سنت بنيانگذار در مورد آتشبس و خاتمه جنگ
احمد مازني
يكي از مسائل جنگ تحميلي عراق عليه ايران مساله خاتمه جنگ و آتشبس است در اين مورد اظهارنظرهاي فراواني شده و مطالب بسياري در قالب خاطره و مقالات پژوهشي وجود دارد كه بررسي همه اين آثار از حوصله اين يادداشت خارج است. اما چند نكته از مجموعه آثار به جاي مانده از امام خميني و ياران امام، مسوولان وقت و نيز راويان و نويسندگان جنگ قابل توجه است كه در اينجا به مواردي از آنها اشاره ميشود.
نكته اول بر اساس اطلاعات و اخبار موجود مدت زيادي از زمان آغاز جنگ نگذشته بود كه صدام و حاميان منطقهاي و بينالمللياش، درخواست آتشبس دادند؛ حكومت عراق كه قصد داشت سه روزه خوزستان را اشغال كند و به سرعت به اهداف خود برسد، با گذشت شش روز از آغاز تجاوز نه تنها در اشغال استان خوزستان موفقيتي كسب نكرده، بلكه بهرغم اينكه افسران عراقي پيشبيني كرده بودند كه خرمشهر را ظرف چند ساعت تصرف كنند، پشت دروازههاي خرمشهر مجبور به توقف شده است. لذا با شكست طرح اوليه حكومت عراق (طرح پيروزي برقآسا)، در جنگ عليه جمهوري اسلامي كه با ايثار و فداكاري رزمندگان و بسياري از مردم مناطق مرزي، به ويژه مردم خرمشهر حاصل شد، صدام در هفتمين روز جنگ هماهنگ با پشتيبانان جهانياش در شوراي امنيت سازمان ملل، پيشنهاد آتشبس ميدهد. ديكتاتور عراق ضمن اعلام پيروزي در جنگ و تعيين شرايط آتشبس خواهان دموكراسي براي مردم ايران ميشود!
«عراق در جنگ يك هفتهاي خود با ايران به تمام اهداف نظامياش دستيافته و اينك شرايط خود را براي آتشبس و انجام مذاكرات مستقيم ارائه ميدهد. ايران بايد حق حاكميت عراق بر شطالعرب و سه جزيره كوچك را در تنگه هرمز به رسميت بشناسد و به مردم ايران حقوق كامل دموكراتيك عطا كند.» اين در حالي بود كه بخش قابل توجهي از خاك كشور ما در اشغال متجاوزان بود و پذيرش اين پيشنهاد بازي در زمين دشمن و تن دادن به صلحي ذلتبار بود. لذا دولت جمهوري اسلامي ايران اين پيشنهاد را نپذيرفت و امام خميني به اين درخواست فريبكارانه صدام چنين پاسخ داد: «صدام حسين دستش را دراز كرده كه با ما مصالحه كند! ما با او مصالحه نداريم.
يك آدمي كه كافر است، مفسد است؛ مفسد را ما نميتوانيم با او مصالحه كنيم. ما تا آخر با آنها جنگ خواهيم كرد و انشاءالله پيروز خواهيم شد. تكليف ما اين است كه از اسلام صيانت كنيم و حفظ كنيم اسلام را. كشته شويم، تكليف را عمل كرديم، بكشيم هم تكليف را عمل كرديم.»
در اقدام ديگر سازمان كنفرانس اسلامي، كميته حسننيت تشكيل داد و اعضاي اين كميته در تاريخ ۱۰ اسفند ۱۳۵۹ با امام خميني ملاقات كردند. اعضاي هيات عبارت بودند از: احمد سكوتوره (رييسجمهوري گينه) ـ الحاج داوود اجوارا (رييسجمهوري گامبيا) ـ ضياء الرحمن (رييسجمهوري بنگلادش) ـ ضياءُ الحق (رييسجمهوري پاكستان) ـ بولنت اولوسو (نخست وزير تركيه) ـ حبيب شطّي (دبيركل كنفرانس اسلامي) ـ ياسر عرفات (دبيركل سازمان آزاديبخش فلسطين) و وزيران امور خارجه تركيه، سنگال، بنگلادش و پاكستان.
سازمان در قطعنامهاي كه به تصويب رساند، بدون درخواست براي عقبنشيني به مرزهاي بينالمللي، از طرفين خواست كه آتشبس فوري را بپذيرند. كميته صلح سازمان نيز از دو طرف درگيري خواست تا پيشنهادهاي خود را در مورد آتشبس بيان كنند.
امام در اين ديدار، ضمن برشمردن ادله تجاوز صدام به ايران، به اين افراد توصيه كرد بيطرف و بدون غرض موضوع جنگ را بررسي و متجاوز را تنبيه كنند. سپس ايران پيشنهادها و درخواست خود را مبني بر اعلام متجاوز و عقبنشيني عراق از خاك ايران در نخستين سفر كميته حُسننيت به تهران اعلام كرد.
امام در اين ديدار گفت: «شما به كشوري آمديد كه بالفعل قريب يك ميليون و نيم آواره جنگي دارد كه آنها را از شهرهاي خودشان و منازل خودشان بيرون راندند و همه انواع ظلم را بر اين ملت و بر اين آوارگان سزاوار دانستند. شما به كشوري آمديد كه ستمگرها به واسطه بستگي كه دارند به قدرتهاي بزرگ، وارد شدند در اين كشور از مرزهاي ما ناگهان گذشتند و بعضی شهرهاي ما را به ظلم غصب كردند و تمام جوانهاي ما را و كساني كه در آن جبهه بودند يا كشتند يا بعضيشان را به اسارت بردند. شما در كشوري آمديد كه ملت مظلوم ما به جرم اينكه ميخواهد به اسلام خدمت كند و به اسلام برگردد و دست قدرتهاي بزرگ را ـ كه برخلاف موازين انساني ـ اسلامي در اينجا به فعاليت مشغول بودند ـ قطع كند و حكومت جائر را از بين ببرد و حكومت دلخواه خودش در اين كشور اقامه بكند و تحت لواي اسلام زندگي كند.» ادامه دارد