت به نفع خود استفاده كند. او در پايان و در پاسخ به رويكرد خصمانه آژانس بينالمللي انرژي اتمي بالاخص شخص گروسي گفت: در مورد آژانس بينالمللي انرژي اتمي، متاسفانه مواضع سخيف و عدم محكوميت حملات رژيم صهيونيستي به ايران به عنوان يك عضو انپيتي، قابلقبول نيست. با اين حال، قطع كامل ارتباط با نهاد پادماني خطرناك خواهد بود.
ايران بايد روابط خود را با اين نهاد حفظ كند تا از انزواي بيشتر جلوگيري شود.
اين كارشناس سياست خارجي در ادامه تاكيد كرد: شكلگيري جبههاي واحد عليه ايران، كه رژيم صهيونيستي به دنبال آن است، كاملا محتمل است و در صورت تحقق، احتمال رويارويي مستقيم و حمله مجدد اين رژيم به ايران با حمايت ناتو وجود دارد. اين امر برخلاف خواستههاي امريكا و اروپا است. بنابراين، ايران بايد با ديپلماسي فعال در عرصه سياست خارجي، رسانهها و افكار عمومي جهاني، بازي رژيم صهيونيستي را خنثي كند.