آمادهسازي تيم ملي صداي مربيان را هم درآورد
وقتي «كافا» ميشود نهايت آرزو!
باز هم همان نمايش كمدي تراژيك فوتبال ملي ما. همان داستان تكراري كه هر بار گويي پردهاي جديد از بيكفايتي و بيبرنامگي بالا ميرود اما در پسزمينه، همان سناريوي نخنما شده در حال اجراست. ديگر از اين حجم از بيتفاوتي و نااميدي به ستوه آمدهايم. وقتي رحمان رضايي، كسي كه سالها در همين فوتبال نفس كشيده و رگ و پياش با آن عجين شده، لب به اعتراض ميگشايد و ميگويد «حضور در تورنمنت كافا به درد نميخورد،» اين ديگر اوج فاجعه است. اين يعني صداي فرياد اعتراض، حتي از درون خود سيستم هم بلند شده است. اما گوش شنوا كجاست؟ ما كه در همين روزنامه اعتماد، بارها و بارها نوشتيم، هشدار داديم. فرياد زديم كه براي حضور قدرتمند در جام جهاني، براي اينكه آبروي فوتبال اين مملكت حفظ شود، نياز به برنامهريزي بلندمدت، اردوهاي باكيفيت و بازيهاي تداركاتي در حد و اندازه تيم ملي ايران داريم. نه يك بار، نه دو بار، بلكه بارها و بارها. از اهميت تقويم فيفا، از لزوم بازي با تيمهاي بزرگ، از ايجاد زيرساختهاي مناسب و حرفهاي براي آمادهسازي، گفتيم. اما چه شد؟ هيچ! گويي آب در هاون كوبيدهايم. حالا به جايي رسيدهايم كه نه تنها كارشناسان و اهالي رسانه، بلكه خود مربيان تيم ملي هم شاكي شدهاند. اين ديگر چه وضعيتي است؟ آيا قرار است با همين دستهاي خالي و با همين برنامههاي آبكي، روياي حضور قدرتمند در جام جهاني را محقق كنيم؟ واقعا فكر ميكنند با چند بازي بياهميت در تورنمنتي كه حتي نامش هم براي فوتبال ايران مضحكه است، ميتوانيم خودمان را براي نبرد با غولهاي فوتبال جهان آماده كنيم؟ اين ديگر توهين به شعور مردم و توهين به جايگاه فوتبال ايران است. فدراسيون فوتبال كجاست؟ رييس فدراسيون، كميته فني، كميته تيمهاي ملي، اين آقايان چه برنامهاي براي آمادهسازي تيم ملي دارند؟ آيا اصلا برنامهاي دارند؟ يا قرار است باز هم در دقيقه ۹۰، با يك اردوي عجولانه و چند بازي بيهدف، كار را تمام كنند و بگويند «ما تمام تلاشمان را كرديم؟» اين همان داستان هميشگي است. داستان بيبرنامگي، داستان مديريتهاي لحظهاي و بدون چشمانداز، داستان كساني كه فقط به فكر حفظ صندلي خود هستند و نه اعتلاي فوتبال ملي. ما به جاي اينكه به دنبال بازي با تيمهاي اروپايي و امريكاي جنوبي باشيم، خودمان را به بازي با تيمهايي محدود كردهايم كه هيچ كمكي به ارتقاي سطح فني تيم نميكنند. اين يعني بيتفاوتي نسبت به شور و شوق ميليونها ايراني كه دلخوش به موفقيت اين تيم هستند. با اين بساط، با اين اردوهاي بيكيفيت و با اين بازيهاي تداركاتي بيارزش، چه چيزي قرار است عوض شود؟ چه پيشرفتي حاصل ميشود؟ گويي فوتبال ملي ما محكوم به تكرار اشتباهات گذشته است. محكوم به اينكه هر بار با حسرت به تورنمنتهاي بزرگ نگاه كند، درحالي كه ميتوانست با برنامهريزي درست، حرفهاي زيادي براي گفتن داشته باشد.