تبديل وفاق به جنبش ملي
نيوشا طبيبي
۱- احوال اين روزهاي همه ما ايرانيها، كم و بيش از تاثير جنگ جدا نمانده. آنها كه مستقيم مورد هدف رژيم آدمكش قرار گرفتند كه جان و مال و عزيزانشان را از دست دادند و ديگران هم در گوشه و كنار وطن و خارج از آن هم هر كدام به صورتي با عوارض اين جنگ و تجاوز درگير بودهاند. اينكه ما جانهاي عزيزي را از دست داديم، سربازان فداكار و دانشمندان سختكوشي در راه ميهن به شهادت رسيدهاند، خسارتهايي هستند كه اندازهشان در شمار نميآيد، اما به مصداق «عدو شود سبب خير» شكل گرفتن اتحاد ملي و پيدا كردن دوباره ميهندوستان و دست در دست هم گذاشتنها خير و بركت فراواني براي كشور دارد، اما به شرط و شروطي كه لاجرم حاكميت بايد آنها را به اجرا درآورد.
در اثناي اين جنگ معلوم شد كه خواست ايران براي غنيسازي در داخل كشور -كه خواستي موجه و قانوني است- نه براساس لجبازيهاي ايدئولوژيك و صفبنديهاي سياسي، بلكه نياز واقعي توسعه كشور و در راستاي تامين منافع ملي و ايجاد رفاه براي مردم است و دشمنان دقيقا براي جلوگيري از پيشرفت و توسعه اقتصادي و استقلال ايران با آن مخالف هستند.
هزار دريغ كه در طول اين سالها، چند جوان به ظاهر انقلابي حسابداري و كشاورزي خوانده كه عاشق سخنراني و جمع كردن ملت و نشستن بر بالا بودند و مريداني و عنوان استادي براي خود دست و پا كردند، صورت مسالهاي به اين روشني را چنان در لفافهاي از توطئههاي جهاني و جنگها و نبردهاي آخرالزماني و نفوذ فراماسونرها پيچيدند كه مردم عادي مثل من از پروژه غنيسازي فهم ديگري پيدا كردند. فكر كردند كه اين يك عمل تندروانه و براي ايجاد چالش با قدرتمندان است و سود ديگري ندارد. طبيعي است كه در بسياري از مواقع رسانههاي دشمن هم بر همين موج سوار شدند.
چرا هيچ كس به روشني درباره لزوم غنيسازي و پيوند آن با توسعه كشور، استقلال انرژي و ايجاد زمينههاي گسترش فعاليتهاي صنعتي و ايجاد شغل و بالا رفتن سطح رفاه عمومي حرفي نزد؟ چرا حاكميت تلاشي براي توضيح اهميت موضوع غنيسازي بيرون از دايره لغات معمول عقيدتي و سياسي نكرد؟ مردم نشان دادند كه وقتي پاي منافع ملي، تماميت ارضي و موجوديت و استقلال ما در ميان است، فارغ از هر عقيدهاي براي دفاع از ميهن آماده هستند و به خوبي منافع كشور را تشخيص ميدهند و براي رسيدن به آن مقاومت ميكنند.
اين واقعه درس بزرگي براي حاكميت باشد كه به ميهندوستان اعتماد كند. افرادي كه ميتوانند موضوعات را نه از دريچه عقايد سياسي و جناحي، بلكه از منظر منافع ملي براي مردم توضيح دهند، كم نيستند. افرادي كه پيشرفتها و تلاشهاي انجام شده در كشور را ميبينند و در عين حال منصفانه از فساد و كژي و بدي و سياهي انتقاد ميكنند. اصلا چرا دستگاه عظيمي كه بهرغم بيش از چهل سال تحريم، با كارآمدي توانسته جنگي نابرابر را مديريت كند، كشور را از خطر سقوط برهاند و همزمان در نان و آب مردم خللي نيفتد، بايد شائبه مماشات با بعضي از متخلفان اقتصادي به آن بچسبد؟ مگر نفرمودند: «اتقُوا مواضِع التُّهمِ»؟ چرا افرادي كه محكوميتهاي سنگين داشتهاند در ايجاد خسارات هنگفت به ملت و كشور دخيل بودهاند، حالا اجازه دارند چنين مبسوطاليد و با اعتماد به نفس هر روز فهرست شركتهايشان را توييت كنند و به مردم نشان بدهند كه همچنان سلطان هواپيما و هتل و نفت و انرژي و دخيل در اركان اقتصادي كشور هستند و تا آنجا پيش بروند كه در اوج بحران توييت «به زودي ساخت بمب اتمي» بزنند و تبعات احتمالي ادعاها هم برايشان مهم نباشد.
۲- برپايي يك جنبش ملي براي به دست آوردن حق بهرهمندي كشور از انرژي هستهاي و استقلال و توسعه و نپذيرفتن بايدهاي ظالمانه و قلدرمآبانه غرب ضروري است. دولت با تقويت پيوندهاي ملي، ترميم گسستهاي اجتماعي ايجاد زمينههايي براي درك و فهم متقابل بين مردم و حاكميت ميتواند زمينهساز اين جنبش باشد. واقعيت اين است كه در چند سال گذشته، هر دو طرف نه تنها درك عميقي از يكديگر نداشتهاند، بلكه دچار سوءتفاهمهاي خطرناكي هم بودهاند. تا پيش از دولت آقاي دكتر پزشكيان، اين وضعيت بسيار بدتر بود. توقف شجاعانه قانون حجاب و تلاش براي ايجاد وفاق ملي ازسوي دكتر پزشكيان، پروژهاي بود كه در صورت موفقيت ميتوانست مصدر كارهاي بزرگ و پيشرفتهاي شگرفي در كشور شود. همزمان مذاكرات با همسايگان و كشورهاي ديگر براي ترميم روابط و شكستن تحريمها نويد روزگار بسيار روشني را ميداد. همه اين تحركات و اميدها به منزله زنگ خطري براي دشمنان ايران بود و تجاوز راهي براي عقب راندن اين تلاشها بود. ولي اينجا هم دشمن سبب خير و وفاق ملي آقاي پزشكيان خيلي زودتر و سريعتر حاصل شد. حال تبديل اين وفاق به جنبشي فراگير و وطنخواهانه كه پشتيبان اقدامات حاكميت براي استيفاي حقوق ملت ايران باشد، هنر ديگري است. كنار زدن عناصر مشكوك، نامهايي كه با فساد در اين سالها قرين بودهاند و توضيح و تبيين آنچه در كشور و برمبناي منافع ملي در جريان است توسط افرادي وجيهالمله و آزادي زندانيان سياسي وطنخواه و شريفي كه هرگز حاضر نشدند در كنار دشمنان و بدخواهان بايستند از ضروريات حفظ اين وفاق خدادادي و پاسداري از خون شهيدان جنگ اخير است.