مام وطن، ماييم!
زهرا محمودوند
از تو با مصلحت خويش نميپردازم / همچو پروانه كه ميسوزم و در پروازم
جنگ تحميلي و خباثتهاي ۱۲ روزه صهيونيستها عليه كشورمان دوباره ثابت كرد كه مام وطن، ماييم.
ما زنان ايراني كه عشق به «وطن مادري» ريشه در بطن ما دارد و قلب «مام وطن» آكنده از عاشقانههاي بيپايان روح و جان ماست.
ما زنان ايراني، چيزي فراتر از تعريفهاي كلاسيك هستيم كه نقش زنان را در جنگها، تنها در نقشآفرينيهاي نظامي و جاسوسي تعريف ميكردند و به اين ترتيب اوج جايگاه يك زن در جنگها ميشد، موفقترين جاسوسان از طريق جاذبه زنانه! نه ما اينگونه قابل تعريف نيستيم!
ما زنان ايراني، جنس ديگري داريم. ما خودِ مام وطن هستيم كه «جاسوسي» از «وطن مادري» در جان ما جايي ندارد.
ما زنان ايراني، در همين جنگ تحميلي ۱۲ روزه نشان داديم، هرگز «پرستو» و جاسوس نيستيم و در هر حجابي باشيم، پروانه بودن و سوختن در خون ماست.
ما زنان ايراني، هرگز يك نفر و يك قهرمان نبوده و نيستيم. ما يك روح جمعي بزرگ هستيم كه هيچگاه ايران را تنها نميگذاريم و جبهه داخلي را به دست هيچ نااهلي نميدهيم. البته كه نامهرباني و جفا كم نديدهايم ولي هرگز از مام وطن دست نكشيديم.
اينها را نوشتم تا بگويم وقت آن رسيده كه «زنان ايراني» را دوباره بشناسيم، زناني كه اميد صهيونيستها به ثمربخشي دوقطبيهاي تلخ و اتفاقات تلختر در ميان آنها بسته بود، ولي اين زنان ايراني بودند كه با بهم گره زدن احساساتشان درباره وطن مادري، جملگي نغمه زيباي چنگي شدند تا آواي كمنظيرشان، گوش دنيا را پر كرد كه «مام وطن ماييم!»
حرف آخر اينكه در مقابل زنان ايراني بايد سر تعظيم فرود آورد كه مثل هميشه به وقت مبادا، از خود گذشتند و «براي ايران بخوان» را اينگونه معنا بخشيدند كه: همچو چنگم / سر تسليم و ارادت در پيش / تو به هر ضرب كه خواهي بزن و بنوازم!...